بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک دوشیزه بریجرتون دیگر؛ کتاب سوم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب یک دوشیزه بریجرتون دیگر؛ کتاب سوم اثر جولیا کویین

بریده‌هایی از کتاب یک دوشیزه بریجرتون دیگر؛ کتاب سوم

۳٫۶
(۳۲)
باعث می‌شد به این فکر بیفتد که چه چیزهای دیگری وجود داشت که او متوجه‌شان نشده بود. همیشه خودش را روشن‌فکر و کنجکاو می‌شناخت ولی اخیراً متوجه شده بود که دنیایش ممکن بود چقدر کوچک باشد.
Sara.iranne
نمی‌توانست تصور کند که اگر یکی از برادرهایش می‌خواست چنین کاری کند، واکنش پدر و مادرش چه بود. مادرش از شرم می‌مرد. خب البته نه درست، ولی به‌اندازه کافی اغلب مرگش از شرمندگی را اعلام می‌کرد که پاپی از فوت خودش در اثر شکنجه شنوایی می‌ترسید.
کرم کتاب
مثل خیلی از کشتی‌های مشابه، ملوان‌ها ننوها را با هم شریک می‌شدند. هیچ‌وقت تمام افراد با هم نمی‌خوابیدند، نمی‌توانستند این کار را بکنند. هرگز نمی‌شد دماغه کشتی را بدون مراقب گذاشت و نیاز بود که بخش خدمه در طول شب هم کار کند. وقتی خورشید غروب می‌کرد، باد که قطع نمی‌شد.
Sara.iranne
یک وری نگاهش کرد. «فکر می‌کردم کمک نمی‌خواین.» دخترک منظورش را واضح گفت: «کمک ناخواسته رو نمی‌خوام.» «متأسفم من فقط دوست دارم وقتی کمک کنم که کسی نمی‌خوادش.»
Sara.iranne
«چون می‌پرسم به این معنی نیست که دیگران همه‌چیز رو به‌هم می‌گن.»
Sara.iranne
اگه بقیه مردم هم مثل تو کنجکاو بودن، بشریت پیشرفت‌های خیلی بیشتری می‌کرد.» بدون اینکه متوجه شود قدمی به‌سمت ناخدا برداشت. «منظورت چیه؟» سر ناخدا متفکرانه به‌سمتی کج شد. «گفتنش سخته. اگه این‌طوری بود، منظورم کنجکاویه... تا حالا می‌تونستیم با ماشین‌های پرنده دوردنیا سفر کنیم.»
Sara.iranne
او را با صبحانه و تفکراتش تنها گذاشت، که متأسفانه شامل یک بخش دلخوشی بابت تعریف او و دوازده بخش عصبانیت از خودش می‌شد،‌ به‌خاطر اینکه چنین حسی داشت. ب
Sara.iranne
چیزهای خیلی زیادی در دنیا وجود داشتند که نمی‌دانست و چیزهای خیلی زیادی بودند که حتی به گوشش نخورده بودند
Sara.iranne

حجم

۲۸۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۱ صفحه

حجم

۲۸۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۱ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد