بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ستاره بخش | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ستاره بخش

بریده‌هایی از کتاب ستاره بخش

نویسنده:جوجو مویز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۸۰ رأی
۴٫۱
(۸۰)
«اون باید تلاش کنه جای خودش رو بدونه، نه این‌که همه‌جا رو بریزه به هم.»
zohreh
همهٔ ما از اثرات فاجعه‌بار رکود روی این کشورِ بزرگ آگاهی داریم. توجه‌ها اینقدر روی نجات و بقا متمرکز بوده که عناصر دیگهٔ زندگی مجبور به عقب‌نشینی شدند.
zohreh
شنیده بود که زندگیِ مشترک ماجراجویی خواهد بود، سفر به سزمینی جدید!
zohreh
گوش کنید. پنج کیلومتر داخل جنگل، زیر پرتگاه آرنوت هستید. سکوتی چنان سنگین شما را احاطه کرده که احساس می‌کنید انگار در آب راه می‌روید. بعداز سپیدهٔ صبح، آواز هیچ پرنده‌ای به گوش نمی‌رسد؛ نه حتی در تابستان و مخصوصاً نه الان که رطوبت شدید و هوای سرد معدود برگ‌هایی را که با قدرت به شاخه‌ها چسبیده‌اند ساکن نگه داشته است. درمیانِ درخت‌های بلوط و هیکوری، هیچ‌چیز حرکت نمی‌کند.
zohreh
برای باربارا نپیر، کسی که به من ستاره‌ها بخشید، زمانی که به آن‌ها نیاز داشتم.
zohreh
هیچ دینی بدون عشق وجود ندارد. ممکن است افراد به هر اندازه‌ای که دوست دارند دربارهٔ دین خود صحبت کنند، اما اگر دین به آن‌ها نیکی و مهربانی با انسان و حیوان را نیاموزد ساختگی است.
Azar
این همون چیزیه که باید بفهمیم آلیس. که بعضی چیزها هدیه‌ان؛ حتی اگه نتونی برای خودت نگهشون داری.» قبل‌از اینکه حرفش را ادامه دهد، کمی سکوت کرد. «شاید تنها چیزی که می‌تونیم از این دنیا بخوایم اینه که بدونیم همچین چیز زیبایی وجود داره.»
آیدا
شاید این همون چیزیه که باید بفهمیم آلیس. که بعضی چیزها هدیه‌ان؛ حتی اگه نتونی برای خودت نگهشون داری.»
Márma
آلیس کشف کرده بود که احساس خشم در طرف‌داری از کسی که دوستش داری ـ‌حداقل برای یک زن‌ــ چقدر آسان‌تر از خشمگین‌شدن نسبت‌به کسانی است که خودت را آزار داده‌اند. او می‌خواست کسانی را مجازات کند که به عزیزش آسیب رسانده بودند.
Márma
«وقتی فهمیدم همسرم مشغول چه بی‌شرمی‌هایی بوده، از اینجا تا هافمن هر ثانیه باید به مردی که از من می‌پرسید چرا پوستش رو نکندم و برش نگردوندم خونه، جواب پس می‌دادم.» آلیس سرش را به‌سختی حرکت داد تا به او نگاه کند، اما فرد مشغول کتابش بود؛ گویی جملاتش را از روی کتاب می‌خواند. «اون‌ها می‌گفتن که من باید درس خوبی بهش بدم. من منظورشون رو نمی‌فهمیدم، حتی توی اوج عصبانیت وقتی به این فکر می‌کردم که قلبم رو زیر پاهاش له کرده بود، باز هم نمی‌تونستم به کتک‌زدنش فکر کنم. وقتی اسب رو کتک بزنی، می‌تونی رامش کنی. می‌تونی وادارش کنی تسلیم بشه. اما هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنه و مطمئناً دیگه ازت خوشش نمی‌آد. پس اگه من نمی‌تونستم این کار رو با یه اسب انجام بدم، چطور می‌تونستم با همسرم، با یه انسان این کار رو بکنم؟»
Márma
مارجری بالاخره گفت: «می‌دونی بدترین چیز درمورد کتک‌خوردن از یه مرد چیه؟ دردش نیست. اینه که توی اون لحظه متوجه می‌شی که زن‌بودن واقعاً یعنی چی، اینه که مهم نیست چقدر باهوش باشی، چقدر بهتر بحث کنی، یا چقدر بهتر از اون‌ها باشی، همین. اون لحظه می‌فهمی که اون‌ها همیشه می‌تونن با یه مشت ساکتت کنن. به همین راحتی.»
Márma
«همیشه راهی برای خروج از یه وضعیت وجود داره. ممکنه قشنگ نباشه، ممکنه باعث بشه حس کنی زمین از بین رفته و زیر پاهات نیست، اما هیچ‌وقت گیر نیفتاده‌ای آلیس. می‌شنوی چی می‌گم؟ همیشه یه راهی وجود داره.»
Márma
«هیچ‌چیز خطرناک‌تر از زنی نیست که به یه‌کمی علم مسلح شده، حتی اگه دوازده‌ساله باشه.»
Márma
«زندگی پیچیده‌ست. به‌خاطر همین پیداکردن کمی تفریح و لذت از هرجایی که می‌تونی اهمیت داره.»
Márma
یک بار یکی از خاله‌های موردعلاقه‌اش به او گفته بود بهترین راه برای ازسرگذراندن زندگی این است که به چیزها زیاد فکر نکنیم؛ بنابراین آلیس این اتفاقات را در چمدانی گذاشت و ته کمد ذهنش انداخت، مثل چمدان‌های بی‌شمارِ دیگری که قبلاً هم همین کار را با آن‌ها کرده بود.
Márma
بدون حقایق، ما درواقع هیچی نداریم.
shabnam kazemfar
آلیس کشف کرده بود که احساس خشم در طرف‌داری از کسی که دوستش داری ـ‌حداقل برای یک زن‌ــ چقدر آسان‌تر از خشمگین‌شدن نسبت‌به کسانی است که خودت را آزار داده‌اند. او می‌خواست کسانی را مجازات کند که به عزیزش آسیب رسانده بودند.
سوگند دولو
هیچ دینی بدون عشق وجود ندارد. ممکن است افراد به هر اندازه‌ای که دوست دارند دربارهٔ دین خود صحبت کنند، اما اگر دین به آن‌ها نیکی و مهربانی با انسان و حیوان را نیاموزد ساختگی است. آنا سوِل زیبای سیاه
سوگند دولو
«می‌دونی بدترین چیز درمورد کتک‌خوردن از یه مرد چیه؟ دردش نیست. اینه که توی اون لحظه متوجه می‌شی که زن‌بودن واقعاً یعنی چی، اینه که مهم نیست چقدر باهوش باشی، چقدر بهتر بحث کنی، یا چقدر بهتر از اون‌ها باشی، همین. اون لحظه می‌فهمی که اون‌ها همیشه می‌تونن با یه مشت ساکتت کنن. به همین راحتی.»
سوگند دولو
«زندگی پیچیده‌ست. به‌خاطر همین پیداکردن کمی تفریح و لذت از هرجایی که می‌تونی اهمیت داره.»
سوگند دولو

حجم

۴۰۹٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۴۰۹٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۷۹,۹۰۰
۲۳,۹۷۰
۷۰%
تومان