بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نردبان شکسته | صفحه ۲۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نردبان شکسته

بریده‌هایی از کتاب نردبان شکسته

نویسنده:کیت پین
امتیاز:
۴.۰از ۷۸ رأی
۴٫۰
(۷۸)
به‌طور منطقی می‌توان نتیجه گرفت رشد اقتصادیِ بیش‌تر باید میانگین خوشبختی را افزایش دهد. بااین‌همه نکتهٔ شگفت‌آور این است که این‌طور نیست. مردم به‌سرعت با وضعیت اقتصادی بالاترِ خود سازگار می‌شوند، چون هر افزایشِ درآمد به نقطه‌ای برای وضعیت عادیِ جدید تبدیل می‌شود. درنتیجه، با گذشت زمان، میانگین خوشبختی با رشد اقتصادی کاملاً بی‌ارتباط است. این یافتهٔ شگفت‌آور به «تناقض ایسترلین» معروف شده است.
Mohammad Ali Zareian
اقتصاددانی به اسم ریچارد ایسترلین تحقیقاتش را در دههٔ ۱۹۷۰ شروع کرد و بارهاوبارها فهمید در کشوری واحد، افراد ثروتمند خوشبخت‌ترند، اما فقط تا یک نقطه. تحقیقی گسترده و منتشرشده در سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد نقطهٔ عطف در امریکا حدود ۷۵ هزار دلار است. بالاتر از این میزان، تأثیر پول در سطح سلامتِ عاطفی ثابت می‌مانَد: کسانی‌که سالانه ۸۰ هزار دلار درآمد دارند، از کسانی‌که ۸ میلیون دلار درآمد دارند، کم‌تر خوشحال نیستند.
Mohammad Ali Zareian
در کشورهای درحال‌توسعه، جایی‌که فقرْ مردم را از نیازهای اساسیِ بشر محروم می‌کند، به‌وضوح فقر در اولویتی بالاتر از نابرابری قرار می‌گیرد. اما در کشورهای توسعه‌یافته فقر تا حد زیادی نسبی‌ست.
Mohammad Ali Zareian
وقتی به دوستانم گفتم در حال نگارش کتابی دربارهٔ نابرابریِ اقتصادی هستم، داستان‌های‌شان دربارهٔ بزرگ‌شدن در شرایط فقر را با من در میان گذاشتند. وقتی به همکاران دانشگاهی‌ام در مورد این پروژه اطلاع دادم، مقالات علمی‌ای درخصوص تأثیر فقر بر مغز و بدن برایم ارسال کردند. هیچ‌کس داستانی از ثروتمندترین افراد در شهرهای خود یا مقالاتی دربارهٔ حقوق ستارگان بیسبال یا مدیران بانک نفرستاد. اما فقرِ فقرا همان‌قدر به نابرابری منجر می‌شود که ثروتِ ثروتمندان.
Mohammad Ali Zareian
همان نیروهایی که به چرخه‌های نادرست بین فقرا منجر می‌شوند، بین ثروتمندان به چرخهٔ فضیلت می‌انجامند. اگر ترجیح می‌دهید امروز را برای بازدهیِ بیش‌تر در آیندهْ قربانی کنید، احتمالاً در محیطی پرورش یافته‌اید که چنین سرمایه‌گذاری‌های آگاهانه‌ای در آن جواب داده است. اگر اعتقاد دارید می‌توان به بیش‌ترِ مردم اعتماد کرد، احتمالاً از جهانی آمده‌اید که بیش‌ترِ مردم قابل‌اعتماد بوده‌اند. اگر هم واکنشِ استرس‌تان بعد از اتمام رویدادی استرس‌زا به حالت عادی برگشت، احتمالاً عادت کرده‌اید در جهانی ذاتاً بی‌خطر باشید. اگر آن‌قدر خوش‌شانس بوده‌اید که این موارد را به‌عنوان تنظیمات پیش‌فرضِ خودتان داشته باشید، در مارپیچی روبه‌بالا هدایت می‌شوید. آیندهٔ شما به‌احتمال زیاد روشن خواهد بود، چون در اقتصادِ مدرنْ غرایزتان ثمربخش و به‌دنبال موفقیت در درازمدت و نه مدیریتِ بحرانِ آنی هستند.
Mohammad Ali Zareian
درحقیقت بیرون‌کشیدنِ شخصی از چرخهٔ خودتخریبی بعد از ورود جدیِ او به آن چرخه، اگر نگوییم غیرممکن، دست‌کم دشوار است. اما بالابردنِ دستان‌مان و اعلام ناامیدانه‌بودنِ وضعیت نه‌تنها نوعی فرارِ اخلاقی‌ست، بلکه این واقعیت را هم نادیده می‌گیرد که رفتارهای افراد پاسخ به محیط آن‌هاست و می‌توان محیط را تغییر داد.
Mohammad Ali Zareian
محافظه‌کاران بر عامل فردی تمرکز کرده و استدلال می‌کنند باید مشوق‌هایی برای ایجاد انگیزه در طبقات پایین در جهت بهبود شرایط خودشان ایجاد کنیم. اما مجموعه‌ای از مشوق‌های فوری‌تر و حیاتی‌تر فقرا را هدایت می‌کنند. زندگیِ آن‌ها درگیر بحران‌های روزمره‌ای‌ست که سعی می‌کنند با استفاده از بهترین پاسخ‌های کوتاه‌مدتِ مدیریت بحران باتوجه‌به شرایط موجود با آن‌ها کنار بیایند. آن‌ها مدت‌هاست که دیگر مطابق با دیدگاه اقتصاددانان دررابطه‌با واکنش‌های منطقی به مشوق‌ها عمل نمی‌کنند و واکنش‌هایی با هدفِ حفظِ سرشان خارج از آب را جایگزینِ آن کرده‌اند. وقتی در چنین جهانی زندگی می‌کنید، تشویق به شروعِ کسب‌وکارِ خودتان صدای طبلی توخالی می‌دهد.
Mohammad Ali Zareian
نابرابری بر رفتار ما تأثیر می‌گذارد و اختلاف در رفتار می‌تواند نابرابری را پررنگ‌تر کند؛ درحالی‌که خیلی از کسانی‌که زندگیِ افرادِ فقیر را مطالعه کرده‌اند این چرخه‌های خودتقویت‌شونده را بین فقر و اَعمال متناقض تشخیص داده‌اند. به نظر می‌رسد حامی‌های متعصب، هم در جناحِ راست و هم چپ، به‌محض ارائهٔ راه‌حل، بلافاصله نیمهٔ این سمت یا آن سمتِ معادله را فراموش می‌کنند.
Mohammad Ali Zareian
رفتارِ خودتخریبی فرضیاتِ اساسیِ اقتصاد را نقض می‌کند، چون به‌معنای روبرگرداندن از نتیجه‌ای با ارزشِ بهتر به‌نفع نتیجه‌ای بدتر است. چنین چیزی از دیدِ ناظری بیرونی غیرمنطقی‌ست.
Mohammad Ali Zareian
چنین زندگیِ متفاوتی در چنین مکان‌های متفاوتی به این معنی‌ست که ما فرضیاتِ مشترکِ کمی در مورد چگونگیِ عملکردِ جهان داریم.
Mohammad Ali Zareian
احساسِ ناامنیِ ناشی از فقر، همراه با تقسیم سادهٔ «ما» در مقابل «آن‌ها» که ناشی از نابرابری‌ست، ما را تحریک می‌کند باورهای ساده‌انگارانه، ایدئولوژی‌های افراطی و پیش‌داوری‌هایی را که پاسخ‌های آسانی ارائه می‌دهند، با آغوشِ باز بپذیریم، اما این کار باعث نابودیِ جامعهٔ مدنیِ سالم و فعال می‌شود.
Mohammad Ali Zareian
رویکرد «سریع زندگی کن، جوان بمیر» که محرکش آینده‌ای نامشخص است، به تصمیمات کوته‌بینانه منجر می‌شود: از وام‌های روزپرداخت گرفته تا فروش موادمخدر و ترک‌تحصیل؛ تصمیماتی که پاداش‌های کوتاه‌مدت فراهم کرده، اما آینده را خراب می‌کنند. همچنین این رویکردْ جوانان متأهل را ترغیب می‌کند زودتر بچه‌دار شوند و جوانان مجرد را از ازدواج ـ بزرگ‌ترین تعهدِ بلندمدتی که بیش‌ترِ مردم در زندگی‌شان انجام می‌دهند ـ دلسرد می‌کند. این فقدانِ زندگیِ خانوادگیِ پایدار باعث نابودیِ آیندهٔ فرزندان هم می‌شود. واکنشِ اضطراریِ استرس و سیستم ایمنیِ بدن‌مان انرژیِ لازم برای رویارویی با بحران‌های روزمره را فراهم می‌کند تا خودمان را از آن بحران‌ها بیرون بکشیم، اما به‌قیمت نابودیِ رفاه آینده‌مان.
Mohammad Ali Zareian
افراد تمایل دارند نپذیرند نتیجهٔ مسائلی که به آن‌ها اهمیت می‌دهند براساس احتمال است. تحقیقات بارها نشان داده‌اند سرمایه‌گذارانِ حرفه‌ایِ بورس نمی‌توانند به‌طور مداوم صندوق شاخصی را نشان دهند که بازتابِ کلِ بازار باشد. مصرف‌کنندگانِ همیشگیِ نوشابه نمی‌توانند چشم‌بسته کوکاکولا را از پپسی تشخیص دهند. همچنین ویولن‌نوازهای حرفه‌ای نمی‌توانند چشم‌بسته بگویند آیا در حال نواختنِ استرادیواریوساند یا ویولنی معمولی می‌نوازند. بااین‌وجود، چقدر زمان و تلاش برای انتخاب سهام، خرید نوشابه با نام تجاریِ خاص و جمع‌کردنِ پس‌اندازِ تمام عمر برای فرصتِ نواختن با آن استرادیواریوسِ ۳ میلیون‌دلاری هزینه شده است؟
Mohammad Ali Zareian
برآوردِ فیتزا این است که علاوه‌بر این عناصرِ غیرقابل‌کنترل، حدود ۷۰ درصد از عملکردِ یک شرکت، که اغلب مدیرعامل درخصوص آن‌ها تشویق یا سرزنش می‌شود، مسائلی کاملاً تصادفی‌اند. وقتی شرکتی می‌خواهد برای انتخابِ رئیس جدید تصمیم بگیرد، معمولاً سراغ کاریابی‌ها و شرکت‌های مشاوره می‌رود، ماه‌ها کار و میلیون‌ها دلار پول صرف می‌کند تا نامزد مناسب را پیدا کند. تحقیقاتِ فیتزا نشان می‌دهند یک شرکت می‌تواند به‌جای این‌کار، مجموعه‌ای از متقاضیان را با حداقل مشخصاتِ عمومیِ موردنیاز برای آن شغل شناسایی کرده و بعد به تعدادِ نفراتِ موردنیاز، چند اسم را تصادفی انتخاب کند.
Mohammad Ali Zareian
در تحلیلی جامع از هزاران شرکت طی نزدیک به دو دهه، استاد مدیریت، مارکوس فیتزا متوجه شد تنها حدود ۵ درصد از اختلافاتِ عملکرد بین شرکت‌ها را می‌توان به مدیرعامل نسبت داد. عوامل دیگر نقش بسیار بیش‌تری داشتند. نوساناتِ اقتصاد بر مشاغل به‌گونه‌ای تأثیر می‌گذارند که یک مدیرعامل نمی‌تواند کاری برای آن بکند. بعضی صنایع مثل بانک‌داری بیش‌تر از سایر صنایع ـ مثل کشاورزی ـ سودآورند. بعضی شرکت‌ها قبل از این‌که مدیرعامل فعلی مسئولیت شرکت را به عهده بگیرد، موفق‌تر از سایرین بوده‌اند. برآوردِ فیتزا این است که علاوه‌بر این عناصرِ غیرقابل‌کنترل، حدود ۷۰ درصد از عملکردِ یک شرکت، که اغلب مدیرعامل درخصوص آن‌ها تشویق یا سرزنش می‌شود، مسائلی کاملاً تصادفی‌اند.
Mohammad Ali Zareian
وقتی کارگران ازدست‌دادنِ کنترل را تجربه می‌کنند، دچار اضطراب می‌شوند و وقتی احساس می‌کنند با آن‌ها ناعادلانه رفتار می‌شود، تلافی می‌کنند. کاهشِ دستمزد راهی مطمئن است که به‌وجودآمدنِ حس بی‌عدالتی را تضمین می‌کند، اما این تنها راه نیست. همان‌طور که دیدیم، افراد با مقایسهٔ حقوق خود با حقوق سایر افراد، درباره آن قضاوت می‌کنند، موضوعی که نشان می‌دهد دستمزدهای پایینِ کارگرانِ عادی در کنار دستمزد همیشه روبه‌افزایشِ مدیران در سال‌های اخیر، به روند بسیار ناگواری ختم خواهد شد. تحقیق کارمندان دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که کارگران فقط زمانی ممکن است از نابرابری ناراضی باشند که از وجود آن آگاهی داشته باشند.
Mohammad Ali Zareian
وقتی محققان انگیزهٔ رفتار بد در میان کارگران را در صدها مصاحبه با اسپراوس کدگذاری کردند، متوجه شدند رایج‌ترین آن‌ها احساسِ بی‌عدالتی و کنترل‌نداشتن است.
Mohammad Ali Zareian
درحالی‌که سرقت اقلاً به خودِ دزد سود می‌رسانَد، خراب‌کاریِ آشکار ممکن است به آسیب‌های بی‌معنی منجر شود. بین سوژه‌های اسپراوس مواردی مثل یکی از کارمندان ادارهٔ پست وجود داشت که نامه‌ها را دسته‌دسته خراب می‌کرد یا یک کارگرِ بسته‌بندیِ آناناس که زیر دستگاهِ برش دستکش می‌گذاشت تا آن‌را خراب کند. شیطانی‌ترین نمونهٔ این خراب‌کاری‌ها متعلق بود به یکی از کارگران کارخانهٔ اتومبیل‌سازی که در کاربراتور خودرو پیچ‌ومهره می‌انداخت تا داخلش بچرخند. این قطعات طوری باعث خراب‌شدنِ ماشین می‌شدند که به‌شکل دیوانه‌واری تصادفی به نظر می‌رسید. این کارها بی‌معنی به نظر می‌رسند، تا زمانی‌که یاد تعادلی می‌افتیم که مردم در تلاش برای دستیابی به آن هستند. تغییر نسبت پاداش به سهم همکاری با انجام چنین همکاری‌های منفی‌ای حساب بانکی را پر نخواهد کرد، اما می‌تواند از نظر عاطفی حساب را متعادل کند. به‌قول آدام، کارگر تعمیرات و نگهداریِ دانشگاه: «اگه بخوام دلیل منطقی‌ای برای این کارم بیارم، نمی‌گم انگیزه‌م انتقام بوده. من فقط دنبال یه بده‌بستونِ عادلانه بودم.»
Mohammad Ali Zareian
وقتی کارمندان احساس کنند به‌درستی از کارشان تقدیر نمی‌شود، می‌توانند برای پرداخت حقوق و مزایای بیش‌تر مذاکره کنند؛ اما وقتی از این راه جواب نمی‌گیرند، یا این‌که مذاکره‌شان به‌سادگی امکان‌پذیر نیست، اغلب ممکن است دنبال روش‌های خلاقانه‌تری باشند.
Mohammad Ali Zareian
در درکِ اثراتِ نابرابری در محل کار، باید در نظر بگیریم آیا محیط کار بیش‌تر شبیه ورزشی تیمی‌ست یا ورزشی انفرادی. بعضی از مشاغل اساساً ورزش انفرادی‌اند. اگر رانندهٔ کامیونی باشید که باید ساعت‌ها یا روزها به‌تنهایی پشت‌سرهم رانندگی کنید، آن‌وقت ممکن است شکافی بزرگ‌تر بین رانندگان کامیونِ پردرآمد و کم‌درآمد در شرکت شما عملکرد بهتری ایجاد کند و این عملکردِ بهترْ خود را در قالب ساعت‌های بیش‌ترِ کار نشان دهد. اما بیش‌ترِ محل‌های کار در اقتصاد مدرن به کار گروهی نیاز دارند. حتا مشاغل نسبتاً انفرادی مثل برنامه‌نویسیِ رایانه‌ای هم معمولاً به عضویت در یک تیم برای دستیابی به پروژه‌ای بزرگ‌تر نیاز دارند.
Mohammad Ali Zareian

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان