بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نردبان شکسته | صفحه ۲۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نردبان شکسته

بریده‌هایی از کتاب نردبان شکسته

نویسنده:کیت پین
امتیاز:
۴.۰از ۷۶ رأی
۴٫۰
(۷۶)
در مناطقی که در آن‌ها زندگی می‌کنید هرچه نابرابریِ بیش‌تری وجود داشته باشد، چشم‌اندازهای اقتصادی‌تان را بیش‌تر ثروت والدین‌تان مشخص می‌کند تا موفقیت خودتان. وقتی پله‌های نردبان اقتصادی از هم دورتر باشند، صعود از آن‌ها بسیار سخت‌تر می‌شود.
Mohammad Ali Zareian
هدف این نیست که همهٔ نابرابری‌ها از بین بروند. این هدفی آرمان‌گرایانه است که هرگز الگویی عملی نبوده. آرمان‌های آرمان‌شهری همیشه به واقعیت‌های پادآرمان‌شهری تبدیل می‌شوند. درعوض، هدف این است که سطح نابرابری را در مقیاس انسانی‌تر تنظیم کنیم، موضوعی که به افراد برای رقابت و پیشرفت در زندگیِ خود، فضای کافی می‌دهد، بدون آن‌که رقابت اقتصادی را به رقابتی بدل کند که در آن، برنده همهٔ جایزه را برمی‌دارد. درجه‌ای از نابرابری نتیجهٔ طبیعیِ رقابت در اقتصاد بازار است و در آن سیستم، همیشه برنده و بازنده خواهد بود. بااین‌وجود، بعضی‌ها از این نقطهٔ اصلی فاصله می‌گیرند تا نتیجه‌گیری کنند که اگر کمی نابرابری برای تحرک اجتماعی مفید است، نابرابریِ حتا بیش‌تر باید خیلی بهتر هم باشد. این منطق دقیقاً برعکس است. ملت‌ها، ایالت‌ها و مناطقی که درجات بالاترِ نابرابری درآمدی دارند، درواقع تحرک به‌سمت بالای کم‌تری دارند، رابطه‌ای که با عنوان «منحنی گَتسبی» شناخته می‌شود.
Mohammad Ali Zareian
گاهی وقتی در کلاس‌هایم گفته‌ام نابرابری نوعی مشکل بهداشت عمومی‌ست که به راه‌حل‌های بازار و دولت نیاز دارد، با بی‌میلیِ دانشجویانم مواجه شده‌ام. یک روز دانشجویی فریاد زد: «اما این فقط سوسیالیسمه!» این جمله پاسخی معمولی در مقابل هر گونه انحراف از بازارهای کنترل‌نشده به‌عنوان ابزاری برای تقویت برابریِ بیش‌تر است. اما این استدلال کامل نیست. حمایت از کاهشِ سطح نابرابریِ شدیدِ امروز طرفداری از نوعی سیستم سوسیالیستی نیست؛ همان‌طور که تلاش برای کاهش مصرف مشروبات الکلی تقاضای ممنوعیتِ فروش الکل نیست، یا مثلاً درخواستِ کاهشِ بیش‌ترین سرعت مجاز، نمی‌تواند تلاشی برای کاهش سرعت ترافیک باشد.
Mohammad Ali Zareian
تحقیق اویشی کشف کرد پیوند نابرابری و خوشبختی بین فقرا قوی‌ست، اما طبقهٔ متوسط را هم تحت‌تأثیر قرار داده. درحقیقت، به‌جز آن ۲۰ درصدی که از همه ثروتمندترند، همه را تحت‌تأثیر قرار داده است. اما چطور چیزی انتزاعی مثل نابرابریِ درآمد می‌تواند عاملی برای خوشبختیِ روزمرهٔ کسی باشد؟ مجموعهٔ خاصی از عقایدْ نابرابری را به خوشبختی مرتبط می‌کنند. در مواقعی که نابرابری بیش‌تر باشد، افراد اغلب قابل‌اعتماد نیستند و اگر بتوانند، می‌خواهند از شما سوءاستفاده کنند. این بی‌اعتمادی به‌نوبهٔ خود فقدان خوشبختی را پیش‌بینی می‌کرد.
Mohammad Ali Zareian
کلیدِ درکِ تناقضِ ایسترلین این است که بدانید رشد اقتصادی به‌طور گسترده مشترک نبوده است. تقریباً همه‌اش به آن چند درصدی رسیده که ثروتمندتر از همه‌اند، و همان‌طور که در فصل مقدمه آموختیم، درآمد بیش‌ترِ مردم ثابت باقی مانده است. اگر خوشبختی به‌واسطهٔ موقعیت نسبی شکل بگیرد و نابرابری باعث شود همه احساس عقب‌ماندگی کنند، انتظار داریم سطح بالای نابرابری بیش‌تر از تولید ناخالص داخلی پیش‌بینی‌کنندهٔ فقدان خوشبختی باشد. این دقیقاً همان چیزی‌ست که تیمی از پژوهشگرانِ روان‌شناسی به‌رهبری شیگه‌هیرو اویشی موقع بررسیِ نوساناتِ خوشبختی در میان امریکایی‌ها بین سال‌های ۱۹۷۲ و ۲۰۰۸ کشف کردند. درآمدِ خانوار با خوشبختیِ آن‌ها مرتبط نبود. اما وقتی نابرابریِ درآمدِ سالانه بالا یا پایین می‌آمد، نارضایتی همگام با آن بالا می‌رفت یا سقوط می‌کرد.
Mohammad Ali Zareian
طبق معیارهای استاندارد اقتصادی، پنجاه سال گذشته برای امریکا خیلی خوب بوده است. تولید ناخالص داخلی امریکا سال‌به‌سال افزایش یافته است. اگر از دههٔ ۱۹۵۰ به سرانهٔ تولید ناخالص داخلی نگاه کنید، روند صعودی در حال افزایش بوده است. حتا بحران دردناکِ مالی سال ۲۰۰۸ و رکود اقتصادی‌ای که در پی آن رخ داده است صرفاً نشان‌دهندهٔ افتی ناچیز در این روند است و امریکا از آن زمان به بعد رشدش را ادامه داده است. اگر رشد اقتصادی این‌همه اهمیت دارد، پس باید به همهٔ کسانی‌که در امریکا زندگی می‌کنند حسابی خوش بگذرد. بااین‌حال، در جایگاه یک ملت، تابه‌حال به‌ندرت پیش آمده که تا این حد ناراضی باشیم.
Mohammad Ali Zareian
به‌طور منطقی می‌توان نتیجه گرفت رشد اقتصادیِ بیش‌تر باید میانگین خوشبختی را افزایش دهد. بااین‌همه نکتهٔ شگفت‌آور این است که این‌طور نیست. مردم به‌سرعت با وضعیت اقتصادی بالاترِ خود سازگار می‌شوند، چون هر افزایشِ درآمد به نقطه‌ای برای وضعیت عادیِ جدید تبدیل می‌شود. درنتیجه، با گذشت زمان، میانگین خوشبختی با رشد اقتصادی کاملاً بی‌ارتباط است. این یافتهٔ شگفت‌آور به «تناقض ایسترلین» معروف شده است.
Mohammad Ali Zareian
اقتصاددانی به اسم ریچارد ایسترلین تحقیقاتش را در دههٔ ۱۹۷۰ شروع کرد و بارهاوبارها فهمید در کشوری واحد، افراد ثروتمند خوشبخت‌ترند، اما فقط تا یک نقطه. تحقیقی گسترده و منتشرشده در سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد نقطهٔ عطف در امریکا حدود ۷۵ هزار دلار است. بالاتر از این میزان، تأثیر پول در سطح سلامتِ عاطفی ثابت می‌مانَد: کسانی‌که سالانه ۸۰ هزار دلار درآمد دارند، از کسانی‌که ۸ میلیون دلار درآمد دارند، کم‌تر خوشحال نیستند.
Mohammad Ali Zareian
در کشورهای درحال‌توسعه، جایی‌که فقرْ مردم را از نیازهای اساسیِ بشر محروم می‌کند، به‌وضوح فقر در اولویتی بالاتر از نابرابری قرار می‌گیرد. اما در کشورهای توسعه‌یافته فقر تا حد زیادی نسبی‌ست.
Mohammad Ali Zareian
وقتی به دوستانم گفتم در حال نگارش کتابی دربارهٔ نابرابریِ اقتصادی هستم، داستان‌های‌شان دربارهٔ بزرگ‌شدن در شرایط فقر را با من در میان گذاشتند. وقتی به همکاران دانشگاهی‌ام در مورد این پروژه اطلاع دادم، مقالات علمی‌ای درخصوص تأثیر فقر بر مغز و بدن برایم ارسال کردند. هیچ‌کس داستانی از ثروتمندترین افراد در شهرهای خود یا مقالاتی دربارهٔ حقوق ستارگان بیسبال یا مدیران بانک نفرستاد. اما فقرِ فقرا همان‌قدر به نابرابری منجر می‌شود که ثروتِ ثروتمندان.
Mohammad Ali Zareian
همان نیروهایی که به چرخه‌های نادرست بین فقرا منجر می‌شوند، بین ثروتمندان به چرخهٔ فضیلت می‌انجامند. اگر ترجیح می‌دهید امروز را برای بازدهیِ بیش‌تر در آیندهْ قربانی کنید، احتمالاً در محیطی پرورش یافته‌اید که چنین سرمایه‌گذاری‌های آگاهانه‌ای در آن جواب داده است. اگر اعتقاد دارید می‌توان به بیش‌ترِ مردم اعتماد کرد، احتمالاً از جهانی آمده‌اید که بیش‌ترِ مردم قابل‌اعتماد بوده‌اند. اگر هم واکنشِ استرس‌تان بعد از اتمام رویدادی استرس‌زا به حالت عادی برگشت، احتمالاً عادت کرده‌اید در جهانی ذاتاً بی‌خطر باشید. اگر آن‌قدر خوش‌شانس بوده‌اید که این موارد را به‌عنوان تنظیمات پیش‌فرضِ خودتان داشته باشید، در مارپیچی روبه‌بالا هدایت می‌شوید. آیندهٔ شما به‌احتمال زیاد روشن خواهد بود، چون در اقتصادِ مدرنْ غرایزتان ثمربخش و به‌دنبال موفقیت در درازمدت و نه مدیریتِ بحرانِ آنی هستند.
Mohammad Ali Zareian
درحقیقت بیرون‌کشیدنِ شخصی از چرخهٔ خودتخریبی بعد از ورود جدیِ او به آن چرخه، اگر نگوییم غیرممکن، دست‌کم دشوار است. اما بالابردنِ دستان‌مان و اعلام ناامیدانه‌بودنِ وضعیت نه‌تنها نوعی فرارِ اخلاقی‌ست، بلکه این واقعیت را هم نادیده می‌گیرد که رفتارهای افراد پاسخ به محیط آن‌هاست و می‌توان محیط را تغییر داد.
Mohammad Ali Zareian
محافظه‌کاران بر عامل فردی تمرکز کرده و استدلال می‌کنند باید مشوق‌هایی برای ایجاد انگیزه در طبقات پایین در جهت بهبود شرایط خودشان ایجاد کنیم. اما مجموعه‌ای از مشوق‌های فوری‌تر و حیاتی‌تر فقرا را هدایت می‌کنند. زندگیِ آن‌ها درگیر بحران‌های روزمره‌ای‌ست که سعی می‌کنند با استفاده از بهترین پاسخ‌های کوتاه‌مدتِ مدیریت بحران باتوجه‌به شرایط موجود با آن‌ها کنار بیایند. آن‌ها مدت‌هاست که دیگر مطابق با دیدگاه اقتصاددانان دررابطه‌با واکنش‌های منطقی به مشوق‌ها عمل نمی‌کنند و واکنش‌هایی با هدفِ حفظِ سرشان خارج از آب را جایگزینِ آن کرده‌اند. وقتی در چنین جهانی زندگی می‌کنید، تشویق به شروعِ کسب‌وکارِ خودتان صدای طبلی توخالی می‌دهد.
Mohammad Ali Zareian
نابرابری بر رفتار ما تأثیر می‌گذارد و اختلاف در رفتار می‌تواند نابرابری را پررنگ‌تر کند؛ درحالی‌که خیلی از کسانی‌که زندگیِ افرادِ فقیر را مطالعه کرده‌اند این چرخه‌های خودتقویت‌شونده را بین فقر و اَعمال متناقض تشخیص داده‌اند. به نظر می‌رسد حامی‌های متعصب، هم در جناحِ راست و هم چپ، به‌محض ارائهٔ راه‌حل، بلافاصله نیمهٔ این سمت یا آن سمتِ معادله را فراموش می‌کنند.
Mohammad Ali Zareian
رفتارِ خودتخریبی فرضیاتِ اساسیِ اقتصاد را نقض می‌کند، چون به‌معنای روبرگرداندن از نتیجه‌ای با ارزشِ بهتر به‌نفع نتیجه‌ای بدتر است. چنین چیزی از دیدِ ناظری بیرونی غیرمنطقی‌ست.
Mohammad Ali Zareian
چنین زندگیِ متفاوتی در چنین مکان‌های متفاوتی به این معنی‌ست که ما فرضیاتِ مشترکِ کمی در مورد چگونگیِ عملکردِ جهان داریم.
Mohammad Ali Zareian
احساسِ ناامنیِ ناشی از فقر، همراه با تقسیم سادهٔ «ما» در مقابل «آن‌ها» که ناشی از نابرابری‌ست، ما را تحریک می‌کند باورهای ساده‌انگارانه، ایدئولوژی‌های افراطی و پیش‌داوری‌هایی را که پاسخ‌های آسانی ارائه می‌دهند، با آغوشِ باز بپذیریم، اما این کار باعث نابودیِ جامعهٔ مدنیِ سالم و فعال می‌شود.
Mohammad Ali Zareian
رویکرد «سریع زندگی کن، جوان بمیر» که محرکش آینده‌ای نامشخص است، به تصمیمات کوته‌بینانه منجر می‌شود: از وام‌های روزپرداخت گرفته تا فروش موادمخدر و ترک‌تحصیل؛ تصمیماتی که پاداش‌های کوتاه‌مدت فراهم کرده، اما آینده را خراب می‌کنند. همچنین این رویکردْ جوانان متأهل را ترغیب می‌کند زودتر بچه‌دار شوند و جوانان مجرد را از ازدواج ـ بزرگ‌ترین تعهدِ بلندمدتی که بیش‌ترِ مردم در زندگی‌شان انجام می‌دهند ـ دلسرد می‌کند. این فقدانِ زندگیِ خانوادگیِ پایدار باعث نابودیِ آیندهٔ فرزندان هم می‌شود. واکنشِ اضطراریِ استرس و سیستم ایمنیِ بدن‌مان انرژیِ لازم برای رویارویی با بحران‌های روزمره را فراهم می‌کند تا خودمان را از آن بحران‌ها بیرون بکشیم، اما به‌قیمت نابودیِ رفاه آینده‌مان.
Mohammad Ali Zareian
افراد تمایل دارند نپذیرند نتیجهٔ مسائلی که به آن‌ها اهمیت می‌دهند براساس احتمال است. تحقیقات بارها نشان داده‌اند سرمایه‌گذارانِ حرفه‌ایِ بورس نمی‌توانند به‌طور مداوم صندوق شاخصی را نشان دهند که بازتابِ کلِ بازار باشد. مصرف‌کنندگانِ همیشگیِ نوشابه نمی‌توانند چشم‌بسته کوکاکولا را از پپسی تشخیص دهند. همچنین ویولن‌نوازهای حرفه‌ای نمی‌توانند چشم‌بسته بگویند آیا در حال نواختنِ استرادیواریوساند یا ویولنی معمولی می‌نوازند. بااین‌وجود، چقدر زمان و تلاش برای انتخاب سهام، خرید نوشابه با نام تجاریِ خاص و جمع‌کردنِ پس‌اندازِ تمام عمر برای فرصتِ نواختن با آن استرادیواریوسِ ۳ میلیون‌دلاری هزینه شده است؟
Mohammad Ali Zareian
برآوردِ فیتزا این است که علاوه‌بر این عناصرِ غیرقابل‌کنترل، حدود ۷۰ درصد از عملکردِ یک شرکت، که اغلب مدیرعامل درخصوص آن‌ها تشویق یا سرزنش می‌شود، مسائلی کاملاً تصادفی‌اند. وقتی شرکتی می‌خواهد برای انتخابِ رئیس جدید تصمیم بگیرد، معمولاً سراغ کاریابی‌ها و شرکت‌های مشاوره می‌رود، ماه‌ها کار و میلیون‌ها دلار پول صرف می‌کند تا نامزد مناسب را پیدا کند. تحقیقاتِ فیتزا نشان می‌دهند یک شرکت می‌تواند به‌جای این‌کار، مجموعه‌ای از متقاضیان را با حداقل مشخصاتِ عمومیِ موردنیاز برای آن شغل شناسایی کرده و بعد به تعدادِ نفراتِ موردنیاز، چند اسم را تصادفی انتخاب کند.
Mohammad Ali Zareian

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان