بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صبر، کیمیای سعادت انسان | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب صبر، کیمیای سعادت انسان

بریده‌هایی از کتاب صبر، کیمیای سعادت انسان

۴٫۷
(۱۲)
روزی بهلول از جایی رد می‌شد. شخصی را دید که با افتخار، مشغول ساختن مسجدی است. نزدیک آن شخص رفت و گفت: اجازه می‌دهید من نیز به اندازهٔ یک خشت در ساخت این مسجد مشارکت کنم؟ آن شخص گفت: مانعی ندارد. بهلول خشتی تهیه کرد و روی آن نوشت: «مسجد بهلول»! سپس آن را بالای ورودی مسجد نصب کرد. فردا که سازندهٔ مسجد آمد، آن خشت را دید و بسیار عصبانی شد و دستور داد آن را بردارند. سپس با تندی به بهلول گفت: من مسجد می‌سازم، آن وقت به نام بهلول باشد؟ بهلول جلو آمد و گفت: آیا مسجد را برای مردم می‌سازی یا برای خدا؟ اگر برای مردم می‌سازی، مسجد نیست؛ امّا اگر برای خدا می‌سازی، اسم مسجد به نام من باشد یا به نام تو، چه تفاوتی دارد؟ مگر خدا نمی‌داند چه کسی مسجد را ساخته است؟ اینکه تو عصبانی هستی، معلوم می‌شود که مسجد نساخته‌ای! وقتی در عملی خلوص نباشد، آن عمل تاریک است. هنگامی عمل روشن می‌شود که نور الهی و رنگ خدایی به آن بتابد.
جعفری
امام حسن مجتبی (ع) وقتی قصد رفتن به مسجد داشتند، غسل می‌کردند، بهترین لباس‌ها را می‌پوشیدند و نظیر دامادی که به حجله می‌رود، آهسته آهسته به سمت مسجد حرکت می‌کردند.
کاربر ۱۲۱۱۱۲۸
تهمت و شایعه یا تعارف و احوال‌پرسی؟ مسلمانان صدر اسلام وقتی به همدیگر می‌رسیدند، پس از سلام، آیات سورهٔ «والعصر» را به عنوان تعارف و احوال‌پرسی برای هم می‌خواندند. امّا امروزه شاهد هستیم که بسیاری از افراد در مواجهه با هم، پس از سلام می‌گویند: چه خبر؟ دیگری نیز در پاسخ این سؤال، باب غیبت و تهمت و شایعه را باز می‌کند و در حقیقت زبان خود را رها می‌کند که هرچه می‌خواهد بگوید. ننگ است که مسلمان در جمهوری اسلامی، با تکیه بر خواندن یک خبر در روزنامه یا سایت یا شنیدن از دیگران به نقل آن بپردازد و گناه بزرگ شایعه پراکنی را در پروندهٔ خود ثبت کند. بسیاری از گرفتاری‌های فردی و اجتماعی که امروزه گریبان مردم را گرفته است، در اثر بی‌توجّهی و غفلت از این گناهان بزرگ است. در واقع اثر وضعی اهانت، تهمت و غیبت، گرفتاری و سرگردانی است که بسیاری از مردم به آن مبتلا شده‌اند.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
مصائب و بلایای زندگی آدمیان به سه دستهٔ کلّی منقسم می‌شوند. به‌عبارت دیگر، رخدادها و حوادث ناگوار، سه عامل پدیدآورنده دارند؛ قسم اوّل، مصائب اکتسابی یا مصائبی هستند که خود انسان در وقوع آن نقش مستقیم دارد. قسم دوّم، مصائب تحمیلی از سوی جامعه می‌باشند که رخداد آن‌ها، نه از جانب خداوند و نه تقصیر خود انسان است، بلکه جبر اجتماع و محیط پیرامون، عامل پدیدآورندهٔ آن حوادث و بلایا هستند. قسم سوّم، مصائب خدادادی هستند که بدون تقصیر انسان و اجتماع، از جانب خداوند سبحان نازل می‌شود. در گفتار پیش‌رو به شرح اقسام بلا و مصیبت خواهیم پرداخت.
میمْ؛ مثلِ مَنْ
انسان باید صبوری را از دانهٔ گندم بیاموزد. هنگامی که دانهٔ گندم کاشته می‌شود، اوّل باید شکفته شود، بعد ریشه پیدا کند، سپس سر از خاک بیرون بیاورد و بعد سبزه پیدا کند و در میان گل و لای بماند، استقامت ورزد تا رشد پیدا کند و کم‌کم بزرگ شود و خوشه کند. پس از آن، همین خوشه می‌تواند استکمال داشته باشد. تکامل دانهٔ گندم در این است که پس از تحمّل مشکلات درون خاک و استقامت در برابر گرما و سرمای خارج خاک، رشد کند و آمادهٔ برداشت شود. پس از برداشت، گندم را به آسیاب می‌برند و زیر سنگ آسیاب به آرد مبدّل می‌کنند و پس از آنکه آرد را خمیر کردند، او را در آتش تنور می‌گدازند تا پخته شود. اگر گندم این مراحل سخت را صبورانه تحمّل ننماید، هیچگاه پخته نمی‌شود و نمی‌تواند در راه استکمال گام نهد. وقتی از زیر سنگ آسیاب و از درون آتش تنور با سربلندی خارج شود، آنگاه انسانی آن را می‌خورد و به جزئی از بدن انسان مبدّل می‌گردد و استکمال او آغاز خواهد شد. در این صورت، لیاقت استکمال و حرکت به سوی خدا را در بدن انسان، پیدا می‌کند و می‌تواند به لقاءالله نائل شود
میمْ؛ مثلِ مَنْ
مسلمانان و پیروان مکتب رسول‌الله (ص) در هشتاد و چهار جنگ طاقت‌فرسا شرکت کردند و با اینکه از لحاظ تعداد رزمندگان و تجهیزات جنگی، در مرتبه‌ای بسیار پائین‌تر از دشمن قرار داشتند، استقامت ورزیدند و پیروزی نهائی را به اسلام اختصاص دادند. در جنگ «ذات الرّقاع»، مسلمانان اسب و شتر نداشتند و باید مسیر جنگ را با پای پیاده طی می‌کردند و این در حالی بود که توان تهیه پای‌افزار نیز از آنان سلب شده بود و مجبور بودند مسیر ریگ‌زار را با پای برهنه طی کنند. برخی از آنان پارچه‌های کهنه که همراه داشتند را به پای خود بستند، ولی این پارچه‌ها نیز نتوانست از جراحت کف پای آنان بکاهد. با پای مجروح و بدنی خسته جنگیدند و میوه صبر و استقامت خود را هنگام پیروزی بر دشمن چیدند.
میمْ؛ مثلِ مَنْ

حجم

۳۱۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۰۷ صفحه

حجم

۳۱۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۰۷ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد