بریدههایی از کتاب نردبان شکسته
۴٫۰
(۷۸)
در تحقیقی دیگر، کِرت گری و دنیل وِگنِر به بررسیِ آن دسته از مناطق ایالات متحده پرداختند که براساس آمارِ مربوط به مرگومیر نوزادان و مرگ بهدلیل سرطان، بیماریهای واگیر، جرایم خشونتآمیز و مخاطرات زیستمحیطی، ساکنان آنها در زندگیشان کمتر یا بیشتر با سختی و مشقت مواجهاند. محققان این دشواریها را در قالب «شاخصِ رنج» ترکیب کردند و نمودار آنرا در مقابل آن بخشی از جمعیتِ هر ایالت که در نظرسنجیها از باور عمیقشان به خداوند گفته بودند ترسیم کردند. بسیاری از حکمایِ الهی رنج را مسئلهای فلسفی در مذهب دانستهاند، چون تناقضآمیز به نظر میرسد که خداوندْ قادرِ مطلق، خیر مطلق و عالم مطلق باشد و اجازهٔ چنین فلاکتی را بدهد. اما محققان درنهایت متوجه شدند غم و ناراحتی برای بیشترِ باورمندان مسئلهای خداشناختی نیست، بلکه کاملاً برعکس. مثل ایوب در کتاب انجیل، هرچه مردم بیشتر رنج بکشند، باورشان به خداوند بیشتر خواهد شد.
Mohammad Ali Zareian
مطالعات آرون کِی تأیید کردهاند وقتی افراد ناامید میشوند یا وقتی جهانْ بینظم و غیرقابلپیشبینی به نظر میرسد، باورِ آنها به خدای قدرتمندی که کلِ جهان را تحت کنترل دارد راسختر میشود. باورمندان اغلب خودشان را با شعارهایی چون «غم نخور و همهچیز را به خدا بسپار» و «هر چیزی حکمتی دارد» دلداری میدهند. حسِ ناتوانی جاذبهٔ این مفاهیم را افزایش میدهد.
Mohammad Ali Zareian
دینهای توحیدی به پیروانشان اطمینان میدهند که کنترل جهان در دست موجودی خیراندیش، عالم و قادرِ مطلق است. این نوع سیستمِ باورْ منافع زیادی به ارمغان میآورد. برخلاف نظریههای توطئه که کنترلپذیریِ جهان را بهبهای خیراندیشی تاخت میزنند، باورِ مذهبی بهترین بازیِ بُردبُرد است.
Mohammad Ali Zareian
در دنیای واقعی، جاییکه موفقیت و شکست به ترکیبِ پیچیدهای از استعداد، تلاش و شانس بستگی دارد، حتا بیشتر به این فرض گرایش پیدا میکنیم که آدمها آنچیزی را به دست میآورند که لایقش هستند. این باور ضد منافع شخصیِ بازندههاست، اما بازهم در جهتِ رسیدن به یک هدف است؛ اینکه به آنها اطمینان دهد جهان آنقدرها هم در هرجومرج فرو نرفته. شاید سیستم بهنفع آنها نچرخیده باشد، اما حداقل سیستمی وجود دارد
Mohammad Ali Zareian
وُلتر گفته است: «اگر خدا وجود نداشت، اختراعِ او لازم میبود.»
Mohammad Ali Zareian
لرنر در آزمایشِ دیگرِ خود از دو نفر خواست پازلهای روی میز را حل کنند. اینبار هم سوژهها از پشت دیوارِ آینهای مشغول تماشای آنها بودند. سپس آزمایشگر توضیح داد تنها به یکی از حلکنندههای پازل پول خواهد داد. و بعد اسمی را از کلاهش بیرون کشید و به برندهٔ خوششانس پول داد؛ درحالیکه بازنده با دست خالی به خانه رفت. هرچند سوژهها دیده بودند اسم برنده تصادفی انتخاب شده، اما اعتقاد داشتند برنده سختتر کار کرده، زحمت بیشتری کشیده و در حل پازلهایش خلاقتر از بازنده عمل کرده است. اطمینان به اینکه آنچه لیاقتش را داریم به دست میآوریم، و لیاقتمان همان چیزیست که به دست میآوریم، چنان قدرتمند است که روی شواهدی را که به آنها میگفت نتیجه کاملاً اتفاقی بوده، پوشاند.
Mohammad Ali Zareian
لرنر در آزمایشِ دیگرِ خود از دو نفر خواست پازلهای روی میز را حل کنند. اینبار هم سوژهها از پشت دیوارِ آینهای مشغول تماشای آنها بودند. سپس آزمایشگر توضیح داد تنها به یکی از حلکنندههای پازل پول خواهد داد. و بعد اسمی را از کلاهش بیرون کشید و به برندهٔ خوششانس پول داد؛ درحالیکه بازنده با دست خالی به خانه رفت. هرچند سوژهها دیده بودند اسم برنده تصادفی انتخاب شده، اما اعتقاد داشتند برنده سختتر کار کرده، زحمت بیشتری کشیده و در حل پازلهایش خلاقتر از بازنده عمل کرده است. اطمینان به اینکه آنچه لیاقتش را داریم به دست میآوریم، و لیاقتمان همان چیزیست که به دست میآوریم، چنان قدرتمند است که روی شواهدی را که به آنها میگفت نتیجه کاملاً اتفاقی بوده، پوشاند.
Mohammad Ali Zareian
گروهی که فکر میکردند رنج زن جوان قرار است ادامه پیدا کند، او را دوستنداشتنی و نابالغ خواندند. میگفتند تحسین چنین شخصی یا احترامگذاشتن به او بسیار دشوار است و دوست ندارند با او آشنا شوند. این دقیقاً همان چیزی بود که لرنر پیشبینی میکرد. سوژهها برای حفظِ ایمانِ خود به عادلانهبودنِ جهان نقصهایی در شخصیت زن ایجاد کرده بودند. درست همانطور که سیستم بینایی صحنه را با مفروضات پر میکند تا جهان قابلدیدن شود، استدلال اخلاقی هم همین کار را انجام میدهد. اتفاقاتِ خوب برای آدمهای خوب میافتند و اتفاقاتِ بد برای آدمهای بد. برای این زن جوان اتفاق بدی افتاده؛ بنابراین باید شخص بدی بوده باشد. همهچیز بر وفق مراد است.
Mohammad Ali Zareian
گروهی که فکر میکردند به زنِ جوان بابت دردش غرامت پرداخت شده، همچنان جهان را مکانی عادلانه دیدند. بله، او بهخاطر شوکها درد کشید، اما اجری که دریافت کرد متناسب با آن بود. اما گروهی که تصور میکردند شکنجهٔ بیرحمانه قرار است دوباره از سر گرفته شود، موقعیت را عبث و ناعادلانه ارزیابی کردند. زنِ بدبخت بهخاطر تحقیقی احمقانه رنج میکشید و ناظران برای همدلی با قربانیِ بیگناه دلیلِ کافی داشتند. درعینحال هم او را رقتآور میدانستند.
Mohammad Ali Zareian
برای اعتقادپیداکردن به یک توطئه، کمی از باورِ خود به اینکه جهانْ مکانی خوب، بیطرف و عادلانه است را میدهید و بهجای آن باور میکنید حداقل یک نفر ـ هر کسی ـ همهچیز را تحت کنترل دارد.
اما نیازی نیست فرد از ایمانِ خود به عادلانهبودنِ جهان دست بکشد. یکی از سادهترین روشهایی که افراد باورِ خود بر نظاممندبودنِ جهان را حفظ میکنند، صرفاً پافشاریکردن بر این موضوع و پرکردنِ شکافهای استدلالی برای منطقیجلوهدادنِ همهچیز است.
Mohammad Ali Zareian
محققان متوجه شدند عنصر مشترک در هر دو نظریه بیاعتمادی به مقامات دولتی بود. کسانیکه فکر میکردند افراد صاحب قدرت احتمالاً عموم مردم را با پنهانسازیِ حقایق فریب میدهند، با احتمال بیشتری هر دو نظریه را میپذیرفتند. بیاعتمادی، نه حقایق یا منطق، حتا نظریههای متناقض را هم از گزارشهای دولتی باورکردنیتر میکند.
Mohammad Ali Zareian
در تحقیقی دیگر روانشناسی به اسم مایکل وود و همکارانش به بررسیِ دو نظریهٔ توطئه دربارهٔ قتل اسامه بنلادن زیر نظر دولت اوباما پرداختند. یکی از نظریهها میگفت نیروهای ویژهٔ نیروی دریاییِ امریکا واقعاً بنلادن را نکشتند، بلکه او مدتها قبل از اینکه تیم ویژه به پناهگاه او در ابیتآبادِ پاکستان حمله کنند، مُرده بود. حمله صرفاً به این دلیل انجام شد که رئیسجمهور اوباما اعتبارِ کشتنِ رهبرِ تروریستها را به دست بیاورد. نظریهٔ دوم میگوید بنلادن هرگز کشته نشده، بلکه هنوز زنده است و مخفیانه القاعده را رهبری میکند و نقشهٔ حملاتِ جدید را میکشد.
وود متوجه شد کسانیکه اعتقاد بیشتری به نظریهٔ اول دارند، احتمال زیاد به نظریهٔ دوم هم باور دارند، ولو اینکه از نظر منطقی بهسختی میتوان تصور کرد بنلادن هم قبل از حملهای که ظاهراً باعث مرگش شده مُرده باشد، و هم همچنان زنده باشد. محققان متوجه شدند عنصر مشترک در هر دو نظریه بیاعتمادی به مقامات دولتی بود.
Mohammad Ali Zareian
ویتسون و گالینسکی دربارهٔ ارتباطِ بینِ قدرت و نظریههای توطئه با همان روشهای بهکاررفته برای بررسیِ قدرت و پاریدولیا تحقیق کردند. این دو محقق آزمایشی را اجرا کردند که در یک گروه احساس ناتوانی و در گروه دیگر حس قدرتِ کامل ایجاد میکرد. سپس با هر دو گروه دربارهٔ چند تفسیر پارانویید و مبتنیبر نظریهٔ توطئه دربارهٔ رویدادهای روزمره صحبت شد و از آنها پرسیده شد به نظرشان این تفاسیر چه اندازه باورپذیر به نظر میرسند. گروهی که احساس ناتوانی میکرد تفاسیرِ توطئهآمیز را بیشتر از گروهی که احساس قدرتمندی داشتند، باورکردنی یافت. این آزمایش با ارائهٔ اولین شواهد علتومعلولی، دلایل باورِ مردم به نظریههای توطئه را فراهم کرد. اینطور نیست که انسانهای ناتوان بهدلیل خصوصیات شخصی مثل هوش، تحصیل یا سلایق شخصی به چنین نظریاتی باور داشته باشند؛ شرایطی که افراد در آن قرار دارند هم ممکن است عاملی تحریککننده باشد.
Mohammad Ali Zareian
کسانیکه احساسِ ناتوانی و بیقدرتی میکنند، معمولاً به توطئهگریِ قدرتمندان اعتقاد دارند.
Mohammad Ali Zareian
نظریههای توطئه دراصل دربارهٔ دو موضوعاند: قدرت و بیاعتمادی. اولی را میتوانید در کسانی فعال ببینید که نظریهای دربارهٔ دیگران دارند. بهترین عامل پیشبینیکننده برای اینکه مردم در زمانی مشخص به کدام نظریههای توطئه باور دارند این است که ببینید کدام حزب در قدرت است. نظرسنجیای که پیشتر به آن اشاره کردم، دریافت که دموکراتها بیش از جمهوریخواهان اعتقاد دارند ایالات متحده (بهرهبریِ جرج دبلیو بوش) اجازهٔ وقوع حملات تروریستیِ ۹.۱۱ را داده است. در دولت باراک اوباما، نظریههای توطئهٔ متفاوتی رواج پیدا کرد که مدعی بودند او در امریکا متولد نشده است، مخفیانه مسلمان است و... بیشترِ طرفدارانِ حزبِ راست به این نظریهها اعتقاد داشتند. کسانیکه احساسِ ناتوانی و بیقدرتی میکنند، معمولاً به توطئهگریِ قدرتمندان اعتقاد دارند.
Mohammad Ali Zareian
بهتازگی محققان در یک نظرسنجی نظرات بیش از ۱۲۰۰ امریکایی را در مورد طیفی از مسائل جویا شدند. ۲۸ درصد از آنها باور داشتند که یک طبقهٔ قدرتمندِ مرموز با برنامهای جهانی وجود دارد که بهدنبال حکومت بر جهان از طریق نظم نوین جهانی است. نظم نوین جهانی نظریهٔ توطئهایست که به محفل روشنضمیران ارتباط داده میشود؛ جامعهای مخفی که براساس ادعا، کنترل سازمانهای دیگری چون فراماسونها، صنعت فیلمسازیِ هالیوود و دولت ایالات متحده را در دست دارد. در برخی گزارشها، از این سازمان با عنوان اسپکتر ـ شخصیت دسیسهگرِ کتابها و فیلمهای جیمز باند ـ هم یاد شده. ۲۸ درصد! اگر درصدِ حامیانِ نظریهٔ توطئه را نسبتبه جمعیت این کشور بسنجیم، میشود چیزی حدود ۸۸ میلیون امریکایی.
محققان در همین نظرسنجی دریافتند ۲۱ درصد از پاسخدهندگان معتقدند سفینهٔ فضاییِ بیگانهای در راسویل در نیومکزیکو با زمین برخورد کرده و دولت این اتفاق را از همه پنهان کرده است. ۵۱ درصد هم اعتقاد داشتند ترورِ جانافکندی نه کارِ یک فرد تیرانداز بلکه دسیسه بوده است. ۳۷ درصد باور دارند گرمایشِ زمین دروغ است و ۱۵ درصد معتقدند صنعت داروسازی با همدستیِ صنعت پزشکی برای بهدستآوردنِ پولِ بیشتر بیماریهای جدید اختراع میکند.
Mohammad Ali Zareian
در تحقیقی که روانشناسی به اسم نیک اپلی و همکارانش انجام دادند، مشخص شد وقتی افراد حس میکنند طرد شدهاند، عقب ماندهاند یا از نظر اجتماعی منزویاند، ممکن است شروع کنند به قائلشدنِ جنبهٔ انسانی برای اشیای اطراف خود. مثلاً ممکن است سگها و گربهها برایشان مثل انسانها قابلارتباط به نظر برسند، الههگان و ارواح و شیاطینْ موجوداتی واقعی تصور شوند، حتا شی بیجانی مثل ساعتکوکی هم ممکن است مثل موجودِ بااحساسی تصور شود که قصدِ آزار دارد.
دیدنِ چهرهٔ افراد در ابرها، ساعتها یا ساندویچهای پنیر یکی از راههای تحمیل نظم بر بینظمیست، اما رایجترین روش نیست. یکی از روشهای متداولتری که برای جستوجوی معنا در زندگیمان به کار میبریم، داستانسرایی دربارهٔ دنیای اطرافمان است. دراینبین، مؤثرترین داستانها آنهاییاند که بهگونهای همهچیز را متناسب با یکدیگر جلوه میدهند تا برایمان قابلدرک باشد؛ اما ویژگیِ ناراحتکنندهٔ بعضی از قانعکنندهترین داستانها این است که خیلی بعید به نظر میرسد که در واقعیت اتفاق بیفتند.
Mohammad Ali Zareian
روانشناسان جنیفر ویتسون و آدام گالینسکی ارتباط میان ناتوانی و پاریدولیا را طی چند آزمایش مستقیماً بررسی کردند. در یک حالت، دو محقق برای ایجاد حس ناتوانیِ لحظهای در سوژهها از آنها خواستند جزئیاتِ اتفاقی را تعریف کنند که باعث شده بود حس کنند بهطور کامل کنترل اوضاع را از دست دادهاند. از گروه دیگر خواسته شد دربارهٔ زمانی صحبت کنند که احساس کرده بودند همهچیز را کاملاً تحت کنترل دارند. بعد سوژهها تصاویرِ تصادفیِ استاتیک و سیاهوسفیدی را تماشا کردند که به آنها گفته شده بود توی بعضی از آنها تصویری پنهان وجود دارد و خواسته شده بود این تصاویر را شناسایی کنند. تصاویر درحقیقت برفکِ خالص بودند، اما احتمال اینکه سوژههای «ناتوان» تصویری پنهانی را در عکسها تشخیص دهند سه برابر بیشتر بود. حس زودگذرِ ناامیدی باعث شده بود مغز آنها برای استخراج معنا از دلِ بیمعنایی بهشدت تلاش کند.
Mohammad Ali Zareian
الگوها به آدم احساس راحتی میدهند، بنابراین حتا وقتی موضوعِ موردنظر نوعی فرآیندِ عددیِ کاملاً تصادفیست هم، پافشاری بر اینکه هیچ نظم بنیادین یا معنای عمیقتری وجود ندارد، ممکن است شبیه زورگویی و قلدری به نظر برسد.
تمایل به یافتنِ الگوهای معنادار در بینظمی، همانطور که هیوم استدلال کرد، پدیدهای جهانیست؛ اما در بعضی شرایط بیشتر اتفاق میافتد. بهخصوص وقتی احساس ضعف میکنیم، دوست داریم الگوهای معنادار تولید کنیم. پیشبینیپذیری و بهتبع آن قابلیت کنترل الگوها تاحدودی تسکیندهندهٔ فقدان قدرت و کنترل است. شاید این نکته بتواند توضیح دهد که چرا هیچوقت حسابرسی که ولوو میراند آن کسی نیست که مسیح را در نان دارچینش دیده است.
Mohammad Ali Zareian
مغز انسان کاشف الگوهاست؛ مثلاً سیستم بینایی دائماً در حال دریافت رگبارِ متغیری از نور، رنگ و حرکت است و سعی میکند با استفاده از آنها تصویر سهبعدیِ ثابتی از دنیای اطراف بسازد. مغز در انجام این وظیفه خارقالعاده عمل میکند. بهترین سیستمهای هوش مصنوعیای که درحالحاضر در دسترس هستند، چندین سال نوری با این سطح عملکرد فاصله دارند. دلیل این عملکردِ درخشان این نیست که چشمان ما شبیه حسگرهاییاند که بسیار دقیق تنظیم شدهاند (دوربینهای دیجیتال از برخی جهات میتوانند بهتر از انسان ببینند)، بلکه به این علت است که مغز در استنتاج و استدلالِ عجولانه و پرکردنِ شکافها براساس مفروضات بهتر عمل میکند.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان