بریدههایی از کتاب ستاره بخش
۴٫۱
(۸۰)
از قدیم گفتهاند ازدواج حق آدم را نصف میکند و مسئولیتش را دو برابر!
Aa
«هیچچیز خطرناکتر از زنی نیست که به یهکمی علم مسلح شده، حتی اگه دوازدهساله باشه.»
niloufar
آزادی فقط این نیست که بدونِ اجازهگرفتن از کسی دست به کاری بزنم. آزادی توی ذهنمه. دونستن اینکه به کسی جواب پس نمیدم. اینکه هرجا دلم میخواد برم. کاری که میخوام رو بکنم. چیزی که دلم میخواد رو بگم. من دوستت دارم سون، ولی بهعنوان یه زنِ آزاد دوستت دارم.
zohreh
«میدونی بدترین چیز درمورد کتکخوردن از یه مرد چیه؟ دردش نیست. اینه که توی اون لحظه متوجه میشی که زنبودن واقعاً یعنی چی، اینه که مهم نیست چقدر باهوش باشی، چقدر بهتر بحث کنی، یا چقدر بهتر از اونها باشی، همین. اون لحظه میفهمی که اونها همیشه میتونن با یه مشت ساکتت کنن. به همین راحتی
Aa
وقتی اسب رو کتک بزنی، میتونی رامش کنی. میتونی وادارش کنی تسلیم بشه. اما هیچوقت فراموش نمیکنه و مطمئناً دیگه ازت خوشش نمیآد. پس اگه من نمیتونستم این کار رو با یه اسب انجام بدم، چطور میتونستم با همسرم، با یه انسان این کار رو بکنم؟»
میس سین
«تا این حد خوشحال بودن حس عجیبیه.»
zohreh
نگاهی بین آنها ردوبدل شد که ترکیبی از چیزهای درهم بود: اقرار؛ از آن اقرارهایی که ممکن است آدم را به وجد بیاورد، اما از دانستن اینکه بعضی چیزها غیرممکن هستند خراب شود و قلب آدم از این آگاهی کمی بشکند.
Fateme Soltani
«خانمها اسبسواری میکنن و کتابها رو به مقصد میرسونن.»
«خانمها؟!»
صدای مردی شنیده شد که میگفت: «خودشون تنها؟!»
«آخرین باری که نگاه کردم، دیدم خدا دو تا دست و دو تا پا بهشون داده، درست مثل آقایون.»
zohreh
یچ دینی بدون عشق وجود ندارد. ممکن است افراد به هر اندازهای که دوست دارند دربارهٔ دین خود صحبت کنند، اما اگر دین به آنها نیکی و مهربانی با انسان و حیوان را نیاموزد ساختگی است.
آنا سوِل
زیبای سیاه
کاربر ۱۳۰۶۴۰۲
عاشق چیزی بودم که خودم ساختهام. لباسهای قشنگ درست کردم و عاشقِ ساختهام شدم. و وقتی اِشلی سوار بر اسب از راه رسید، آنطور جذاب، آنطور متفاوت، آن لباس را تنش کردم و دیگر به این فکر نبودم که آیا برازندهٔ او هست یا نه. و من نفهمیدم که او واقعاً چطور آدمی است. فقط عاشق آن لباسهای زیبا بودم نه عاشق او.
مارگارت میچل
بربادرفته
Fateme Soltani
ناگهان صدای آوازِ نانسی را در دوردست میشنود:
«آه، چه صلحها که قربانی میکنیم!
آه، چه دردهای نالازمی که تحمل میکنیم...»
مککالو سرِ خود را بلند میکند. مارجری صدای فریادِ «نه!» را میشنود و بخشی دوردست از وجودش با تعجب متوجه میشود که آن صدا از دهان خودش بیرون آمده است.
آسمان
این تنها مشکل این کشور است: همهچیز، آبوهوا، همگی زیادی طول میکشد. درست مثلِ رودخانههایمان، سرزمینمان. مبهم، کند، خشن. زندگیِ بشر را به آن صورتِ نرمنشدنی و مبهمش شکل میدهند و ایجاد میکنند.
Fateme Soltani
گفتی ستارهها هر کدوم یه جهانان تِس؟»
«آره.»
«همهشون مثل جهانِ ما؟»
«نمیدونم، ولی فکر کنم. بعضی وقتها بهنظرم شبیه سیبهای درختهای سیبمون هستن. بیشترشون براق و سالمان. چندتاییشون هم کرمخوردهان.»
«ما توی کدومیم؟ یه براقش یا یه کرمخوردهش؟»
«یه کرمخوردهش.»
friend moon :)
«میدونم، اما آزادی فقط این نیست که بدونِ اجازهگرفتن از کسی دست به کاری بزنم. آزادی توی ذهنمه. دونستن اینکه به کسی جواب پس نمیدم. اینکه هرجا دلم میخواد برم. کاری که میخوام رو بکنم. چیزی که دلم میخواد رو بگم. من دوستت دارم سون، ولی بهعنوان یه زنِ آزاد دوستت دارم.»
Márma
از قدیم گفتهاند ازدواج حق آدم را نصف میکند و مسئولیتش را دو برابر!
لوئیزا میالکات
زنان کوچک
Márma
از تو نمیخواهم همیشه اینگونه دوستم داشته باشی؛ اما از تو میخواهم یادت باشد: جایی درونِ من، همیشه همان آدمی که امشب هستم وجود خواهد داشت.
اف. اسکات فیتزجرالد
لطیف است شب
niloufar
«میدونی بدترین چیز درمورد کتکخوردن از یه مرد چیه؟ دردش نیست. اینه که توی اون لحظه متوجه میشی که زنبودن واقعاً یعنی چی، اینه که مهم نیست چقدر باهوش باشی، چقدر بهتر بحث کنی، یا چقدر بهتر از اونها باشی، همین. اون لحظه میفهمی که اونها همیشه میتونن با یه مشت ساکتت کنن. به همین راحتی.»
niloufar
«همیشه راهی برای خروج از یه وضعیت وجود داره. ممکنه قشنگ نباشه، ممکنه باعث بشه حس کنی زمین از بین رفته و زیر پاهات نیست، اما هیچوقت گیر نیفتادهای آلیس. میشنوی چی میگم؟ همیشه یه راهی وجود داره.»
zohreh
در دنیا هرچیزی را دورانی است و زمانی: زمانی برای بهدنیاآمدن و زمانی برای مردن، زمانی برای کاشتن و زمانی برای برداشتن، زمانی برای کُشتن و زمانی برای التیامیافتن، زمانی برای فروریختن و زمانی برای ساختن، زمانی برای گریستن و زمانی برای خندیدن، زمانی برای سوگواری و زمانی برای رقصیدن.
zohreh
از قدیم گفتهاند ازدواج حق آدم را نصف میکند و مسئولیتش را دو برابر!
لوئیزا میالکات
زنان کوچک
zohreh
حجم
۴۰۹٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۴۰۹٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
قیمت:
۷۹,۹۰۰
۲۳,۹۷۰۷۰%
تومان