بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پاریس سحرآمیز | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب پاریس سحرآمیز اثر لی‌لی گراهام

بریده‌هایی از کتاب پاریس سحرآمیز

انتشارات:انتشارات ورا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۵ رأی
۳٫۱
(۱۵)
مردمی که اهل کتاب خواندن نبودند فکر می‌کردند همهٔ داستان‌ها درباره جن و پری‌ها هستند.
هانی
والریا شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: - این هم یکی دیگه از اثرات جنگه، چیزی که خیلی از مردم بعد از راه انداختن این همه جنگ نتونستن بفهمن اینه که هیچ برنده واقعی در پایان جنگ‌ها وجود نداره، واقعاً برنده‌ای وجود نداره، تنها کشته‌ها و از دست رفته‌ها و جدا شده‌ها وجود دارن، حادثه‌های تلخی که حتی مدت‌ها بعد از اینکه جنگ تموم می‌شه، نتایج و آثارشون ادامه پیدا می‌کنه،
هانی
وقتی آنها خوب همدیگر را دیدند متوجه تاثیر نابودکننده جنگ شدند، دوپون به طرز قابل توجه‌ای پیر شده بود؛ موهایش سفید شده بودند و شانه‌هایش شروع به افتادن کرده بودند. او مانند پیرمردی به نظر می رسید، گرچه تقریباً پنجاه و پنج سال داشت، چشمان او خالی از زندگی و ناامید بودند.
n re
او درباره امیل زولا می‌گفت: - اون زمان دیگه بیشتر از این نمی‌فهمید. بعداً مشخص شد این حرف او اشاره به نفرت نویسنده از برج ایفل داشت نه مهارتش در نویسندگی.
هانی
این دختر بیش از حد او را یاد دختر خودش میری می‌انداخت و همین کافی بود که دوپون بخواهد کنار رود سن برود و خود را در آن غرق کند،
هانی
آن دختر آمده بود، زیبا و موطلایی بود و چشم‌های درشت سبزی داشت که معلوم بود با کوچکترین حرف بدی پر از اشک می‌شوند.
هانی
کلمات آگهی بود که مثل کوبیدن طبل در جمجمه او طنین می‌انداختند: نیازمند دستیار کتاب‌فروشی که عاشق مطالعه باشد هستیم، نیازی به تجربه قبلی نیست، یک اتاق و یک کتری در اختیار شماست.
هانی
والریا با ناراحتی در حالی که آنی به او نگاه می‌کرد ادامه داد: - برای بعضی آدما، حقیقت یه بار سنگینه، چیزی که هرگز نمی‌شه ازش رها شد، مثل یه جعبه پاندورا، اما برای من برعکس بود، حقیقت برام یه لنگر توی گذشته بود و به من حس تعلق می‌داد، حتی اگه برام دردآور بود. من نیاز داشتم بدونم واقعاً چه کسی هستم و چرا از خانواده‌ام جدا شده‌ام.
هانی
اما مشکل اینجا بود که آن مرد تنها کسی نبود که پشت سر او ثحبت می‌کرد.
Mostafa F
جوان‌ترها در مورد سالخوردگان هرگز آنطور که واقعیت دارد فکر نمی‌کنند، آنها زخم‌هایی را که زمان، بر روح و جسم ایشان به‌جا گذاشته و دلشکستگی و شادی‌های ایشان را درک نمی‌کنند، آنها فقط چهره تهی‌شده از شور و شوق جوانی و سالخوردگی را می‌بینند و درک می‌کنند.
نورجان

حجم

۱۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۸۱,۲۰۰
تومان