بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کالیپسو | طاقچه
تصویر جلد کتاب کالیپسو

بریده‌هایی از کتاب کالیپسو

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۲ رأی
۳٫۸
(۱۲)
بیشتر وقت‌ها از خودم می‌پرسم چه می‌شد اگر کسی پیدا می‌شد و مجسمه‌ای از عیسی مسیح می‌ساخت که دچار چاقی مفرط است و جای جوش و زخم روی بدنش به چشم می‌خورد و کمرش پوشیده از مو است؟ مهم‌تر از این‌ها، قدکوتاه باشد و قدش پُرِ پر به یک‌وبیست تا یک‌ونیم برسد. صدای مردم بلند می‌شد که «توهین به مقدسات!» چرا آخر؟ آدمی که خوش‌رفتار است لزوماً خوش‌قیافه نیست.
محسن
در کدام نقطه بود که دریافتم طبقهٔ اجتماعی به داد آدم نمی‌رسد و اینکه اعتیاد یا بیماری روانی هیچ محلی از اعراب ندارد، چه آدم کلاس پیانو رفته باشد چه تابستان را رفته باشد اروپا؟
محسن
گاهی هم مابین حرف کس دیگری رد کار خودم را می‌گیرم. پدرم همهٔ عمر این‌طوری زندگی کرده. داری با او حرف می‌زنی که می‌بینی می‌رود رد کارش. نه اینکه عصبانی باشد، فقط دیگر کاری با طرف ندارد.
عباص
چاره‌ای نبود جز اینکه حقیقت را قبول کنم. تا مادرمان بود همه دورهم جمع بودیم. او که از دنیا رفت مثل یک مشت خاکستر روی زمین پخش شدیم و دیگر کسی پیدا نشد بتواند ما را جمع کند
یونا

حجم

۲۷۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۷۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد