بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ما که کاری نمی کنیم! | صفحه ۲۶ | طاقچه
کتاب ما که کاری نمی کنیم! اثر سیده مریم  خامسی

بریده‌هایی از کتاب ما که کاری نمی کنیم!

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۲از ۹۰ رأی
۴٫۲
(۹۰)
حتی اگر تو هیچ هم ندانی! من هر شب برایت دعا میکنم... من هر روز به تو فکر میکنم... من هر روز با تو سخن میگویم، حتی اگر تو هیچ هم ندانی!...
:)
با آدم های خوب زندگیتان خوب باشید...
:)
و من چه قدر دیر فهمیدم چه کسانی را دوست دارم!
:)
و من لبخند میزنم... و تو هرگز نخواهی فهمید این صورتک خندان شب ها چه خواب هایی میبیند!
:)
در چشم هایمان رازهایی ست مگو!... درچشم هایمان رازهایی ست که شب ها جایی به خواب نمیدهند
:)
ما باید بتوانیم شبی قبل از تابیدن ماه، خانه هایمان را روشن کنیم...
:)
باید برویم، باید خیلی راحت برویم!...
:)
مسخره است دنبال کسی بگردی که نمیخواهد پیدایش کنی!
Nilch
آنچنان هم مهم نیست، اگر برایمان دست نزنند... تو در سکوت بیشتر شنیده خواهی شد..
Nilch
ما پیرهای لجبازی هستیم که هر وقت خواستیم، نخواستند ... هر وقت رفتیم، نیامدند... هر وقت لبخند زدیم، چوبمان زدند... شاید حالا بفهمی که چرا ما جوانی را در این شهر گم کرده ایم!...
Nilch
شاید باید گاهی تمام افکار درون سرمان را بیرون بریزیم! باید تمام درونیاتمان را بالا بیاوریم... تا خالی شویم، خالی و سبک... آنقدر که بتوانیم ساعت ها بخندیم... آنقدر که یادمان بیاید چه طور باید زندگی کرد...
فاطمه
ما هنوز نفس میکشیم و ما هنوز هم نفس هایمان را حبس کرده ایم، از اضطراب دیدن چشم هایی که روزی برایمان آشنا بودند...
Fatemeh
و فرشتگان کوچکی که شب ها پشت پنجره یمان می نشینند و زندگی را تماشا میکنند...
Fatemeh
ببین! بعضی ها پس از مردن هم کار خود را درست انجام میدهند چارلز بوکوفسکی هنوز هم کار خود را درست انجام میدهد، من از صمیم قلب از او به خاطر شعر" بیایید بگذاریم بروند" متشکرم... حتی آن جناب خان! او هنوز هم دارد این شهر را خراب میکند... او به فجیع ترین شکل ممکن، خوب بلد است تمام شهر را از پا دربیاورد... و من هنوز هم عکس او را در جای جای دیوارهای خراب شدهٔ این شهر میبینم!... و من به بوکوفسکی لبخند میزنم... اما جناب خان در تمام عکس هایش به من اخم کرده!...
a.m
ببین! بعضی ها پس از مردن هم کار خود را درست انجام میدهند
paria
باید تمام درونیاتمان را بالا بیاوریم... تا خالی شویم، خالی و سبک... آنقدر که بتوانیم ساعت ها بخندیم...
paria
ما باید بتوانیم شبی قبل از تابیدن ماه، خانه هایمان را روشن کنیم...
paria
ما فقط میدانیم هرگزهمدیگررا اینگونه نخواسته ایم!...
paria
باید تمام درونیاتمان را بالا بیاوریم... تا خالی شویم، خالی و سبک... آنقدر که بتوانیم ساعت ها بخندیم... آنقدر که یادمان بیاید چه طور باید زندگی کرد... چون من بیست و چند سال است که یادم نیامده است!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
قرن ها گذشته است و تنها تغییر شگفت انگیز این جهان من و تو بوده ایم!
حمیدرضا فیاضی

حجم

۴۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

حجم

۴۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

قیمت:
رایگان