بریدههایی از کتاب قانون شادی
۴٫۰
(۳)
در ابتدا، از روی ایمان ببخشید. منظورم از این نکته این است که خداوند به ما فرمان داده که ببخشیم، و وقتی ما این کار را میکنیم به فرمان خدا عمل کردهایم، حتی اگر هیچ گرمی در قلب خودمان احساس نکنیم یا شاید کمی هم ما را ناراحت کند. بعضی وقتها دوست نداریم چیزی را به کسی ببخشیم و باید به ما گفته شود تا این کار را بکنیم. درست مثل مورد اولیویا که پدرش بهزور او را تشویق کرد تا ببخشد و با دیگران سهیم شود، گاهی لازم است که ما را هم با اصرار به این کار وادار کنند. و خداوند هم در بسیاری از موارد ما را به این کار ترغیب کرده است. برای نمونه، او به ما میگوید که از روی ایمان و سپاس ببخشیم و اولین بخش از چیزی را که داریم به او ببخشیم:
از دانههایی که در خاک هستند گرفته تا میوههای درختان،
همه به خداوند تعلق دارند، در قداست خداوند هستند.
جشن برداشت را با
نخستین خرمنی که از کشتزارتان درو میکنید برپا نمایید.
یکی از بهترین ساختارهای زندگی، به عقیده من، اصل بخشیدن به خداوند است و اینکه قبل از همه به او بدهیم.
بهاره مظاهری
اگر میخواهید بر شادی خودتان بیفزایید، بخشی از قلب، مغز و روح ـ حتی پول ـ خود را برای دیگران صرف نمایید. تحقیقات نشان دادهاند وقتی آدمها پولی را بهجای خودشان، صرف دیگران یا امور خیریه میکنند، برایشان شادی به ارمغان میآورد. پول خرجکردن برای دیگران در واقع آدمها را بیشتر از خرجکردن برای خودشان خوشحال میکند. بخشش به دیگران علاوهبر شادتر کردن، شما را سلامتتر هم میکند. این برای روحیه، روح و جسم شما خوب است. مطالعات نشان دادهاند بخشیدن، کمک کردن و خدمت کردن به دیگران با سلامتی روانی در ارتباط است و آدمهایی که به دیگران کمک میکنند استرس، اضطراب و افسردگی کمتری دارند.
یافتههای متعدد دیگری هم در این زمینه وجود دارند، بهقدری متعدد که مجال صحبتشان در اینجا نمیرود، اما کافی است که بگوییم، بخشیدن و خدمت کردن به دیگران برای شما مفید و سودمند است.
بهاره مظاهری
وقتی ما از خوردن میوههای زندگی خوبی که خداوند خلق کرده سر باز میزنیم و فکر میکنیم خودمان بهتر میدانیم که چه چیزهایی برایمان خوب است؛ گرسنه، ناراحت، ناراضی و بدبخت باقی خواهیم ماند. چون نمیدانیم چطور گول خوردیم و فکر میکنیم بشر میتواند خود را جای خداوند بگذارد و بدون کمک او از همه چیز سر در بیاورد، باز هم نمیتوانیم درختهای سرشار از میوههای خوب را که در همه جا درست در مقابل ما قرار گرفتهاند، ببینیم. در دام اغوای تبلیغات، رسانهها، فرهنگ مادّیگرایی، شهوتپرستی یا مقایسه غلط با دیگران و هزاران چیز دیگر میافتیم. اما همانطور که در داستان آمده، همه آنها مثل هم هستند و یک ریشه دارند، یعنی فقط یک درختاند؛ فرقی نمیکند چه وسوسهای در کار است. همه آنها ما را اغوا میکنند تا مطابق طرح الهی که خدواند در کل حیات گسترده زندگی نکنیم، یعنی روی درختهای اصلی که پر از میوه هستند، سرمایهگذاری نکنیم.
بهاره مظاهری
حقیقت به این شکل است: آدمهای تنهایی که شاد و خوشبخت هستند وقتی ازدواج میکنند آدمهای متأهل خوشبخت میشوند؛ اما آدمهای تنهای بدبخت وقتی ازدواج میکنند آدمهای متأهل بدبخت میشوند. بنابراین وظیفه او این نیست که بر ازدواج متمرکز شود، بلکه باید روی این امر تمرکز کند که در هر حالتی آدم خوشبختی باشد. وقتی فهمید تحقیقات نشان دادهاند که تفاوت بسیار کمی بین آدمهای تنها و آدمهای ازدواجکرده در شاد و خوشبختبودن وجود دارد، بهشدت متعجب شد. مسلماً خوشبختی از چیزی بجز وضع تأهل آنها نشأت میگیرد، چنانکه بسیاری از آدمهای تنها هم شاد و خوشبخت هستند.
بهاره مظاهری
شادی و احساس رضایت چیزهایی نیستند که ما در دنیای اطرافمان، حسابهای بانکی، داشتههای مادی یا موفقیتهایمان بهدنبال آنها میگردیم؛ بلکه برعکس، این نتایج نشانگر آن بودند که شادی به میزان زیادی از سبک و روشی که ما زندگی میکنیم ناشی میشود و به این بستگی دارد که تصمیم بگیریم قلب، ذهن، روح و تواناییهایمان را روی چه چیزی سرمایهگذاری کنیم.
بهار
آدمهای شاد برای کسب شادی تنبل نیستند
Dexter
البته شما را نمیدانم، ولی برای من دنبالکردن حقایق معنوی همیشه سخت است. قوانین خداوند را میدانم، با وجود این همیشه صدای شیطان را میشنوم که میگوید: «اما... تو فقط یک قدم با احساس رضایت فاصله داری» یا دروغهای دیگر از این قبیل. بنابراین، بد نیست به خودم یادآوری کنم که این فقط یک اعتقاد یا کلاس درس مذهبی نیست، بلکه دریافتهای تجربی نیز هست.
Dexter
اگر به تیتر مجلات نگاه کنید عکس آدمهای ثروتمند، زیبا، متخصص، مشهور، خوشهیکل و موفق را میبینید، اما با انواع و اقسام بدبختیها، از ازدواجهای ناموفق گرفته تا اعتیاد و مصرف بیش از حد مواد و حتی خودکشی.
Dexter
«فقط اگر من ...... را داشتم دیگر حتماً خوشبخت بودم؟» به مورد راشل توجه کنید.
راشل مجرد بود و فکر میکرد زندگی فقط زمانی آغاز میشود که ازدواج کند. او شرایط خیلی خوبی در زمینه کار و سایر جنبههای زندگی داشت، اما برایش ازدواج آرزوی مقدسی بود. در ذهن او اینطور میگذشت که زندگیاش وقتی ازدواج کرد شروع میشود.
پرسیدم: «چرا فکر میکنی تا وقتی ازدواج نکردی نمیتوانی خوشبخت شوی؟»
اینطور پاسخ داد: «همیشه وضع به همین منوال است که وقتی مدرسه را تمام میکنی، باید برای خود شوهر پیدا کنی و بعد خانوادهات را اداره کنی.
الهام
دستکم سه دلیل وجود دارد که چرا خانه جدید، شغل جدید، رابطه جدید، پول بیشتر در حساب بانکی و بقیه مواردی که در فهرست به آنها اشاره شده، نمیتوانند ما را شاد کنند.
دلیل شماره یک: محیط و شرایط بیرون از ما ذاتاً قدرت این را ندارند که شادی را برای ما به ارمغان بیاورند
اگر به فهرست بالا نگاه کنید خواهید دید که تمام امیال و آرزوها ـ مثل خیلی موارد دیگر ـ همه شرایط بیرونی هستند. آنها وضع و حالتهایی هستند که ما خود را در آنها پیدا میکنیم، مثل فقیر یا غنی، تحصیلکرده یا نکرده، مستأجر یا صاحبخانه، چاق یا لاغر. این حالتها در هر زمان خاصی از زندگی ما میتوانند تغییر کنند اما اغلبشان «بیرون از ما» هستند
الهام
حجم
۱۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
حجم
۱۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
قیمت:
۷۹,۹۰۰
۲۳,۹۷۰۷۰%
تومان