بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نردبان شکسته | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نردبان شکسته

بریده‌هایی از کتاب نردبان شکسته

نویسنده:کیت پین
امتیاز:
۴.۰از ۷۶ رأی
۴٫۰
(۷۶)
البته دلایل زیادی وجود دارد که ثابت می‌کند فقر برای سلامتیِ انسان بد است. فقرا احتمالاً به خدمات پزشکی پایه، شرایط زندگی امن و بهداشت خوب دسترسی ندارند. اگر شرایط واقعاً بد باشد، ممکن است از گرسنگی بمیرند. در پدیده‌ای رایج‌تر، کودکان مبتلا به سوءتغذیه سیستم ایمنی ناقصی دارند و احتمال مرگ آن‌ها به‌دلیل عفونت‌های رایج همچون سرخک بیش‌تر است.
نفیسه
البته دلایل زیادی وجود دارد که ثابت می‌کند فقر برای سلامتیِ انسان بد است. فقرا احتمالاً به خدمات پزشکی پایه، شرایط زندگی امن و بهداشت خوب دسترسی ندارند. اگر شرایط واقعاً بد باشد، ممکن است از گرسنگی بمیرند. در پدیده‌ای رایج‌تر، کودکان مبتلا به سوءتغذیه سیستم ایمنی ناقصی دارند و احتمال مرگ آن‌ها به‌دلیل عفونت‌های رایج همچون سرخک بیش‌تر است.
نفیسه
البته دلایل زیادی وجود دارد که ثابت می‌کند فقر برای سلامتیِ انسان بد است. فقرا احتمالاً به خدمات پزشکی پایه، شرایط زندگی امن و بهداشت خوب دسترسی ندارند. اگر شرایط واقعاً بد باشد، ممکن است از گرسنگی بمیرند. در پدیده‌ای رایج‌تر، کودکان مبتلا به سوءتغذیه سیستم ایمنی ناقصی دارند و احتمال مرگ آن‌ها به‌دلیل عفونت‌های رایج همچون سرخک بیش‌تر است.
نفیسه
این تحقیق ادعا می‌کرد می‌توانید طول زندگی فرد را براساس طول سنگ قبر و اندازهٔ بنای یادبودش پیش‌بینی کنید. البته تفسیری که برای آن آورده شده به پول مربوط می‌شود: هرچه ثروتمندتر باشید، عمرتان طولانی‌تر است و خانواده‌تان استطاعت خرید سنگ قبر بلندتری را دارند. این پیوندِ میانِ طول عمر و اندازهٔ سنگ قبر را جرج دیوی اسمیت، همه‌گیرشناسِ اسکاتلندی، گزارش کرده بود.
نفیسه
یک‌سوم از محافظه‌کاران و یک‌چهارمِ لیبرال‌ها گفتند اگر یکی از اعضای خانواده‌شان با شخصی از حزبِ مقابل ازدواج کند ناراحت خواهند شد. این روندها خطرناک‌اند، چون وقتی مخالفان به دشمن تبدیل شوند، می‌توان هر کاری را در واکنش به آن‌ها توجیه کرد.
نفیسه
نظرسنجی‌های مرکز تحقیقات پیو نشان داده‌اند درصد امریکایی‌های عادی‌ای که دربارهٔ حزب سیاسیِ مخالف‌شان نظر «بسیار نامساعد» دارند در طول سه دههٔ گذشته، همسو با افزایشِ نابرابری، به‌طور یکنواخت رشد کرده است
نفیسه
این تحقیق اولین تحقیقی بود که نشان می‌داد حسِ برتربودن از نظر موقعیتْ این احساس را در وجودمان تقویت می‌کند که ما واقعیت را می‌بینیم و مخالفان‌مان فریب خورده و اغفال شده‌اند. این تحقیق از این ایده پشتیبانی می‌کند که هرچه بالا و پایینِ نردبانِ موقعیت از هم دورتر شوند، شکافِ بیش‌تری در سیاست‌مان به وجود می‌آید. این دقیقاً همان اتفاقی‌ست که در طول چند دههٔ اخیر رخ داده است.
نفیسه
اگر به‌خصوص در میان قدرتمندانی که احساس ثروتمندبودن می‌کنند، چنین تفاوت‌هایی در برداشت و دریافت باشد، آن‌گاه با پیامدهای نگران‌کننده‌ای چون تداومِ رشدِ نابرابری مواجه خواهیم شد. وقتی اقلیتِ برترْ فاصلهٔ بیش‌تر و بیش‌تری از طبقهٔ کارگرِ کفِ اجتماع می‌گیرد، می‌توانیم منتظر تغییر در آرای سیاسی‌شان باشیم. اقلیتِ برترْ منافع شخصی‌شان را با اصول بنیادین و ذاتی اشتباه می‌گیرند و مخالفان‌شان را خوار می‌شمرند. اگر آن‌ها مخالفانِ سیاسیِ خود را ناکارآمد، غیرمنطقی یا بی‌اخلاق بدانند، انگیزه‌ای برای سازش یا توافق نخواهند داشت.
نفیسه
جرج کارلین در توضیح این پدیده می‌گوید: «تابه‌حال متوجه شده‌اید هر کس آهسته‌تر از شما رانندگی می‌کند احمق است و هر کس سریع‌تر از شما می‌راند دیوانه؟» این میل طبیعی برای باور به این‌که «ماییم که دنیا را دقیق می‌بینیم و هر کس نظر متفاوتی دارد احمق است» باعث تشدید تعارضات می‌شود.
نفیسه
اقتصاددانان در طول چند دهه استدلال کرده‌اند تصمیماتِ سیاسیِ منطقی (منطقی ازنظر منافعِ شخصیِ تنگ‌نظرانه) به میزان پول شما بستگی دارد. وقتی نوبت به مسائلی چون زیرساخت‌های مشترک مثل جاده‌ها و دفاع نظامی می‌رسد، همه به یک اندازه سود می‌برند. اما برنامه‌های چتر حمایتی بیش از ثروتمندان به‌نفع فقرا هستند، بنابراین هرچه درآمدتان بیش‌تر باشد، پشتیبانی از مالیات‌های کم‌تر و کاهش توزیع مجددِ ثروت منطقی‌تر به نظر می‌رسد. هرچه درآمدتان کم‌تر باشد، برای حمایت از مالیات‌های بیش‌تر و توزیع مجددِ ثروت انگیزهٔ بیش‌تری خواهید داشت.
نفیسه
در دنیای واقعی، اقتصادهای بازار در میانهٔ این دو حدِ افراطی قرار دارند. هر کشورِ سرمایه‌داری دارای شکلی از مقررات دولتی، شکلی از مالیات‌بندی و شکلی از چتر حمایتی برای محافظت از طبقاتِ پایین است. مباحثات اقتصادی میان لیبرال‌ها و محافظه‌کاران درنهایت نوک سوزن را اندکی بیش‌تر به یک جهت یا جهت مخالف سوق می‌دهد. هدف سیاست‌های محافظه‌کارانه تشویق بازار آزاد است، درحالی‌که سیاست‌های لیبرال به‌دنبال وضع مالیاتِ بیش‌تر برای پشتیبانی از زیرساخت‌های مشترک و برنامه‌های چتر حمایتی‌اند.
نفیسه
هر اقتصاد سرمایه‌داری‌ای در دنیا سطحی از رقابت بازار آزاد را تجربه می‌کند و همچنین دارای سطحی از مقررات بازار و مالیات‌بندی‌ست. هر دوْ حلقه‌های یک زنجیرند و هیچ اندیشمندِ صادقی در احزابِ راست و چپ باور ندارد که بتوانید یکی را به‌طور کامل حذف کنید. نرخ مالیاتِ نزدیک به ۱۰۰ درصد انگیزه و نوآوری را کاملاً نابود می‌کند. فروپاشیِ سیستم‌های کمونیستی در قرن بیستم درمجموع گواهی بر این ادعا دانسته می‌شود که سطح فوق‌العاده بالا و افراط‌گونهٔ مقررات دولتی و مالیات‌بندی نمی‌تواند با اقتصاد بازار آزاد رقابت کند. در آن‌سوی طیف، بازاری که کاملاً بدون نظارت و مقررات باشد به‌سرعت به شکل‌گیریِ انحصارگرایی‌ای منجر خواهد شد که با هدف اصلیِ رقابتِ بازار در تضاد است. فقدان مالیات هم کهنگیِ جاده‌ها و زیرساخت‌ها و همچنین زوالِ تجهیزات نظامی را در پی خواهد داشت.
نفیسه
هرچه ثروتمندتر باشید، احتمال این‌که خود را جمهوری‌خواه بخوانید و به جمهوری‌خواهان رأی دهید، بیش‌تر است. هرچه فقیرتر باشید، احتمال آن‌که خودتان را دموکرات بخوانید و به دموکرات‌ها رأی دهید بیش‌تر است.
نفیسه
«فقرای کشور به‌نفع ثروتمندان کشور برندهٔ انتخابات را مشخص می‌کنند»، این توسل به احساسات را به‌طور کامل توضیح داد: کارل راو، مشاور ارشد بوش در جلسهٔ مطبوعاتیِ روز دوشنبه به خبرنگاران گفت: «حزب جمهوری‌خواه یعنی حزب اَبَرثروتمندانِ صنعتی، سرمایه‌گذارانِ شرکتی، دلالانِ قدرت و نخبگانِ پولکی میل دارند از فقرای روستانشینِ کم‌سواد، کارگرانِ یقه‌آبیِ بدبخت در مرکز امریکا و اقلیت‌های محرومِ خداترسی که به جرج دبلیو بوش رأی دادند تا دوباره به کاخ سفید برگردد تشکر کنند. شما با فروتنی سلامت و رفاه خود را قربانی کردید و علیه منافع اقتصادی‌تان رأی دادید. از این بابت خاضعانه از شما سپاسگزاریم.» راو افزود: «شما فراتر از وظیفهٔ میهنی ـ یا دراین‌مورد بهتر است بگویم عقل سلیم ـ عمل کردید.» مشکل این است که کل این گزارش دروغ است. نه‌تنها دروغ، بلکه کاملاً وارونه است.
نفیسه
محافظه‌کارانی که ثروت کم‌تری دارند به رهبرانی رأی می‌دهند که مالیات را عمدتاً به‌نفع ثروتمندان کاهش می‌دهند، درحالی‌که هم‌زمان مزایای دولتی‌ای را هم که به فقرا کمک می‌کند کاهش می‌دهند. همان‌طور که توماس فرانک در کتاب پرفروش خود کانزاس مشکلش چیست؟ برشمرده است، یکی از توضیحاتی که می‌توان برای این تناقضات آورد این است که شمار اندکی از نخبگانِ ثروتمند در حزب جمهوری‌خواه، با جلب‌توجه امریکایی‌های طبقهٔ متوسط به دغدغه‌هایی همچون «خدا و اسلحه»، آن‌ها را فریب داده‌اند تا به سیاست‌هایی رأی دهند که ثروتمندان از آن سود می‌برند. براساس این نظریه، این مشکلات فرهنگی چنان خشمی ایجاد می‌کنند که مردم حاضر می‌شوند به سیاست‌های اقتصادی‌ای رأی دهند که به ضررشان است.
نفیسه
همان‌طور که بسیاری از نویسندگان استدلال کرده‌اند، به نظر می‌رسد مردم برعکس منافع شخصی‌شان رأی می‌دهند.
نفیسه
گاهی دربارهٔ یک مشکل براساس اصول خودمان می‌اندیشیم و به نتیجه‌ای ایدئولوژیک می‌رسیم. گاهی هم سرنخ‌های موقعیتی خاص را دنبال و ایدئولوژیِ متناسب با آن لحظه را پیدا می‌کنیم. اگر دربارهٔ باورهای شخصی‌مان تأمل کنیم، خواهیم دید که صحبت‌کردن دربارهٔ تفاوتِ بین این دو رویکرد تقریباً غیرممکن است.
نفیسه
اگر حق با جاست باشد که مردم در واکنش به تهدیدِ نظم اجتماعی، ایدئولوژی‌های محافظه‌کارانه اتخاذ می‌کنند، بنابراین باید ارتباط مشخصی میان تهدیدها و حمایت از ایده‌های محافظه‌کارانه وجود داشته باشد.
نفیسه
اصول ما در بهترین حالت صرفاً منابعی اطلاعاتی‌اند که باورهای سیاسی‌مان را در هر لحظه شکل می‌دهند.
نفیسه
این سوگرایی به‌سمت حال و بیزاریِ بیمارگونه از قیدوبند، در طول سال‌ها، بارها مرا به دردسر انداخته.
مرال

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان