بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نمکدون | طاقچه
کتاب نمکدون اثر شهرام جوادی‌نژاد

بریده‌هایی از کتاب نمکدون

امتیاز:
۳.۰از ۵ رأی
۳٫۰
(۵)
جوان رو به مرغ کرد و گفت: «ای مرغ تخم‌طلا، من در جستجوی خوشبختی هستم.‌» مرغ تخم‌طلا گفت: «پسورد شب!» جوان پاسخ داد: «شب وصل است و یار از من چغندر پخته می‌خواهد!‌» مرغ گفت: «به تخم‌های من خیره شو. این‌ها همه طلای ۲۴ عیار است. ظرفیت اسمی ماتحت من دو تخم در دقیقه است که الان به‌علت یک‌سری مشکلات، با پنجاه درصد ظرفیت اسمی کار می‌کند که نسبت به مدت مشابه سال قبل بیست‌وپنج درصد کاهش نشان می‌دهد. اگر حاضر شوی شرافتت را به من بدهی یک تخم طلا به تو می‌دهم تا در باغچه بکاری تا درخت تخم طلا سبز شود.» جوان گفت: «هرگز حاضر نیستم شرافتم را بدهم.» مرغ تخم‌طلا گفت: «ولی بی‌شعور اگر پول داشته باشی دیگر کسی سراغ چیزهای دیگر را نمی‌گیرد و همه به تو احترام می‌گذارند و خوشبخت می‌شوی.» جوان گفت: «هرگز!» و راه کوه دوم در پیش گرفت.
Freshte Amin
فرض کنید که در یک «اقیانوس‌پیمای» نوک‌مدادی متالیک قدیمی سپر دوبل در اقیانوس منجمد شمالی مشغول تحقیق روی «میزان علاقه‌مندی خرس‌های قطبی ماده به استیک مدیوم با سس فلفل» هستید و همه‌چیز طبق برنامه و به‌خوبی و خوشی پیش می‌رود. یک روز عصر که از تحقیق برگشته‌اید و در حال نوشیدن یک فنجان چای داغ و گوش دادن به آهنگ «لب گاراژ بودم یارم سوار شد» هستید، متوجه علائم هشداردهندهٔ یک سونامی سهمگین می‌شوید.
مهندس

حجم

۱۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

حجم

۱۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

قیمت:
۶۹,۹۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد