بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نردبان شکسته | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نردبان شکسته

بریده‌هایی از کتاب نردبان شکسته

نویسنده:کیت پین
امتیاز:
۴.۰از ۷۸ رأی
۴٫۰
(۷۸)
نابرابری در درآمد همیشه باعث عملکردِ ضعیف‌تر نیست. در تحقیقاتِ مربوط به گلف حرفه‌ای ثابت شده که در مسابقاتی که جوایز برنده‌ها نابرابریِ بیش‌تری دارد امتیازاتِ بهتری هم ثبت می‌شود. به همین ترتیب، تحقیقی دربارهٔ مسابقات نسکار نشان داد نابرابریِ بیش‌تر در مورد مبلغ جایزه به مسابقه‌ای سریع‌تر منجر می‌شود. بین عملکرد در ورزشی تیمی مثل بیسبال یا فوتبال، و عملکرد در ورزش‌های انفرادی مثل گلف و ماشین‌رانی، تفاوتی اساسی وجود دارد. در حالت دوم، وقتی پولِ بیش‌تری در میان باشد، شرکت‌کننده‌ای واحد ممکن است بیش‌تر تمرکز کند یا راهبرد خود را تغییر دهد. اما در ورزش‌های تیمی، تواناییِ همکاریِ گروهی مهم‌تر از استعدادِ یک عضو است. به همین دلیل، ممکن است اثر مختل‌کنندهٔ نابرابری در هماهنگیِ تیم از اثرات انگیزشیِ آن بر افرادِ مشخص بیش‌تر باشد.
Mohammad Ali Zareian
اصلی‌ترین تأثیر نابرابری در درآمدْ کاهش همکاری و انسجام تیم است
Mohammad Ali Zareian
محققان بیسبال را دوست دارند، چون در هر بازی آمار عظیمی درخصوص عملکرد بازیکنان ثبت می‌شود. بلوم در همان دورهٔ تحقیقِ اصلیِ خود، آمار همهٔ ۱۶۴۴ بازیکن لیگ را بررسی کرد. جای تعجب نیست که بازیکنانِ پردرآمد بهتر از هم‌تیمی‌های کم‌درآمدِ خود عمل می‌کردند. اما نکتهٔ قابل‌توجه در تحقیقاتِ او این بود که ستاره‌های برترِ تیم‌هایی با نابرابریِ زیاد، نسبت‌به فوق‌ستاره‌های تیم‌هایی با نابرابریِ کم، عملکردِ ضعیف‌تری داشتند. اگر قرار بود نابرابری در درآمد انگیزه‌ای برای عملکرد بهترِ ستارگان باشد، باید انتظار نتیجه‌ای درست خلاف این می‌رفت. به نظر می‌رسید نابرابریِ بالاتر باعث تضعیف بازیکنانِ فوق‌ستاره‌ای می‌شود که هدفِ نابرابریْ تشویق آن‌ها بود. این دقیقاً همان نتیجه‌ای است که اگر معتقد بودید اصلی‌ترین تأثیر نابرابری در درآمدْ کاهش همکاری و انسجام تیم است، انتظارش را داشتید. مثل تحقیق دانشگاه کالیفرنیا، اثرات مضر نابرابری بر روحیه و کار تیمی بیش از اثرات مثبت آن بر عملکرد تیم است.
Mohammad Ali Zareian
نابرابریِ بیش‌تر در درآمد به درآمدِ بیش‌ترِ خود تیم ختم می‌شود. محتمل‌ترین توضیح برای این یافته این است که صرف مبالغِ هنگفت برای جذب ستاره‌های بزرگ باعث می‌شود هواداران برای تماشای این بازیکنانِ مشهور تمایل بیش‌تری به خرید بلیت داشته باشند، حتا اگر قراردادهای گران‌قیمتِ آن‌ها عملکرد کلیِ تیم را تضعیف کند.
Mohammad Ali Zareian
در تحقیقی، مت بلومِ اقتصاددانْ بُرد و باخت‌های تمام تیم‌های لیگ برتر بیسبال را در دوره‌ای هشت‌ساله روی نمودار بررسی کرد. مطابق این نظریه که نابرابری در درآمد به عملکرد بهتر منجر می‌شود، می‌توانید پیش‌بینی کنید که تیم‌هایی با اختلاف بیش‌تر در درآمد تعداد بُردهای بیش‌تری هم داشته‌اند. در بیسبال، مثل اقتصاد امریکا، نابرابریِ بالاتر تقریباً به‌طور کامل ناشی از حقوق بسیار بالای بازیکنانِ پردرآمد است. آیا اعطای حقوق زیاد به ستارگان احتمال بُرد تیم را بیش‌تر می‌کند؟ بلوم فهمید مسئله دقیقاً برعکس است. تیم‌هایی که بیش‌ترین سطح نابرابری در پرداخت را دارند بدتر از تیم‌هایی با نابرابریِ کم‌تر عمل کردند.
Mohammad Ali Zareian
تحقیقی که روان‌شناس گری شرمن و همکارانش انجام دادند صریح‌ترین شواهد را در مورد تفاوت استرسی که مدیران و کارمندان تحمل می‌کنند، ارائه می‌دهد. آن‌ها کسانی را ارزیابی کردند که در تجارت یا ارتش به‌طور تمام‌وقت کار می‌کردند و در دانشکدهٔ کسب‌وکار هاروارد دوره‌های آموزش اجرایی را می‌گذراندند. شرکت‌کنندگان به‌عنوان سرپرست یا غیرسرپرست طبقه‌بندی شدند و وظیفهٔ سرپرست‌ها این‌طور توصیف شد که باید افراد دیگر را مدیریت کنند. در هر دو موردِ بررسیِ اضطراب و اندازهٔ زیست‌شناختیِ هورمون استرس کورتیزول، افرادی که دستور می‌گرفتند، نسبت‌به افرادی که دستور می‌دادند، میزان استرس بیش‌تری نشان دادند. نتایج در سوژه‌های هر دو موردِ تجاری و نظامی یکسان بود. یکی از دلایل استرس‌زابودنِ سلسله‌مراتب برای افراد در سِمَت‌های پایین این است که آن‌ها غالباً بر نحوه و زمان انجام کارشان کنترل ندارند.
Mohammad Ali Zareian
درحقیقت، وقتی محققان سعی کرده‌اند دربارهٔ سازمان‌هایی پژوهش کنند که دارای هیچ‌گونه سلسله‌مراتبی نیستند، ظاهراً هیچ موردی یافت نشده است.
Mohammad Ali Zareian
تحقیقات استوفر برای اولین‌بار در روندی طولانی از تحقیقات انجام گرفته است که نشان می‌دهد جایگاه نسبی در سلسله‌مراتب به‌اندازه یا بیش‌تر از پاداش‌های ملموسِ مرتبط با رتبه‌ای خاص اهمیت دارد.
Mohammad Ali Zareian
وقتی استوفر به‌طور منظم به شاخه‌های ارتش نگاه کرد، متوجه شد سربازان در بخش‌هایی با کم‌ترین فرصت برای پیشرفت در دستهٔ خود، راضی‌ترند. چرا مردم در چنین شرایطی شادتر بودند؟ استوفر متوجه شد جوابْ این است که سربازان خودشان را با کسانی مقایسه می‌کردند که در موقعیتی شبیه به آن‌ها قرار داشتند: نیروی انتظامی خود را با نیروی انتظامیِ دیگر مقایسه می‌کرد و نیروی هوایی خودش را با نیروی هواییِ دیگر. در سلسله‌مراتب نسبتاً مسطح نیروی انتظامی، رتبه‌ها تفاوت چشمگیری باهم ندارند. اما در نیروی هوایی که سلسله‌مراتبِ قوی‌تری دارد، این واقعیت که بعضی از سربازان به‌طرز چشمگیری در ردهٔ بالاتری نسبت‌به دیگران قرار داشتند می‌توانست در سربازهای عادی نارضایتی ایجاد کند. بنابراین ایدهٔ «محرومیت نسبی» متولد شد.
Mohammad Ali Zareian
هدف استوفر این بود که بفهمد انگیزهٔ سربازان چیست. تحقیقات او خِرَد متعارف افسران را به چالش کشید؛ به‌عنوان مثال او متوجه شد نفرت از دشمن در ایجاد انگیزه برای سربازان اهمیت دارد، اما کم‌تر از آن‌چه افسران تصور می‌کردند. مهم‌تر از هر چیز این بود که سربازان نمی‌خواستند هم‌رزمان‌شان را از خودشان ناامید کنند. استوفر این موضوع را هم کشف کرد که تجربهٔ جنگِ واقعی درنهایتِ تعجب باعث کاهش نفرت از دشمن شد و نه افزایش آن. سربازانی که هرگز امریکا را ترک نکرده بودند، نسبت‌به کسانی‌که در میدان نبرد بودند، از آلمانی‌ها و ژاپنی‌ها با شدت بیش‌تری تنفر داشتند. نیروهای درحال‌نبرد با آلمان از ژاپنی‌ها بیش‌تر متنفر بودند تا از آلمانی‌ها؛ درحالی‌که کسانی‌که با ژاپن می‌جنگیدند بیش‌ترین نفرت را از آلمانی‌ها داشتند. برخلاف تصور افسران مبنی‌بر این‌که مبارزه به نفرت ختم می‌شود و نفرت باعثِ مبارزه است، استوفر متوجه شد تنفرداشتن از فاصلهٔ دور و امن ساده‌تر از نفرت در میان هراسِ میدانِ نبرد است.
Mohammad Ali Zareian
محققان دریافته‌اند افرادی که «کارهای ناخوشایند»، کارهایی مثل قبرکنی، معدنچیِ زغال‌سنگ، یا کارگری در کشتارگاه‌ها دارند، معمولاً نسبت‌به شغل‌شان نگاهی شگفت‌انگیز و مثبت دارند. این‌طور نیست که آن‌ها واقعاً عاشق کارهایی باشند که انجام می‌دهند، اما به همان اندازه که افراد با ظاهراً «کارهای خوب» از کار خود لذت می‌برند، کارشان را دوست دارند. به‌عنوان مثال، در تحقیقی که اخیراً صورت گرفت، مشخص شد ۹۵ درصد پزشکان از شغل‌شان راضی‌اند و درنتیجه بین دسته‌بندیِ شغل‌ها بیش‌ترین رضایتِ شغلی را دارند. اما همچنین مشخص شد ۸۵ درصد از رانندگان اتوبوس که کم‌ترین رضایت شغلی را بین دسته‌بندی شغل‌ها دارند هم از شغل‌شان راضی‌اند. نکتهٔ اصلی این است که برای بیش‌ترِ کارگران کاری که انجام می‌دهند مهم نیست، بلکه معنای آن برای‌شان اهمیت دارد. این‌که آن کار برای مردم چه معنایی دارد معمولاً چندان به آن‌چه انجام می‌دهند ربطی ندارد؛ بیش‌تر به ارتباط‌شان با دیگران و مقایسهٔ خود با دیگران مربوط است.
Mohammad Ali Zareian
روان‌شناسی به اسم دومینیک پاکر به بررسی این مسئله پرداخت که کدام ایالت‌های امریکا بالاترین و پایین‌ترین سطح سوگراییِ نژادی را دارند و در کدام عوامل باهم متمایزند. یکی از مهم‌ترین عواملْ نابرابریِ درآمدی بود. ایالت‌های دارای نابرابریِ پایین‌تر، حتا بعد از محاسبهٔ متوسط درآمد و تفاوت‌های منطقه‌ای میان شمال و جنوب، سوگراییِ ضمنیِ کم‌تری داشتند. سوگراییِ ایالت‌های دارای نابرابریِ پایین مثل اورگان، واشینگتن و ورمانت در مقایسه با ایالت‌های نابرابرتری چون لوئیزیانا، نیوجرسی یا پنسیلوانیا بسیار کم‌تر بود. هرچند تغییر باورهای افراد دشوار است، اما سیاست‌های اقتصادی مطمئناً می‌توانند سطح نابرابریِ درآمدی را کاهش دهند.
Mohammad Ali Zareian
تغییر سوگراییِ ضمنی هم دشواری‌های زیادی دارد، چون نه‌تنها در ذهن افراد بلکه در فضای جاری میان مردم و ایده‌هایی که فرهنگ اطراف ما را شکل می‌دهند هم حضور دارد.
Mohammad Ali Zareian
بسیاری از مردم وقتی اقلیت‌ها را ذی‌نفعان برنامه‌های رفاهی تصور می‌کنند، در خود انگیزهٔ زیادی برای حمایت از مبارزه با فقر احساس نمی‌کنند.
Mohammad Ali Zareian
نکتهٔ جالب ازمنظر روان‌شناسی این است که نیت کسی‌که حرف را زده است درنهایت اهمیتی ندارد؛ آن‌چه مهم است نحوهٔ تفسیر مخاطب از جملات اوست.
Mohammad Ali Zareian
شاید چندان غافلگیرکننده نباشد که فردی عادی به رفاه از دریچهٔ نژاد نگاه کند، اما واقعیت این است که دریافت‌کنندگانِ کمک‌های رفاهیْ توزیع یکنواختی میان سیاه‌پوست‌ها، سفیدپوست‌ها و اسپانیایی‌تبارها دارند. اما وقتی گیلنز نوع تصویرسازی از دریافت‌کنندگانِ کمک‌های رفاهی در تلویزیون، روزنامه‌ها و مجله‌ها را از دههٔ ۱۹۶۰ تحلیل کرد، متوجه نوعی سوگراییِ نژادیِ واضح شد: وقتی دریافت‌کنندگانِ کمک‌های رفاهی به‌عنوان «فقرای لایق» معرفی می‌شدند، عمدتاً سفیدپوست بودند، اما وقتی به‌عنوان افراد تنبل یا دروغ‌گو نمایش داده می‌شدند، اغلب از تصویرِ سیاه‌پوستان استفاده می‌شد.
Mohammad Ali Zareian
چندین دهه تحقیقْ ثابت کرده که بین تنفر از سیاه‌پوستان، و مخالفت با سیاست‌های رفاه اجتماعی درراستای کمک به فقرا، ارتباطِ قدرتمندی وجود دارد. برای مثال، یک دانشمند علوم سیاسی به اسم مارتین گیلنز متوجه شد بیش‌ترِ امریکایی‌ها معتقدند نابرابری بسیار زیاد است و از هر ده نفر، هفت نفر فکر می‌کنند هزینه‌های دولت برای کمک به فقرا باید افزایش یابد. بااین‌حال، با همان میزان حاشیه، از نظر امریکایی‌ها دولت باید هزینه‌های رفاهی را کاهش دهد.
Mohammad Ali Zareian
تحقیقی دیگر نشان داده است داشتنِ موقعیتِ برتر هم سوگراییِ ضمنی را افزایش می‌دهد. برای مثال در تحقیقی سوژه‌ها به دو دستهٔ «رؤسا» و «کارگران» تقسیم شدند. بعد به‌صورت دونفره به حل مسئله مشغول شدند و رؤسا به کارگران دستوراتی دادند و درنهایت نتایجِ کارگران را ارزیابی کردند. سوژه‌هایی که نقش رئیس را بازی کرده بودند، در مقایسه با کسانی‌که نقش کارگر را داشتند یا گروه شاهد که در این فرآیندِ حل مسئله شرکت نکرده بودند، سوگراییِ ضمنیِ بیش‌تری از خود نشان دادند. این تحقیقات نشان می‌دهند حس محرومیت یا برتری ممکن است سوگراییِ نژادی را افزایش دهد.
Mohammad Ali Zareian
دو روان‌شناس به نام‌های اِیمی کراش و دیوید آمودیو به سوژه‌های سفیدپوستِ تحقیق‌شان، بابت شرکت در نوعی بازیِ اقتصادی، ده دلار دادند. این دو محقق سعی کردند با گفتنِ این‌که سوژه‌ها می‌توانستند صد دلار دریافت کنند اما متأسفانه تنها ده دلار گرفتند، حس ناامیدی را در بعضی از آن‌ها به وجود بیاورند. اما به گروه مقایسه گفته شده بود از ده دلارِ ممکن تمام ده دلار را دریافت کرده‌اند؛ بنابراین حس نمی‌کردند چیزی از دست داده‌اند. سپس از هر دو گروه خواسته شد چند عکس از افراد دونژادیِ متشکل از سیاه و سفید را طبقه‌بندی کنند. سوژه‌هایی که در شرایط نسبتاً فقیر قرار داشتند، نسبت‌به گروه مقایسه، تصاویر دونژادی‌ها را دارای پوستی تیره‌تر و ظاهری کلیشه‌ای‌تر از سیاه‌پوستان می‌دیدند. احساسِ محرومیتْ برداشتِ آن‌ها از تفاوت‌های نژادی را تشدید کرده و فاصلهٔ بین افرادی را که این سوژه‌های سفیدپوستْ «ما» و «آن‌ها» در نظر می‌گرفتند، افزایش داده بود.
Mohammad Ali Zareian
تحقیقی که در سال ۱۹۴۰ منتشر شد، نشان داد که وقتی قیمت پنبه در جنوب کاهش می‌یابد، تعداد سیاهان لینچ‌شده توسط گروه‌های سفیدپوست افزایش پیدا می‌کند. نویسندگانِ این مقاله استدلال می‌کنند وقتی مشقت اقتصادیْ کشاورزانِ سفیدپوست را به ستوه درمی‌آورْد، ناامیدی‌شان را سرِ سیاه‌پوست‌ها خالی می‌کردند. بحث دربارهٔ روش‌های آماریِ استفاده‌شده در این تحقیق چند دهه ادامه پیدا کرد، اما تحلیل‌های مدرنی که از آمارهای پیچیده‌تری استفاده می‌کنند، نتیجهٔ اصلیِ این تحقیق را آشکار کردند: نگرانی‌های اقتصادی به درگیری‌های نژادی شدت می‌بخشند.
Mohammad Ali Zareian

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان