بریدههایی از کتاب یادداشتهایی برای سیارهی پراسترس
۴٫۰
(۱۲۰)
فعلِ آموختن اگر نه به خاطرِ آنچه که در خودش دارد، که به خاطر آنچه در آینده برای شما به ارمغان میآورد در نظر گرفته شود، میتواند از حس کنجکاوی انسان بکاهد. ما حیواناتی حیرت انگیز، متفکر، دارای احساس، هنر ساز و تشنهٔ کسب دانش هستیم که خود و جهان پیرامون خود را از طریق آموختن درک میکنیم. این خودش یعنی هدف و قرار نیست از طریق آن به چیز دیگری دست پیدا کرد. این هدف خیلی بیشتر از انواع و اقسام مدارکِ تحصیلیای که معمولا داخل فرمهای استخدام مینویسید، برایتان امتیاز به ارمغان میآورد.
Astronaut
ما حیواناتی حیرت انگیز، متفکر، دارای احساس، هنر ساز و تشنهٔ کسب دانش هستیم که خود و جهان پیرامون خود را از طریق آموختن درک میکنیم. این خودش یعنی هدف و قرار نیست از طریق آن به چیز دیگری دست پیدا کرد.
Astronaut
فعلِ آموختن اگر نه به خاطرِ آنچه که در خودش دارد، که به خاطر آنچه در آینده برای شما به ارمغان میآورد در نظر گرفته شود، میتواند از حس کنجکاوی انسان بکاهد.
Astronaut
"احساس گناه". گاهی به این خاطر که فرزند، همسر، شهروند و انسان کاملی نبودهام احساس گناه کردم. وقتی بیش از اندازه کار میکنم (و خانوادهام را نادیده میگیرم) یا وقتی که به اندازهٔ کافی کار نمیکنم، احساس گناه میکنم.
Astronaut
گاهی مجبوریم به قدر کافی شجاع باشیم تا تصویر این نمایشگر را خاموش و دوباره خودمان را روشن کنیم. گاهی برای متصل شدن لازم است اتصال خود را قطع کنیم.
Astronaut
به جای اینکه آزادیِ انتخاب سدی در مسیر ما باشد، باید به اصلاحِ آن بپردازیم. باید آنچه را که برایمان خیر و سعادت است پیدا و هرآنچه که باقی میماند را رها کنیم. ما به جهان دیگری نیاز نداریم. اگر این طرز فکر را که به همه چیز احتیاج داریم از ذهن خارج کنیم درمییابیم که هرآنچه نیاز داریم همینجا است.
Astronaut
من از اینکه کار ذهنم به کجا خواهد کشید به شدت وحشت دارم چرا که همین حالا هم میدانم در گذشته کارش به کجاها رسیده است. این را هم میدانم که بخشی از دلیلِ بیمار شدنم در دههٔ دوم عمرم به شیوهٔ زندگی کردنم مربوط میشود؛ مصرف بیش از حد مشروبات الکلی، خواب نامناسب، رویاپردازی برای تبدیل شدن به چیزی که نبودم و به طور کلی فشارهای اجتماعی. هرگز دلم نمیخواهد به آن وضعیت برگردم
Astronaut
این کتاب بر آن است تا ثابت کند احساس ما درست به اندازهٔ داراییهای ما ارزش و اهمیت دارد؛ بر آن است تا ثابت کند که سلامت ذهن درست به اندازه سلامت جسم اهمیت دارد
Astronaut
مردم با وجود اینکه بیش از هر زمان دیگری ثروت (از نظر مالی و مادی) دارند، اغلب در ترس زندگی میکنند یا احساس بیکفایتی و حتی تمایل به خودکشی دارند.
Astronaut
سایتهای خبری (یک عامل حواس پرت کنِ دیگر) را میخواندم و ذهنم تابِ تحمل آنان را نداشت. آگاهی از این همه رنج و عذابِ موجود در دنیا به از بین بردن دردهایم کمکی نکرد و فقط باعث شد احساس ناتوانیِ بیشتری داشته باشم.
Astronaut
"عواملِ حواس پرت کننده، حواس مرا از پرت شدنِ حواسم پرت کردند."
Astronaut
کمتر روبات باشید و بیشتر انسان. بیشتر ناقص باشید. تکامل و تحول در سایهٔ اشتباه کردن به وقوع میپیوندد.
so
اگر تمامِ این سیاره در حال دچار شدن به نوعی فروپاشیِ دستهجمعی است پس وجود رفتار ناسالم نیز کاملاً بلامانع است. وقتی عادی بودن به دیوانگی بدل میشود، بهترین راه برای رسیدن به سلامت عقل، شهامتِ متفاوت بودن است؛ این شهامت که کسی باشی که در ورایِ تمام درهم ریختگیِ جسمانی و آوارهای ذهنیِ ناشی از زندگیِ مدرن، وجودیت دارد.
so
"اگر به دنبال کمال باشی، هرگز احساس رضایت را تجربه نخواهی کرد."
so
"تلاش مداوم در جهت پنهان کردن رنج روانی تنها بارِ این رنج را افزایش میدهد. اینکه بگویی "دندانم درد میکند" خیلی سادهتر از این است که بگویی "قلبم شکسته"."
ما باید جهان را به مکانی تبدیل کنیم که در آن صحبت از رنجهایمان کار آسانی باشد.
so
همین حرف نزدن در مورد مشکلات خودش یک مشکل است. همین حرف نزدن در مورد مشکلات است که باعث میشوند افراد در محل کار و یا در مدرسه به فروپاشی برسند. همین حرف نزدن است که مراکز ترک اعتیاد و بیمارستانها را پُر میکند و میل به خودکشی را افزایش میدهد
fateme ahmadi
هیولاهای قرن بیست و یکم دیگر خیلی به هیولاهای قرنهای پیش شبیه نیستند. دیگر خبری از دیو دو سر و شیطانِ لانه کرده در تاریکی و روح خبیث نیست. قرن بیست و یکم قرنِ هیولاهای دیجیتالی است؛ قرنِ گجتهای قوطی کبریتیِ درون جیبمان، قرنِ دیوهای اینترنتی. قرنِ نقابهایی که روی صورت گذاشتیم تا کسی باشیم که نیستیم و کسی باشیم که دیگران دلشان میخواهد باشیم. هیولاهای قرن بیست و یکم نه از دل تاریکیها، که از درونِ ما سر بلند میکنند و همچون ویروسی مهلک جان و تنمان را در مینوردند.
fateme ahmadi
بهبودی به پذیرش بستگی دارد. تنها با پذیرش وضع موجود است که میتوانید در مسیر تغییرِ آن قدم بردارید. بایستی از شوک درس بگیرید نه اینکه از خودِ آن شوک، شوکه شوید. نه اینکه نسبت به موضوعی نگران کننده، در موضع نگرانی و اضطراب قرار بگیرید. بایستی یاد بگیرید آنچه را که قادر به تغییرش هستید تغییر دهید و درگیر تلاشی بیهوده برای تغییرِ آنچه که در توان شما نیست نشوید.
so
اخبار به شکلی ناخودآگاه با تمرکز بر بدترین چیزها، با بدبینی و گرایش به سمت فجایع و با مانور دادن بر موجی از اطلاعاتِ بی پایان و تکراری که روی همان موضوع اضطرابآورِ همیشگی تمرکز دارند، شیوهٔ عملکرد ایجادِ ترس و وحشت را تقلید میکنند. پس این روزها تشخیص اینکه اختلال اضطراب در کجا خاتمه پیدا میکند و اخبار واقعی از کجا آغاز میشوند امری دشوار است.
پس به خاطر داشته باشید:
تماشا نکردن اخبار شرم نیست.
در توییتر فعالیت نداشتن شرم نیست.
قطع اتصال شرم نیست.
احسان رضاپور
شاید بهتر باشد برای لذت بردن از زندگی، دست از فکر کردن به آنچه که هرگز قادر به خواندن و گفتن و تماشا کردنش نیستیم برداریم و به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم با وجودِ محدودیتهایمان از زندگی لذت ببریم. به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم بر مقیاسی انسانی زندگی کنیم؛ تمرکزمان را بر اندک اموری که قادر به انجام آنها هستیم معطوف کنیم نه بر میلیونها کاری که در توان ما نیستند؛ به دنبال چندینگونه زندگیِ موازی نباشیم؛ منحصربهفرد باشیم و مفتخر؛ نقطهٔ اوجی غیر قابل تقسیم.
so
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان