بریده‌هایی از کتاب جغرافیای رازها

"کربلا": شاهراه؛ "عاشورا" : شاهکار؛ و "شهادت" : شاه کلیدِ حسین بن علی و همنَفَسانِ هماره‌ی اوست.

آدمی، در عالَمِ خاکی، نمی‌‌آید به دست عالمی از نو بباید ساخت، وز نو آدمی ........

شرحِ حالِ عشق، شرحِ دردهاست!

تا که دُنیا دُنیاست، کوفه انگشت نماست فهمِ عاشورایی، سهمِ ما از دُنیاست.

رندانِ تشنه لب را، جامی نمی‌‌دهد کس – گویی: ولی شناسان، رفتند از این ولایت.

خوابِ خوش، ما را، ز غیرت دور کرد

کربلا، زاری نیست؛ دین، عزاداری نیست مومنِ گریه به دست!       ذوالفقارِ تو، کجاست؟! آی... مردم، مردم! مویه، راهِ حل نیست روحِ عاشورایی،       راه حلّ دُنیاست. تا شقایق باقی ست، زندگی باید کرد: