بریده‌هایی از کتاب طراحی زندگی ایدئال

آموزش ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه. تفاوت بین ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه را می‌توان این‌طور توضیح داد: شما به‌طور خودآگاه در حال خواندن این جملات هستید. شما به‌طور ناخودآگاه در حال وصل کردن مفاهیم و معانی به کلمات موجود در این جملات هستید. ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه مغز تفاوت‌های زیادی با هم دارند؛ اما به لحاظ آموزش دادن به مغز از اهمیت یکسانی برخوردارند. ضمیر خودآگاه (تفکر آگاهانه) قسمتی از مغز است که تفکر کنونی شما را می‌سازد. این بخش، بخش آنالیزی مغز است و با بایت‌های اطلاعاتی سروکار دارد که شما فوراً به آن نیاز پیدا می‌کنید. گفته می‌شود این بخش از مغز هر بار تنها می‌تواند به میزان ۹ بایت اطلاعات پردازش کند. از طرف دیگر، ضمیر ناخودآگاه مغز (تفکر ناخودآگاه) بخشی از مغز شماست که درون شما را می‌سازد. بخشی که حرکات ریز را کنترل می‌کند و حفاظت کلی از بدن را بر عهده دارد؛

تعهد شما به تغییر یعنی تعهد شما به داشتن زندگی بهتر ما می‌توانیم دربارهٔ چیزهای بسیاری که در ظاهر سروسامان گرفته است شکایت کنیم، اما آیا با گله کردن و شکایت، واقعاً شرایط فعلی شما روبه‌راه می‌شود؟ آیا واقعاً در زندگی که خواستارش هستید زندگی می‌کنید یا در زندگی که دارید گرفتارشده‌اید؟ وقتی خود واقعیتان را بشناسید چیزهایی که در زندگی الهام‌بخش شما هستند را نیز خواهید شناخت. چیزهایی که به آن‌ها عشق می‌ورزید و چیزهایی که تغییرات مثبتی در وضعیت احساسی شما ایجاد می‌کنند. اگر شرایط کنونی شما نگذارد خود واقعیتان باشید، آیا واقعاً قادر به تغییر نخواهید شد؟

تعهد شما به تغییر یعنی تعهد شما به داشتن زندگی بهتر ما می‌توانیم دربارهٔ چیزهای بسیاری که در ظاهر سروسامان گرفته است شکایت کنیم، اما آیا با گله کردن و شکایت، واقعاً شرایط فعلی شما روبه‌راه می‌شود؟ آیا واقعاً در زندگی که خواستارش هستید زندگی می‌کنید یا در زندگی که دارید گرفتارشده‌اید؟ وقتی خود واقعیتان را بشناسید چیزهایی که در زندگی الهام‌بخش شما هستند را نیز خواهید شناخت

من با ایجاد تغییراتی که برای بهتر شدن به آن نیاز دارم به فردی تبدیل خواهم شد که می‌خواهم. تبدیل شدن به فردی که می‌خواهید به این معناست که این اعتمادبه‌نفس را دارید که خودتان را به‌گونه‌ای ببینید که انگار همین حالا تمام ابزار موردنیاز برای ایجاد تغییر را دارید و این اعتمادبه‌نفس با چسبیدن به خود واقعیتان به‌دست‌آمده است

ما به فرهنگ «سرهم‌بندی سریع» چیزها خو گرفته‌ایم، از چیزهایی مانند «اکنون بخرید، بعد حساب کنید» گرفته تا «هرچقدر دوست دارید بخورید و بدون ورزش در پنج دقیقه ۵۰ پوند کم کنید». در اعماق قلبمان قبول داریم هر چیزی که خیلی خوب به نظر برسد احتمالاً واقعیت ندارد؛ اما این حقیقت هم وجود دارد که بسیاری از ما ناخودآگاه به این باور رسیده‌ایم که می‌توانیم هر چه بخواهیم داشته باشیم

رؤیاهایتان را مجدداً سازمان‌دهی کنید از دست دادن چشم‌انداز زندگی دلخواهتان می‌تواند بسیار آسان باشد و در عوض می‌تواند به این موضوع منجر شود که بر مسائل، مشکلات و چیزهایی تمرکز کنید که در زندگی نمی‌خواستید. بااین‌حال، آگاهی از اینکه چه چیزی نمی‌خواهید درواقع راهی فوق‌العاده برای شروع حرکت به جلو یا تغییر خود و آغاز ارتقاء کیفیت زندگی‌تان می‌شود. لزوماً این‌طور نیست که چیزهایی که می‌خواهید با چیزهایی که نمی‌خواهید در تضاد باشند بلکه برعکس، آن‌ها معمولاً ارتباط نزدیکی با هم دارن

بابت آموزش خوب سرمایه‌گذاری کنید. باید برای یادگیری بهترین‌ها سرمایه‌گذاری کنید تا به بهترین خود تبدیل شوید. البته «بهترین» همیشه به معنی گران‌ترین یا معتبرترین نیست. بهترین نوع آموزش، یادگیری توسط بهترین اساتید هنر است. اساتیدی که دانسته‌های خود را با عشق فراگرفته‌اند و آن را با عشق به دیگران می‌آموزند

از آموختن غافل نشوید واکنش‌های بشری را مطالعه کنید و به آموختن ادامه دهید. نحوهٔ عملکرد شما در هر شرایطی تا حد زیادی بسته به آموخته‌های قبلی شماست؛ اما بامطالعهٔ رفتارها و اقدامات دیگران می‌توانید با در نظر گرفتن اینکه آن‌ها چگونه در موقعیت مشابه و یا هر موقعیت دیگر عکس‌العمل نشان داده‌اند بر دانش خود بیفزایید

معضل ما این است که هم‌زمان که از تغییر بیزاریم عاشق آن‌هم هستیم. چیزی که واقعاً می‌خواهیم این است که همه‌چیز در همان حالت باقی بماند، ولی هم‌زمان همه‌چیز بهتر شود. سیدنی هریس

آیا ترس‌هایتان ارزش گوش کردن دارند؟ ترس ما درست شبیه به قصه‌هاست. آن‌ها یک آغاز، یک اوج و یک پایان دارند. گاهی ترسمان می‌تواند آینده را پیشگویی و به حقیقت تبدیل کند؛ اما باید از خودمان بپرسیم آیا قصه‌ها و ترس‌هایمان ارزش شنیدن دارند؟ آیا وقت آن نرسیده از گوش سپردن به قصه‌های باطل دست‌برداریم؟

سرنوشت خود را با هنر دستان خودتان بسازید اگر قرار بود مضمون زندگی خود را به‌صورت قصه درآورید چگونه آن را می‌نوشتید؟ آیا یک زندگی متوسط نسبتاً عادی می‌شد؟ بس کنید. تظاهر به زندگی معمولی دیگر بس است چون این‌طور نیست. اصلاً چیزی به نام معمولی وجود ندارد. زندگی مالامال از افراد ناکارآمد است چون به آن‌ها یاد داده‌اند که معمولی بودن چیزی است که باید تلاش کنیم در زندگی به آن برسیم

همیشه یک انتخاب دارید روشی که برای فکر کردن به یک رویداد خاص و واکنش نسبت به آن برمی‌گزینید، دقیقاً یک انتخاب است. هیچ تصمیم «خوب» یا «بد» ی وجود ندارد، آن‌ها تنها، انتخاب هستند؛ و هر تصمیم، تنها در یک‌لحظه از زمان گرفته می‌شود. اگر ثابت شود تصمیمی که گرفته‌اید آن نتایجی که مدنظرتان بوده را به همراه ندارد به این معنی نیست که هیچ انتخاب دیگری ندارید. دوباره انتخاب کنید اما تصمیم بگیرید این بار، کارها را به‌گونه‌ای متفاوت انجام دهید. به یاد داشته باشید شما نمی‌توانید چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است را تغییر دهید اما می‌توانید برای دفعات بعدی از آن درس بگیرید. زمانی که مسئولیت تصمیمات خودتان را به عهده بگیرید پتانسیل خطاهایی که احتمال دارد رخ بدهد را محدود می‌کنید.