بریدههایی از کتاب نردبان شکسته
۴٫۰
(۷۶)
نظریههای توطئه دراصل دربارهٔ دو موضوعاند: قدرت و بیاعتمادی. اولی را میتوانید در کسانی فعال ببینید که نظریهای دربارهٔ دیگران دارند. بهترین عامل پیشبینیکننده برای اینکه مردم در زمانی مشخص به کدام نظریههای توطئه باور دارند این است که ببینید کدام حزب در قدرت است. نظرسنجیای که پیشتر به آن اشاره کردم، دریافت که دموکراتها بیش از جمهوریخواهان اعتقاد دارند ایالات متحده (بهرهبریِ جرج دبلیو بوش) اجازهٔ وقوع حملات تروریستیِ ۹.۱۱ را داده است. در دولت باراک اوباما، نظریههای توطئهٔ متفاوتی رواج پیدا کرد که مدعی بودند او در امریکا متولد نشده است، مخفیانه مسلمان است و... بیشترِ طرفدارانِ حزبِ راست به این نظریهها اعتقاد داشتند. کسانیکه احساسِ ناتوانی و بیقدرتی میکنند، معمولاً به توطئهگریِ قدرتمندان اعتقاد دارند.
Mohammad Ali Zareian
بهتازگی محققان در یک نظرسنجی نظرات بیش از ۱۲۰۰ امریکایی را در مورد طیفی از مسائل جویا شدند. ۲۸ درصد از آنها باور داشتند که یک طبقهٔ قدرتمندِ مرموز با برنامهای جهانی وجود دارد که بهدنبال حکومت بر جهان از طریق نظم نوین جهانی است. نظم نوین جهانی نظریهٔ توطئهایست که به محفل روشنضمیران ارتباط داده میشود؛ جامعهای مخفی که براساس ادعا، کنترل سازمانهای دیگری چون فراماسونها، صنعت فیلمسازیِ هالیوود و دولت ایالات متحده را در دست دارد. در برخی گزارشها، از این سازمان با عنوان اسپکتر ـ شخصیت دسیسهگرِ کتابها و فیلمهای جیمز باند ـ هم یاد شده. ۲۸ درصد! اگر درصدِ حامیانِ نظریهٔ توطئه را نسبتبه جمعیت این کشور بسنجیم، میشود چیزی حدود ۸۸ میلیون امریکایی.
محققان در همین نظرسنجی دریافتند ۲۱ درصد از پاسخدهندگان معتقدند سفینهٔ فضاییِ بیگانهای در راسویل در نیومکزیکو با زمین برخورد کرده و دولت این اتفاق را از همه پنهان کرده است. ۵۱ درصد هم اعتقاد داشتند ترورِ جانافکندی نه کارِ یک فرد تیرانداز بلکه دسیسه بوده است. ۳۷ درصد باور دارند گرمایشِ زمین دروغ است و ۱۵ درصد معتقدند صنعت داروسازی با همدستیِ صنعت پزشکی برای بهدستآوردنِ پولِ بیشتر بیماریهای جدید اختراع میکند.
Mohammad Ali Zareian
در تحقیقی که روانشناسی به اسم نیک اپلی و همکارانش انجام دادند، مشخص شد وقتی افراد حس میکنند طرد شدهاند، عقب ماندهاند یا از نظر اجتماعی منزویاند، ممکن است شروع کنند به قائلشدنِ جنبهٔ انسانی برای اشیای اطراف خود. مثلاً ممکن است سگها و گربهها برایشان مثل انسانها قابلارتباط به نظر برسند، الههگان و ارواح و شیاطینْ موجوداتی واقعی تصور شوند، حتا شی بیجانی مثل ساعتکوکی هم ممکن است مثل موجودِ بااحساسی تصور شود که قصدِ آزار دارد.
دیدنِ چهرهٔ افراد در ابرها، ساعتها یا ساندویچهای پنیر یکی از راههای تحمیل نظم بر بینظمیست، اما رایجترین روش نیست. یکی از روشهای متداولتری که برای جستوجوی معنا در زندگیمان به کار میبریم، داستانسرایی دربارهٔ دنیای اطرافمان است. دراینبین، مؤثرترین داستانها آنهاییاند که بهگونهای همهچیز را متناسب با یکدیگر جلوه میدهند تا برایمان قابلدرک باشد؛ اما ویژگیِ ناراحتکنندهٔ بعضی از قانعکنندهترین داستانها این است که خیلی بعید به نظر میرسد که در واقعیت اتفاق بیفتند.
Mohammad Ali Zareian
روانشناسان جنیفر ویتسون و آدام گالینسکی ارتباط میان ناتوانی و پاریدولیا را طی چند آزمایش مستقیماً بررسی کردند. در یک حالت، دو محقق برای ایجاد حس ناتوانیِ لحظهای در سوژهها از آنها خواستند جزئیاتِ اتفاقی را تعریف کنند که باعث شده بود حس کنند بهطور کامل کنترل اوضاع را از دست دادهاند. از گروه دیگر خواسته شد دربارهٔ زمانی صحبت کنند که احساس کرده بودند همهچیز را کاملاً تحت کنترل دارند. بعد سوژهها تصاویرِ تصادفیِ استاتیک و سیاهوسفیدی را تماشا کردند که به آنها گفته شده بود توی بعضی از آنها تصویری پنهان وجود دارد و خواسته شده بود این تصاویر را شناسایی کنند. تصاویر درحقیقت برفکِ خالص بودند، اما احتمال اینکه سوژههای «ناتوان» تصویری پنهانی را در عکسها تشخیص دهند سه برابر بیشتر بود. حس زودگذرِ ناامیدی باعث شده بود مغز آنها برای استخراج معنا از دلِ بیمعنایی بهشدت تلاش کند.
Mohammad Ali Zareian
الگوها به آدم احساس راحتی میدهند، بنابراین حتا وقتی موضوعِ موردنظر نوعی فرآیندِ عددیِ کاملاً تصادفیست هم، پافشاری بر اینکه هیچ نظم بنیادین یا معنای عمیقتری وجود ندارد، ممکن است شبیه زورگویی و قلدری به نظر برسد.
تمایل به یافتنِ الگوهای معنادار در بینظمی، همانطور که هیوم استدلال کرد، پدیدهای جهانیست؛ اما در بعضی شرایط بیشتر اتفاق میافتد. بهخصوص وقتی احساس ضعف میکنیم، دوست داریم الگوهای معنادار تولید کنیم. پیشبینیپذیری و بهتبع آن قابلیت کنترل الگوها تاحدودی تسکیندهندهٔ فقدان قدرت و کنترل است. شاید این نکته بتواند توضیح دهد که چرا هیچوقت حسابرسی که ولوو میراند آن کسی نیست که مسیح را در نان دارچینش دیده است.
Mohammad Ali Zareian
مغز انسان کاشف الگوهاست؛ مثلاً سیستم بینایی دائماً در حال دریافت رگبارِ متغیری از نور، رنگ و حرکت است و سعی میکند با استفاده از آنها تصویر سهبعدیِ ثابتی از دنیای اطراف بسازد. مغز در انجام این وظیفه خارقالعاده عمل میکند. بهترین سیستمهای هوش مصنوعیای که درحالحاضر در دسترس هستند، چندین سال نوری با این سطح عملکرد فاصله دارند. دلیل این عملکردِ درخشان این نیست که چشمان ما شبیه حسگرهاییاند که بسیار دقیق تنظیم شدهاند (دوربینهای دیجیتال از برخی جهات میتوانند بهتر از انسان ببینند)، بلکه به این علت است که مغز در استنتاج و استدلالِ عجولانه و پرکردنِ شکافها براساس مفروضات بهتر عمل میکند.
Mohammad Ali Zareian
همهٔ ما دوست داریم در جهانی زندگی کنیم که باثبات و قابلپیشبینیست، جاییکه همهچیز تحت کنترل قرار دارد و میتوان هرجومرج را مهار کرد. همهٔ ما دوست داریم در دنیایی عادلانه زندگی کنیم، جاییکه برای آدمهای خوب اتفاقات خوب میافتد و آدمهای بد بهخاطر جنایاتشان مجازات میشوند. ذهن ما هر لحظه برای نظمبخشیدن به جهان سخت کار میکند، اما نابرابری با کفشهای گلآلود سرزده از در وارد میشود و با ورودش اختلال و بینظمی به همراه میآورد.
Mohammad Ali Zareian
بینظمی و هرجومرج حس تهدید ایجاد میکنند، اما الگوهای منظم آرامشبخشاند و کمک میکنند احساس کنیم جهان قابلپیشبینی، مطمئن و قابلکنترل است. وقتی مردم در میان صداهای پراکنده الگو کشف میکنند، در حال استخراج معنی از دنیاییاند که تعداد بسیار کمی خطوط درخشان و تعداد بسیار زیادی ناحیهٔ خاکستری دارد. البته صرفاً الگوها را پیدا نمیکنیم. چهرهها بهخصوص رایجترند، چون برایمان معنا دارند، و چهرههای نمادهای مذهبی حتا یادآور احساسات و معانیِ بیشتری برای ما هستند. وقتی معناداری همان چیزیست که دنبالش میگردیم، به حماسهسرایی میل پیدا میکنیم. یونانیان باستان در ستارهها جستوجو میکردند و در صور فلکی خدایان و قهرمانان را میدیدند، نه پادوها را.
Mohammad Ali Zareian
میل به دیدنِ الگو در بینظمی را پاریدولیا میخوانند که پدیدهٔ جدیدی هم نیست. دیوید هیوم در قرن هجدهم نوشت: «میلی جهانی در بشر وجود دارد که همه را مانند خود تصور کرده و خصوصیاتی را که برایشان آشناست به هر شیئی منتقل کنند... . چهرهٔ انسانها را در ماه، و سپاهیانی را در ابرها میبینیم و بهواسطهٔ نوعی میل طبیعی، البته اگر با تجربه و تأمل اصلاح نشده باشد، بداندیشی یا نیت خوب را به هرچه که آزارمان میدهد یا برایمان خوشایند است، نسبت میدهیم.»
Mohammad Ali Zareian
وقتی حس میکنید چیزی از خودتان ندارید، حتا سلولهای بدنتان شروع میکنند به درخواستِ آنچه امروز نیاز دارند و نگرانی دربارهٔ نیازهای آینده را به بعد موکول میکنند. نابرابریْ این فرآیند را با کاهش حس امنیت در افراد تشدید میکند.
Mohammad Ali Zareian
برای شرکتهای روابط عمومی یا پاسخدهندگان به تماسهای پزشکیِ اورژانس یا حتا ارگانیسمهای زنده، تنها یک راه برای مدیریت بحران وجود دارد: اولویتدهی به ضروریاتِ فوری و موکولکردنِ رسیدگی به نیازهای بعدی به آینده. البته ممکن است ارگانیسمهایی وجود داشته باشند که رویکرد متفاوتی را در پیش بگیرند، اما ارگانیسمهایی که مبرمترین نیازها را در موقعیت بحرانی نادیده گرفتند، دیگر در میان ما نیستند تا دانششان را با ما به اشتراک بگذارند.
توجه به نیازهای فوری بهبهای آیندهْ همان کاریست که مغز با تخلیهٔ کورتیزول و آدرنالین در جریان خون انجام میدهد. آزادسازیِ انرژی و التهاب است که شما را برای نبرد آماده میکند و اگر خطر ابتلا به دیابت و بیماریهای قلبی در آینده را هم در پی دارد، خب باشد، ایرادی ندارد.
Mohammad Ali Zareian
چند نکتهٔ جالبتوجه در این یافتهها وجود دارد: اول اینکه شواهدی تجربی به دست آوردیم که نشان میدهد ارزیابیِ اجتماعی واقعاً باعث تغییر در التهاب میشود، نه اینکه صرفاً این دو شاخص باهم در ارتباط باشند؛ دوم اینکه کل فرآیند در طول حدود نود دقیقه اتفاق افتاد و در عرض کمتر از یک ساعت، تغییرات التهاب مشاهده شد. سلسلهمراتب اجتماعی در جامعهٔ انسانی در عرض چند دقیقه خود را تقریباً در تکتک سلولهای بدن به نمایش گذاشت.
این تحقیق کشفِ خیرهکنندهتری هم داشت: مسیری که رتبهبندیِ موقعیتیِ سوژهها را به التهابِ موجود در جریانِ خون مرتبط میکرد، از طریق فعالیت مغزی در شبکهای خاص از مناطق قشر جلوییِ مغز کنترل میشد. یکی از زمانهایی که این بخش از مغز فعال میشود زمانیست که آدمها به افکار، احساسات و نگاهِ دیگران فکر میکنند.
Mohammad Ali Zareian
تحقیقات نشان دادهاند معمولاً سطح هورمونهای استرس مثل کورتیزول و آدرنالین در جریان خونِ کمدرآمدها بیشتر است. سیستم ایمنیِ آنها معمولاً بیشفعال است و بهخصوص سطح بالاتری از التهاب را تجربه میکنند. بعضی تحقیقات به اندازهگیری هورمونهای استرس و التهاب افراد حین کار روزانه پرداخته و دریافتهاند سطح این شاخصها در کسانیکه فقیرترند یا حس میکنند موقعیت پایینتری دارند کمی بالاتر است. اما اگر افراد را در معرض استرس قرار دهید و نوع واکنش بدنِ آنها را مشاهده کنید، میزان اختلافات در نتایج افزایش مییابد.
Mohammad Ali Zareian
مطالعات مختلفِ زیادی بر صحتِ ارتباطِ بینِ استرس و موقعیت اجتماعی مُهر تأیید زدهاند؛ برای مثال، تحقیق رابرت ساپولسکی دربارهٔ بابونهای پارک ملی کنیا را در نظر بگیرید. ساپولسکی بهمدت چند سال تابستانهایش را صرف مشاهدهٔ رفتارِ این جانوران کرد تا اعضای مختلفِ جامعهٔ آنها و موقعیت هر حیوان در سلسلهمراتب گروه را بشناسد. ساپولسکی برای اندازهگیریِ استرس بابونها ابتدا آنها را با دارتِ آغشته به مادهٔ بیحسکننده بیهوش کرد و بعد، از آنها نمونهخون گرفت. او متوجه شد هرچه ردهٔ بابون در سلسهمراتب گله پایینتر باشد، سطح هورمونهای استرسِ او بالاتر و احتمال ابتلای او به بیماریهای مرتبط با استرس مثل زخم معده بیشتر است. اما نرهای ردهبالا که میتوانستند با مادههای دلخواهشان آمیزش کنند و خشمشان را سرِ نرهای ردهپایین خالی کنند، سطح استرس خیلی پایینتری داشتند.
Mohammad Ali Zareian
استرسْ راهکار بدن برای تمرکز بر بحرانِ فوری بهبهای هزینههای بلندمدت است و ازاینرو تعجبی ندارد که مشقتِ اقتصادی و موقعیتِ پایین اجتماعی بتوانند واکنشهای استرسزا در بدن ایجاد کنند.
Mohammad Ali Zareian
انسانها میتوانند تهدیدی را که حضورِ فیزیکیِ واقعی ندارد حس کنند. تنها یک دقیقه به چیزیکه شما را میترساند یا عصبیتان میکند، فکر کنید. خیلی زود متوجه میشوید ضربان قلبتان سریعتر شده است. دمای بدنتان هم ممکن است بالا رفته باشد و کمی هم عرق کرده باشید. تنها با افکار و تصوراتتان توانستید پاسخ استرسی بدنتان را فعال کنید. برخلاف سایر موجودات، ما انسانها میتوانیم شب بهخاطر ترس از چنین چیزهایی بیدار بمانیم: پاورپوینتی که فردا باید ارائه بدهیم، وامی که ماه بعد باید پرداخت کنیم یا خال گوشتیِ عجیبی که روی کمرمان درآمده.
همچنین برخلاف سایر موجودات، انسانها میتوانند پاسخ استرسی را هفتهها، ماهها یا حتا سالها حفظ کنند. به زنجیرهٔ علتومعلولیِ حاصل از آن فکر کنید: ما از سیستمی استفاده میکنیم که برای نادیدهگرفتنِ هزینههای بلندمدت بهمنظور جهتدهیِ تمامِ منابع در جهت فرار از شرایط اضطراریِ آنی طراحی شده است و ما از آن بهصورت بلندمدت استفاده میکنیم.
Mohammad Ali Zareian
دلیل دومی که نمیتوانیم همیشه از مزایای استرس بهرهمند شویم این است که اثرات جانبیِ وحشتناکی دارد. ما عادت داریم واکنشهای بدن را طبیعی و درنتیجه غیرمخرب تصور کنیم. اما هورمونهای ترشحشده در طول استرس دراصل مخدرهای قدرتمندِ ساختِ خودِ بدناند. پزشکان از آدرنالین و کورتیزول (بهشکل مصنوعی، کورتیزون) و سایر هومونهای استرس بهعنوان دارویی برای درمان طیفی از مشکلات استفاده میکنند، اما بهدقت و با مقدار بسیار کم؛ چون این هورمونها عوارضی بسیار جدی برای بدن دارند. مثل سایر مخدرها، هومونهای استرسی که بهصورت طبیعی در بدن تولید شدهاند، زمانی ایمناند که تنها بهصورت گاهبهگاه و در دورههای کوتاهمدت مصرف شوند. اما ما معمولاً بهاینترتیب از آنها استفاده نمیکنیم.
Mohammad Ali Zareian
سفیدپوستهای دیپلمه در مقایسه با سیاهپوستهایِ با تحصیلات مشابه بهطور متوسط درآمد بیشتری دارند، اما انتظارات سفیدپوستها بیشتر است، چون تاریخی پر از امتیازات ویژه داشتهاند. از نظر کیس و دیتون، گسترشِ نابرابریِ درآمدی و انسداد اجتماعی به این معناست که این نسل احتمالاً اولین نسل در تاریخ امریکا خواهد بود که ثروتمندتر از پدرانِ خود نیست.
رفتارهای ناسالم بین کسانیکه حس عقبماندگی میکنند، میتواند بخشی از ارتباطِ میان نابرابری و سلامت را توضیح دهد،
Mohammad Ali Zareian
از دههٔ ۱۹۹۰ بهبعد نرخ مرگومیر در امریکاییهای سفیدپوستِ میانسال رو به افزایش است. تمرکزِ این افزایش روی مردها و سفیدپوستهای فاقدِ مدرک دانشگاهیست. از طرف دیگر، نرخ مرگومیر بین امریکاییهای سیاهپوست در همان ردهٔ سنی همچنان بالاتر است، اما روند آن، مثل روند تغییر نرخ مرگومیرِ سایر گروههای اقلیت، تاحدودی سیر نزولی به خود گرفته است.
زخمهای این گروه تا حد زیادی خودزنی به نظر میرسند. این افراد بهخاطر نرخ بالای بیماریِ قلبی یا سرطان نمیمیرند؛ بلکه بهخاطر سیروز کبد، خودکشی و چرخهٔ درد مزمن و اُوردوزِ ناشی از مصرفِ افیونها و مسکنها جانشان را از دست میدهند.
خودِ روند هم جالبتوجه است، چون از قدرت مقایسههای اجتماعیِ ذهنی حرف میزند. این گروهِ جمعیتی بر اثر انتظاراتِ برآوردهنشده در حال مرگ است.
Mohammad Ali Zareian
شواهد بسیاری وجود دارند که نشان میدهند فقر و نابرابری بر اندیشه و تصمیمات کسانیکه در این شرایط زندگی میکنند اثرگذارند. اگر من یا شما مجبور به زندگی در این شرایط بودیم، احتمالاً ما هم مرتکب رفتارهای ناسالم میشدیم.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان