بریدههایی از کتاب نردبان شکسته
۴٫۰
(۷۶)
فقرا صرفاً مذهبیتر از ثروتمندان نیستند؛ مذهبیبودنِ آنها ابعاد مختلفی دارد. احتمال اینکه افراد کمدرآمد انجیل را سخنانِ مستقیم خداوند و نه مجموعهای عمومی از آموزههای الهی بدانند بیشتر است. احتمال بیشتری وجود دارد که فقرا به معجزه، درمانِ مبتنیبر باور و تسخیر شیطانی باور داشته باشند.
Mohammad Ali Zareian
سکولارها علاقهٔ زیادی به اشاره به ناسازگاریهای منطقی در نوشتههای مقدس، ماهیتِ غیرمحتملِ معجزهها و غیرممکنبودنِ اثباتِ ماوراءالطبیعه دارند. اما بسیاری از محققان مذهبی به این نکته اشاره کردهاند که برای بیشترِ باورمندان، حقایق و منطقْ ریشهٔ اصلیِ باور محسوب نمیشود. مذهب مجموعهٔ منسجمی از گزارهها نیست که درست یا غلط باشند؛ چیزیکه درست و غلط است، روش نظریههای علمیست. درمقابل، بسیاری از افراد بهدلیل تجاربِ ذهنی و شخصیِ خود باورمندند. این تجارب ممکن است شامل هیبت و شگفتیِ طبیعت، صمیمت ناشی از تعلق به جامعهای بسته، یا تجربهٔ تسلای ناشی از شنیدن صحبتِ خداوند با شما با صدایی آشنا باشند. این احساسات محصول عواطف و روابط اجتماعیاند، نه خداشناسی.
Mohammad Ali Zareian
این روند هیچ ربطی به باورهای خاص هر مذهب ندارد. در کشورهای غالباً مسیحی، نابرابری با اعتقادِ راسختر به مسیح همراه است، در کشورهای غالباً مسلمان، نابرابری با اعتقادِ راسختر به پیامبر اسلام همراه است، و... وقتی آدمها جهان را جایی ناامن احساس میکنند، معمولاً به سیستم باوری که در آن رشد کردهاند، روی میآورند.
Mohammad Ali Zareian
وقتی مردم احساس ناتوانی یا عقبافتادگی داشته باشند، با احتمالِ بیشتری به سیستمهای باوری متوسل میشوند که جهان را عادلانه و قابلپیشبینی و معنادار جلوه میدهند.
Mohammad Ali Zareian
کشورهایی که نابرابریِ بالایی داشتند بسیار مذهبیتر از کشورهای دارای برابریِ بالا بودند. اثرات نابرابریْ عظیم و تقریباً بهاندازهٔ اثرات درآمد واقعی زیاد بود. وقتی نمودار دادهها ترسیم شد تا ارتباط میان مذهب و نابرابریِ درآمدی (بهجای درآمد متوسط) نمایش داده شود، ایالات متحده هم دیگر دادهای پرت نبود، بلکه کاملاً همسو با پیشبینیها در هر دو شاخصِ نابرابری و مذهبیبودن، در سطح بالایی قرار داشت. فقر و نابرابری در کنار هم میتوانند تفاوتهای میان کشورها از نظر مذهبیبودن را توضیح دهند.
Mohammad Ali Zareian
امریکا را تا حدودی مهاجرانی بنیان گذاشتند که از آزارِ مذهبی گریخته بودند؛ اتفاقی که مطمئناً باعث بهوجودآمدنِ سطحی غیرعادی از دینداری در فرد میشود.
Mohammad Ali Zareian
در تحقیقی دیگر، کِرت گری و دنیل وِگنِر به بررسیِ آن دسته از مناطق ایالات متحده پرداختند که براساس آمارِ مربوط به مرگومیر نوزادان و مرگ بهدلیل سرطان، بیماریهای واگیر، جرایم خشونتآمیز و مخاطرات زیستمحیطی، ساکنان آنها در زندگیشان کمتر یا بیشتر با سختی و مشقت مواجهاند. محققان این دشواریها را در قالب «شاخصِ رنج» ترکیب کردند و نمودار آنرا در مقابل آن بخشی از جمعیتِ هر ایالت که در نظرسنجیها از باور عمیقشان به خداوند گفته بودند ترسیم کردند. بسیاری از حکمایِ الهی رنج را مسئلهای فلسفی در مذهب دانستهاند، چون تناقضآمیز به نظر میرسد که خداوندْ قادرِ مطلق، خیر مطلق و عالم مطلق باشد و اجازهٔ چنین فلاکتی را بدهد. اما محققان درنهایت متوجه شدند غم و ناراحتی برای بیشترِ باورمندان مسئلهای خداشناختی نیست، بلکه کاملاً برعکس. مثل ایوب در کتاب انجیل، هرچه مردم بیشتر رنج بکشند، باورشان به خداوند بیشتر خواهد شد.
Mohammad Ali Zareian
مطالعات آرون کِی تأیید کردهاند وقتی افراد ناامید میشوند یا وقتی جهانْ بینظم و غیرقابلپیشبینی به نظر میرسد، باورِ آنها به خدای قدرتمندی که کلِ جهان را تحت کنترل دارد راسختر میشود. باورمندان اغلب خودشان را با شعارهایی چون «غم نخور و همهچیز را به خدا بسپار» و «هر چیزی حکمتی دارد» دلداری میدهند. حسِ ناتوانی جاذبهٔ این مفاهیم را افزایش میدهد.
Mohammad Ali Zareian
دینهای توحیدی به پیروانشان اطمینان میدهند که کنترل جهان در دست موجودی خیراندیش، عالم و قادرِ مطلق است. این نوع سیستمِ باورْ منافع زیادی به ارمغان میآورد. برخلاف نظریههای توطئه که کنترلپذیریِ جهان را بهبهای خیراندیشی تاخت میزنند، باورِ مذهبی بهترین بازیِ بُردبُرد است.
Mohammad Ali Zareian
در دنیای واقعی، جاییکه موفقیت و شکست به ترکیبِ پیچیدهای از استعداد، تلاش و شانس بستگی دارد، حتا بیشتر به این فرض گرایش پیدا میکنیم که آدمها آنچیزی را به دست میآورند که لایقش هستند. این باور ضد منافع شخصیِ بازندههاست، اما بازهم در جهتِ رسیدن به یک هدف است؛ اینکه به آنها اطمینان دهد جهان آنقدرها هم در هرجومرج فرو نرفته. شاید سیستم بهنفع آنها نچرخیده باشد، اما حداقل سیستمی وجود دارد
Mohammad Ali Zareian
وُلتر گفته است: «اگر خدا وجود نداشت، اختراعِ او لازم میبود.»
Mohammad Ali Zareian
لرنر در آزمایشِ دیگرِ خود از دو نفر خواست پازلهای روی میز را حل کنند. اینبار هم سوژهها از پشت دیوارِ آینهای مشغول تماشای آنها بودند. سپس آزمایشگر توضیح داد تنها به یکی از حلکنندههای پازل پول خواهد داد. و بعد اسمی را از کلاهش بیرون کشید و به برندهٔ خوششانس پول داد؛ درحالیکه بازنده با دست خالی به خانه رفت. هرچند سوژهها دیده بودند اسم برنده تصادفی انتخاب شده، اما اعتقاد داشتند برنده سختتر کار کرده، زحمت بیشتری کشیده و در حل پازلهایش خلاقتر از بازنده عمل کرده است. اطمینان به اینکه آنچه لیاقتش را داریم به دست میآوریم، و لیاقتمان همان چیزیست که به دست میآوریم، چنان قدرتمند است که روی شواهدی را که به آنها میگفت نتیجه کاملاً اتفاقی بوده، پوشاند.
Mohammad Ali Zareian
لرنر در آزمایشِ دیگرِ خود از دو نفر خواست پازلهای روی میز را حل کنند. اینبار هم سوژهها از پشت دیوارِ آینهای مشغول تماشای آنها بودند. سپس آزمایشگر توضیح داد تنها به یکی از حلکنندههای پازل پول خواهد داد. و بعد اسمی را از کلاهش بیرون کشید و به برندهٔ خوششانس پول داد؛ درحالیکه بازنده با دست خالی به خانه رفت. هرچند سوژهها دیده بودند اسم برنده تصادفی انتخاب شده، اما اعتقاد داشتند برنده سختتر کار کرده، زحمت بیشتری کشیده و در حل پازلهایش خلاقتر از بازنده عمل کرده است. اطمینان به اینکه آنچه لیاقتش را داریم به دست میآوریم، و لیاقتمان همان چیزیست که به دست میآوریم، چنان قدرتمند است که روی شواهدی را که به آنها میگفت نتیجه کاملاً اتفاقی بوده، پوشاند.
Mohammad Ali Zareian
گروهی که فکر میکردند رنج زن جوان قرار است ادامه پیدا کند، او را دوستنداشتنی و نابالغ خواندند. میگفتند تحسین چنین شخصی یا احترامگذاشتن به او بسیار دشوار است و دوست ندارند با او آشنا شوند. این دقیقاً همان چیزی بود که لرنر پیشبینی میکرد. سوژهها برای حفظِ ایمانِ خود به عادلانهبودنِ جهان نقصهایی در شخصیت زن ایجاد کرده بودند. درست همانطور که سیستم بینایی صحنه را با مفروضات پر میکند تا جهان قابلدیدن شود، استدلال اخلاقی هم همین کار را انجام میدهد. اتفاقاتِ خوب برای آدمهای خوب میافتند و اتفاقاتِ بد برای آدمهای بد. برای این زن جوان اتفاق بدی افتاده؛ بنابراین باید شخص بدی بوده باشد. همهچیز بر وفق مراد است.
Mohammad Ali Zareian
گروهی که فکر میکردند به زنِ جوان بابت دردش غرامت پرداخت شده، همچنان جهان را مکانی عادلانه دیدند. بله، او بهخاطر شوکها درد کشید، اما اجری که دریافت کرد متناسب با آن بود. اما گروهی که تصور میکردند شکنجهٔ بیرحمانه قرار است دوباره از سر گرفته شود، موقعیت را عبث و ناعادلانه ارزیابی کردند. زنِ بدبخت بهخاطر تحقیقی احمقانه رنج میکشید و ناظران برای همدلی با قربانیِ بیگناه دلیلِ کافی داشتند. درعینحال هم او را رقتآور میدانستند.
Mohammad Ali Zareian
برای اعتقادپیداکردن به یک توطئه، کمی از باورِ خود به اینکه جهانْ مکانی خوب، بیطرف و عادلانه است را میدهید و بهجای آن باور میکنید حداقل یک نفر ـ هر کسی ـ همهچیز را تحت کنترل دارد.
اما نیازی نیست فرد از ایمانِ خود به عادلانهبودنِ جهان دست بکشد. یکی از سادهترین روشهایی که افراد باورِ خود بر نظاممندبودنِ جهان را حفظ میکنند، صرفاً پافشاریکردن بر این موضوع و پرکردنِ شکافهای استدلالی برای منطقیجلوهدادنِ همهچیز است.
Mohammad Ali Zareian
محققان متوجه شدند عنصر مشترک در هر دو نظریه بیاعتمادی به مقامات دولتی بود. کسانیکه فکر میکردند افراد صاحب قدرت احتمالاً عموم مردم را با پنهانسازیِ حقایق فریب میدهند، با احتمال بیشتری هر دو نظریه را میپذیرفتند. بیاعتمادی، نه حقایق یا منطق، حتا نظریههای متناقض را هم از گزارشهای دولتی باورکردنیتر میکند.
Mohammad Ali Zareian
در تحقیقی دیگر روانشناسی به اسم مایکل وود و همکارانش به بررسیِ دو نظریهٔ توطئه دربارهٔ قتل اسامه بنلادن زیر نظر دولت اوباما پرداختند. یکی از نظریهها میگفت نیروهای ویژهٔ نیروی دریاییِ امریکا واقعاً بنلادن را نکشتند، بلکه او مدتها قبل از اینکه تیم ویژه به پناهگاه او در ابیتآبادِ پاکستان حمله کنند، مُرده بود. حمله صرفاً به این دلیل انجام شد که رئیسجمهور اوباما اعتبارِ کشتنِ رهبرِ تروریستها را به دست بیاورد. نظریهٔ دوم میگوید بنلادن هرگز کشته نشده، بلکه هنوز زنده است و مخفیانه القاعده را رهبری میکند و نقشهٔ حملاتِ جدید را میکشد.
وود متوجه شد کسانیکه اعتقاد بیشتری به نظریهٔ اول دارند، احتمال زیاد به نظریهٔ دوم هم باور دارند، ولو اینکه از نظر منطقی بهسختی میتوان تصور کرد بنلادن هم قبل از حملهای که ظاهراً باعث مرگش شده مُرده باشد، و هم همچنان زنده باشد. محققان متوجه شدند عنصر مشترک در هر دو نظریه بیاعتمادی به مقامات دولتی بود.
Mohammad Ali Zareian
ویتسون و گالینسکی دربارهٔ ارتباطِ بینِ قدرت و نظریههای توطئه با همان روشهای بهکاررفته برای بررسیِ قدرت و پاریدولیا تحقیق کردند. این دو محقق آزمایشی را اجرا کردند که در یک گروه احساس ناتوانی و در گروه دیگر حس قدرتِ کامل ایجاد میکرد. سپس با هر دو گروه دربارهٔ چند تفسیر پارانویید و مبتنیبر نظریهٔ توطئه دربارهٔ رویدادهای روزمره صحبت شد و از آنها پرسیده شد به نظرشان این تفاسیر چه اندازه باورپذیر به نظر میرسند. گروهی که احساس ناتوانی میکرد تفاسیرِ توطئهآمیز را بیشتر از گروهی که احساس قدرتمندی داشتند، باورکردنی یافت. این آزمایش با ارائهٔ اولین شواهد علتومعلولی، دلایل باورِ مردم به نظریههای توطئه را فراهم کرد. اینطور نیست که انسانهای ناتوان بهدلیل خصوصیات شخصی مثل هوش، تحصیل یا سلایق شخصی به چنین نظریاتی باور داشته باشند؛ شرایطی که افراد در آن قرار دارند هم ممکن است عاملی تحریککننده باشد.
Mohammad Ali Zareian
کسانیکه احساسِ ناتوانی و بیقدرتی میکنند، معمولاً به توطئهگریِ قدرتمندان اعتقاد دارند.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان