بریدههایی از کتاب ایرال دخت
۳٫۴
(۱۸)
انسان فقط زمانی از عشق دست می کشد که امیدش را از دست بدهد.
Parinaz
ای پرنده که اسارت آرزویت را کشته! بدان روی بامها آفتابی نیست و زیر بام ها نشانی از آدمی نیست. پرواز به چه دردی میخورد وقتی درآسمان هم کاشانه ای نیست!"
فروغ
هیچ چیز به اندازهٔ یک عشق یکطرفه انسان را آزار نمیدهد حتی خود عشق!
Parinaz
زندگی ادامه پیدا میکند چه با ما، چه بدون ما و تا وقتی که آفتاب همچنان طلوع میکند، زندگی پایان نمییابد.
Parastoo
رفتم تا مجبور نشود قلبش را تقسیم کند که تقسیم قلب، انسان را از تمرکز عشق باز می دارد و عشقی که متمرکز نباشد، باقی نخواهد ماند
عاطفه
"مرغی در قفس با یأس تمایل آوازها از ته نشینی اکسیژن در کف رؤیا کز کرده است!
Parastoo
زندگی زیباست اگر ما انسآنها برای حرص و آزو تنوع طلبی آن را تلخ نکنیم. چه دشت هایی که با خون انسآنها سرخ نشد و چه خانهها که ویران نشد.
Parastoo
آدمها در عشق چهار گروهاند که از لحاظ درجه متفاوتاند: گروه اول که پایینترین درجه هستند با چشم عاشق میشوند گروه دوم با عقل و منطق گروه سوم با قلب و گروه چهارم که بالاترین رتبهٔ عشق است، کسانی هستند که با روحشان عاشق میشوند.
فروغ
زندگی ادامه پیدا میکند چه با ما، چه بدون ما و تا وقتی که آفتاب همچنان طلوع میکند، زندگی پایان نمییابد.
و زندگی ما در قلب های آنان که دوستشان داریم جریان مییابد. عشق همیشه در گوشهای زنده می ماند.
فروغ
آدمها در عشق چهار گروهاند که از لحاظ درجه متفاوتاند: گروه اول که پایینترین درجه هستند با چشم عاشق میشوند گروه دوم با عقل و منطق گروه سوم با قلب و گروه چهارم که بالاترین رتبهٔ عشق است، کسانی هستند که با روحشان عاشق میشوند.
Lady Marian
زندگی سرشار از درس است. یک مرگ پر افتخار قطعا یک زندگی با محتوا داشته است.
Lady Marian
زندگی زیباست اگر ما انسآنها برای حرص و آزو تنوع طلبی آن را تلخ نکنیم. چه دشت هایی که با خون انسآنها سرخ نشد و چه خانهها که ویران نشد. کاش انسان می دانست که زندگی زودتر از آنچه که فکرش را کند تمام میشود و مرگ درجایی انسان را غافلگیر میکند که اصلا فکرش را هم نمیکند.
Lady Marian
یک سیم طلا به تو خواهم داد
Alaghe Band
از وحشت داشتم سکته میکردم.
Alaghe Band
برای شروع سال جدید یک هفته مدارس تعطیل است.
Alaghe Band
وقتی آدم چیزی را در گذشته جا بگذارد، اگر بتواند زمان راهم متوقف میکند تا دوباره آنرا پیدا کند بخصوص که آن چیز عشق باشد. انسان فقط زمانی از عشق دست می کشد که امیدش را از دست بدهد."
عاطفه
هیچ چیز به اندازهٔ یک عشق یکطرفه انسان را آزار نمیدهد حتی خود عشق!
فروغ
رفتم تا مجبور نشود قلبش را تقسیم کند که تقسیم قلب، انسان را از تمرکز عشق باز می دارد و عشقی که متمرکز نباشد، باقی نخواهد ماند.
فروغ
وقتی آدم چیزی را در گذشته جا بگذارد، اگر بتواند زمان راهم متوقف میکند تا دوباره آنرا پیدا کند بخصوص که آن چیز عشق باشد. انسان فقط زمانی از عشق دست می کشد که امیدش را از دست بدهد."
فروغ
وقتی بال داشته باشی ولی آسمانت اندازه سیاه چاله باشد،
وقتی بین زمین وآسمانت فرقی نباشد،
فرقی ندارد بالهایت شکسته باشد.
فروغ
حجم
۴۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۸۶ صفحه
حجم
۴۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۸۶ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان