بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پایان دموکراسی | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پایان دموکراسی

بریده‌هایی از کتاب پایان دموکراسی

انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۳.۸از ۱۲ رأی
۳٫۸
(۱۲)
از اوایل دههٔ ۱۹۸۰ میلادی که چشم‌انداز سقوط سوسیالیسم نمودار و سیطرهٔ اقتصاد نولیبرال بر نظام اقتصادی جهان آغاز شد، مأموریت سیاستمداران با ظهور رونالد ریگان در آمریکا و مارگارت تاچر در انگلستان، جاده‌صاف‌کنی برای آن نظام اقتصادی بود. هدف سیاست جدید عبارت بود از نابودی سندیکاهای کارگری و گسستن انسجام طبقهٔ کارگر و طبقهٔ متوسط و تضعیف احزاب و جایگزینیِ آن با جنبش‌هایی با رهبریِ کاریزماتیک. نهادهای دموکراسی در آن زمان بر شانه‌های احزاب ریشه‌دار و طبقهٔ متوسط و سندیکاهای کارگری قادر به حیات بود. در دههٔ ۱۹۸۰ زمانی که مارگارت تاچر بر سر کار آمد، اولین هدف خود را نابودی سندیکاهای نیرومندِ کارگری در انگلستان قرار داد.
☆Nostalgia☆
شکی نیست که تاریخ دقیقاً تکرار نمی‌شود و به‌مقتضای زمانه، روش‌ها تغییر می‌کند. اگر در روسیه پوتین زمام امور را به دست می‌گیرد و یکه‌تازی می‌کند، نمی‌توان گفت او به استالینی دیگر تبدیل شده یا خواهد شد. اردوغان با رهبران کودتاهای نظامی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۸۰ تفاوت دارد. اگر احزاب راست اروپا که هرساله قوی‌تر می‌شوند در اروپا سر کار بیایند، به هیچ وجه کارهای هیتلر را تکرار نخواهند کرد. زمانه عوض شده و برای آن‌گونه خشونت‌های عریان نه جایی هست و نه ضرورتی. پیشرفت فناوری و رسانه‌های اجتماعی به حدی رسیده که نیاز چندانی به اِعمال خشونت برای پیشبرد سیاست‌های غیردموکراتیک وجود ندارد. بنابراین باید دید مشکل دموکراسی کجاست.
☆Nostalgia☆
به مردم وعدهٔ بازگشت به دوران باشکوه گذشته را می‌دهند، فارغ از اینکه اساساً گذشته‌ای آن‌چنان باشکوه وجود داشته یا خیر. با حملهٔ مستقیم به سیاستمداران و نهادهای جاافتادهٔ کشور وانمود می‌کنند که با آنان تفاوت دارند و فصلی نو و باشکوه را در زندگی مردم آغاز خواهند کرد. می‌گویند دموکراسی از جانب دیوان‌سالاران در خطر است و برای نجات آن آمده‌اند. بدین ترتیب پایگاه رأی مستحکمی در میان مردم عادی و به حاشیه رانده‌شدگان اجتماع ایجاد می‌کنند و با رأی آنان قدرت را در دست می‌گیرند، در حالی که خود نمایندگان بالاترین طبقات در اجتماع هستند و برای خدمت به آنان وارد میدان شده‌اند. مردم که شاهد انباشت ثروت نزد عده‌ای معدود در جامعه هستند و امیدی به آینده نیز ندارند، به‌آسانی شیفتهٔ کلمات و شعارهای زیبا و مزیّن شده و شانه‌های خود را در اختیار این افراد می‌گذارند تا از آن بالا بروند و بر مسند قدرت بنشینند.
☆Nostalgia☆
وضعیت سیاسی در کشورهایی که قبلاً یا غربی یا شرقی خوانده می‌شدند، بسیار شبیه دوران میان دو جنگ جهانی شده است. رهبرانی که همه چیز را سیاه و سفید می‌بینند و راه‌حل‌های ساده و قاطع به مردم ارائه می‌دهند، در بسیاری از این کشورها سکان سیاست را در دست گرفته‌اند یا بخت زیادی برای قبضهٔ قدرت دارند. این‌ها توجه زیادی به گفته‌های دانشمندان دربارهٔ علم اقتصاد و روش برخورد علمی با قضایا و احتمال فجایع زیست‌محیطی ندارند.
☆Nostalgia☆
پس از جنگ دوم جهانی، جهان غرب (هم در مسیر تحول طبیعی و هم در پاسخ به تهدید سوسیالیسم) سرمایه‌داری را با دموکراسیِ لیبرال آمیخته و با هیجان و تعصب زیاد سعی در حفظ آن کرد. تفکر سیاسی در غرب بعد از جنگ دوم جهانی بر سه محور استوار بود: دموکراسیِ لیبرال، تجارت آزاد، مصرف‌گرایی. از این سه، مصرف‌گرایی نزد گروه‌های طرفدار محیط زیست منتقدانی پرشمار دارد ولی این تفکر انتقادی هنوز نزد عامهٔ مردم همه‌گیر نشده است. جنبش‌های زیادی به ویژه در میان جوانانِ اروپایی علیه مصرف‌گرایی و در جهت حفظ محیط زیست و جلوگیری از فجایع اقلیمی نضج می‌گیرد.
☆Nostalgia☆
نظام‌های سیاسی معمولاً با انرژی و حرارت زیاد زاده می‌شوند و مردم در همراهی با رهبران از هیچ تلاشی برای رشد و نمو و بالندگیِ آن کوتاهی نمی‌کنند. سرعت رشد نظام‌های تازه بسیار زیاد است و با شتابی شگفت‌انگیز موفقیت‌هایی شگرف کسب می‌کنند. اما نسل‌های بعدی کم‌کم دچار فتور و لذت‌جویی شده و خودِ نظام اسیر دیوان‌سالاری می‌شود. در همین دو قرن گذشته، سرمایه‌داری استعماری (بریتانیا، فرانسه)، سوسیالیسم (بلوک شرق و چین)، سرمایه‌داریِ امپریالیستیِ نو (ایالات متحده)، این چرخهٔ زایش و جوانی و فتور را طی کرده‌اند. نظام سرمایه‌داری و دموکراسی لیبرال در ایالات متحده و کشورهای مشابه، با آنچه در قرن بیستم بود تفاوت بسیار کرده و در مسیری دیگر گام برمی‌دارد.
☆Nostalgia☆
چنین به نظر می‌رسد که ثروت زیاد در جامعه، انگیزهٔ تغییر را در افرادِ درگیر کم می‌کند، زیرا در تغییراتِ آن‌چنانی، هر قشر و طبقه‌ای چیزی برای از دست دادن دارد، خواه نظامی و سیاستمدار و خواه شهروند عادی. به همین دلیل هر کس به‌دلایل خاص خود از اینکه کل سیستم را تخریب کند می‌پرهیزد.
☆Nostalgia☆
ماکس وبر در دههٔ اول قرن بیستم مسافرتی به ایالات متحده داشت. او از گروهی از کارگران آمریکایی پرسید چرا در هر انتخاباتی به سیاستمدارانی که به هیچ وجه صلاحیت ادارهٔ کشور را ندارند و سرانجام نیز رأی دهندگان را ناامید می‌کنند رأی می‌دهند. پاسخ آنها این بود: «ما از این سیاستمداران حرفه‌ای متنفریم. آنها را خوار می‌شماریم و به صورتشان تف می‌اندازیم. اما اگر مانند شما، کشور را به‌دست طبقه‌ای تحصیلکرده و نخبه بسپاریم، آنها ما را خوار می‌شمارند و به‌صورتمان تف خواهند کرد.»
☆Nostalgia☆
در قرن بیست و یکم و در دموکراسی‌های غربی، نظام آموزش و پرورش یکی از بزرگ‌ترین شکاف‌های اجتماعی را ایجاد کرده است. تحصیلات دانشگاهی بسیار بیشتر از سن و جنس و طبقه در نحوهٔ رأی دادن افراد مؤثر است. این عنصر هم در انتخاب ترامپ حاضر بود، هم در رفراندوم برگزیت، و هم انتخاب امانوئل ماکرون. تحصیلکرده‌ها قبیله به حساب می‌آیند. هوای یکدیگر را دارند و این کار را توجیه هم می‌کنند. می‌گویند ما درک بهتری از نحوهٔ ادارهٔ دنیا داریم. اما همین صفت، آنان را از سایر مردم دور و بیگانه می‌سازد. مردمان عادی آنان را قبیله می‌بینند و نه قشر عقلا و تحصیلکرده‌ها. این مهم‌ترین مشکل بر سر راه استفاده از فناوری برای ارتقای دموکراسی نیابتی است. سیاستمداران شبیه دکترها یا سایر صاحبان حرفه و فن نیستند. ما فقط برای مشورت یا کمک سراغشان نمی‌رویم. از آنان انتظار داریم آینهٔ ما باشند. داشتن علم و دانش برتر برای چنین رابطه‌ای مناسب نیست.
☆Nostalgia☆
تبلیغات در قرن بیست‌ویکم، تمایلات شناختیِ ما را طعمهٔ خود می‌سازد و روی آن تمایلات کار می‌کند تا مطئمن شود ما همیشه آمادهٔ صید هستیم. بشر یک رشته تمایلات ذاتی دارد که با آن به دنیا می‌آید: نقد را بر نسیه و لذایذ فوری را بر منافع آینده ترجیح می‌دهد؛ می‌خواهد داشته‌هایش را حفظ کند؛ در پی اثبات و تقویت باورهایش است؛ دوست دارد در توجه دیگران به خودش غلو کند؛ تغییرات شخصیتی خودش در طول عمر را دست کم می‌گیرد. شبکه‌های اجتماعی و ماشین‌هایی که ما به کمکشان به آن شبکه‌ها دسترسی داریم، به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که این غریزه‌ها را ارضا کنند. نیز به گونه‌ای طراحی شده‌اند که ما را معتاد سازند. ما مدام گوشی‌های هوشمندمان را نگاه می‌کنیم تا ببینیم تازه چه خبر است. اما خبر تازه آن است که ما دلمان می‌خواهد خبر تازه باشد، درحالی‌که دموکراسی نیابتی طوری طراحی شده بود که خلاف تمایلات غریزی ما باشد، هرچند شاید در ابتدا نسبت به این جنبه از دموکراسی شناخت کاملی وجود نداشت.
☆Nostalgia☆
جرج اورول از کابوسی صحبت می‌کرد که در آن پنهان شدن بیهوده بود، زیرا چشم و گوش دولت همه جا بود و جایی برای پنهان شدن باقی نمی‌ماند. نظارت اینترنت بر زندگی ما نیز پنهان ماندن را بیهوده کرده است، به این دلیل که نمی‌توان تمایزی میان استفاده از اینترنت در طلب علم و دانش و شنود اینترنتی ایجاد کرد. اسرار زندگی ما به‌راحتی فاش می‌شود، نه به این دلیل که در برابر شنود کاری نمی‌کنیم، بلکه به‌دلیل کنجکاوی‌مان در راه دانستنِ هرچه بیشتر. هر بار که برای کسب اطلاعات برای خودمان وارد اینترنت می‌شویم، اطلاعات بیشتری از زندگی‌مان را تقدیم انواع مراکز و مؤسسات که به آن اطلاعات علاقه‌مند هستند می‌کنیم.
☆Nostalgia☆
فناوری دیجیتال نه‌تنها رژیم‌های غیر دموکراتیک را تضعیف نکرد، بلکه به قدرت‌گیری بسیاری از این رژیم‌ها کمک کرد. رژیم‌های اقتدارگرا قادرند به شکلی بسیار مؤثر از این فناوری بهره بگیرند. این فناروی به‌جای اینکه عصای دست مبارزان راه آزادی شود، به ابزاری بسیار مهم برای جست‌وجو و کشف آنها بدل شده است. بسیاری از گروه‌های مخالف حکومت در کشورهایی مانند اتیوپی و ونزوئلا متوجه شده‌اند که دولت بسیار راحت‌تر در تشکیلات آنها نفوذ می‌کند تا اینکه آنها قادر باشند در تشکیلات دولت نفوذ کنند. اینجا هم مسائلی مانند انگیزه، زمان، و منابع انسانی نقشی مهم بازی می‌کند. حتی دولت‌های فاسد و ناکارآمد، نسبت به مخالفان‌شان انگیزه و زمان و منابع انسانی بیشتری در اختیار دارند. اینترنت از زمان پیدایش تا کنون نتوانسته خود را به‌عنوان ابزار ضد استبداد نشان دهد بلکه به ابزار مفید دیگری در دست صاحبان قدرت تبدیل شده است.
☆Nostalgia☆
هربرت سیمون، استاد علوم سیاسی، یک نسل پیش خاطرنشان ساخت که هرچه حجم اطلاعات زیادتر می‌شود، تمرکز و توجه به آن کمتر می‌شود. در نتیجه، لویاتان هنوز دست بالا را دارد.
☆Nostalgia☆
فناوری شبکه‌ای صنعت اطلاعات را از انحصار خارج ساخت. کسی نمی‌توانست آن را کنترل کند. این فناوری هم رایگان بود و هم بیکران. لویاتان از پشت پرده بیرون آمد و دیگر قادر به مخفی کردن خود نبود. حال، مردم می‌توانستند لویاتان را وارسی و اسرار آن را کشف کنند. در عین حال، شهروندان می‌توانستند رازهای خود را در گسترهٔ بیکران اینترنت مخفی کنند. در اواخر قرن بیستم که مصادف بود با اولین دور هیجانات که هر انقلاب با خود به ارمغان می‌آوَرَد، به نظر می‌رسید که اینترنت طلایه‌دار گام بعدی در پیروزیِ دموکراسی باشد. حکومت‌های استبدادی فرو می‌پاشید. اطلاعات از محل‌هایی که انباشته می‌شد به محل‌هایی که به آن نیاز بود سرازیر می‌شد. مردم واقعیت را دربارهٔ سیاستمدارانشان می‌فهمیدند. انتشار اطلاعات به‌نفع مردم بود، زیرا اسرار سیاسیون بسیار بیشتر از رازهای مردم است. پس بازندهٔ اصلی آنها بودند. در مجموع، به نظر می‌رسید که مردم سرانجام در بازی نظارت متقابل برنده می‌شوند و دست بالا را خواهند داشت.
☆Nostalgia☆
نظارت در دموکراسی نیابتی عنصری اساسی است. ما بر نمایندگانمان نظارت داریم تا مطمئن شویم از اختیاراتی که به آنها داده‌ایم سوء استفاده نمی‌کنند. آنها بر ما نظارت دارند تا مطمئن شوند ما از آزادی‌هایی که به ما داده‌اند سوء استفاده نمی‌کنیم. در این رابطهٔ دوجانبه، عمدتاً سیاستمداران دستِ بالا را داشته‌اند. دستگاه پیچیدهٔ دولت در دست آنهاست و می‌توانند به‌کمک آن بر امور مردم نظارت کامل داشته باشند. مردم راهی ندارند جز اینکه به داشته‌های خود قناعت کنند. آنها می‌توانند با استفاده از فناوری‌های نو همیشه یک گام جلوتر از باشند. ما تلفن داریم، آنها دستگاه شنود تلفن دارند. ما تلویزیون داریم، آنها تلویزیون مداربسته دارند. ما بیرون از گود بودیم و داخل را نگاه می‌کردیم، و آنها داخل بودند و بیرون را نگاه می‌کردند. تا اینکه انقلاب دیجیتال به وقوع پیوست. با ظهور عصر اینترنت، به نظر می‌رسید که کفّهٔ ترازو قاطعانه به‌نفع مردم سنگین شده باشد.
☆Nostalgia☆
بنتام قرائت دیگری از همان ایده به دست می‌دهد. او زندانی را به تصویر می‌کشد به نام پانوپتیکون. زندان به شکل دایره طراحی شده تا مدیر بتواند هر لحظه بر زندانیان نظارت داشته باشد. ادوارد اسنودن که با افشاگری‌هایش از عملیات گستردهٔ شنودِ سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) مشهور شد، به این سازمان لقب پانوپتیکون داده بود. هدف اصلیِ بنتام از طراحی زندان به این شکل آن بود که زندانیان در همه حال تحت نظر باشند تا مشغول توطئه نشوند. مدیر زندان نمی‌توانست صحبت‌های زندانیان را بشنود. به همین دلیل بنتام در پی طرحی بود که مدیر بتواند در همه حال زندانیان را ببیند. سازمان امنیت ملی از برنامهٔ شنود خود دفاع و استدلال می‌کرد که فقط به دنبال «فرادادهٔ» ارتباطات خصوصی است. خودِ مکالماتِ خصوصی شنود نمی‌شود، بلکه سازمان فقط می‌خواهد بداند چه کسی با چه کسانی در ارتباط است. لذا لقب ادوارد اسنودن کاملاً مناسب حال این سازمان است.
☆Nostalgia☆
در کشورهایی مانند هلند، یونان و ایتالیا، احزاب قدیمی و جاافتاده از صحنه حذف شدند. وضع احزاب قدیمی چپ و راست، در همهٔ کشورهای دموکراتیک به همین منوال پیش می‌رود. از آن سو، احزاب سیاسی‌ای که در سال‌های اخیر توانسته‌اند بیشترین موفقیت را به دست آورند، احزابی هستند که خود را به نهضتی اجتماعی تبدیل کرده‌اند. امانوئل ماکرون مقام ریاست‌جمهوریِ فرانسه را در انتخابات ۲۰۱۷ با رهبریِ جنبش «به پیش»که تنها یک سال پیش از آن تأسیس کرده بود از آنِ خود کرد. ماکرون تلاش زیادی به خرج می‌داد تا ثابت کند که جنبش او حزب سیاسی به‌معنای متعارف کلمه نیست. جنبش طوری طراحی شده بود تا خودجوش و باطراوت جلوه کند، جنبشی که متشکل از انسان‌های عادی و واقعی است نه سیاست‌ورزانِ حرفه‌ای.
☆Nostalgia☆
به‌موازات اینکه سیاست حزبی به‌روش سنتی جذابیت خود را از دست می‌دهد، کسانی که هنوز در پی احزاب به‌روش سنتی هستند بیشتر و بیشتر از دیگران فاصله گرفته‌اند و رفتارهایی غریب از خود بروز می‌دهند. فعالیت حزبی به کلوپ‌های اختصاصی تبدیل شده است. این مطلب، یکی از دلایل هجوم و توهین به سیاستمدارانِ حزبی در فضای مجازی است. مردم احساس می‌کنند که احزاب به کلوپ‌های اختصاصی سیاستمداران تبدیل شده است، وگرنه دلیلی ندارد هنوز به این سیاست دل بسته باشند. حتماً هدفشان حمایت از همپالکی‌های خود و نیز پشتیبان‌هایی است که بودجه‌شان را تأمین می‌کنند. در نتیجه، مردم دل به سیاستمداری می‌بندند که شبیهِ سیاستمدار رفتار نکند. مردم از آنان انتظار دارند شبیه انسان‌های عادی و واقعی باشند، درحالی که بسیاری از آنان نیز در واقع تفاوتی با روبات ندارند.
☆Nostalgia☆
جوامع آنلاین راه‌های فراوانی برای یافتنِ حسِّ تعلق پیش پای مردم می‌گذارند. وقتی این همه پاتوق در فضای مجازی در دسترس است، چه نیازی به سیاست داریم تا پاتوق ما را تعیین کند. سیاست سنتی حزبی موجب اتلاف وقت زیادی می‌شد. جلسات طولانی، ساعت‌ها نشستن روی صندلی‌های ناراحت، اتاق‌های سرد، راهپیمایی در خیابان‌ها، سازماندهیِ مبارزات انتخاباتی، از صفات بارز آن سیاست است. نتایج آن زحمات در برابر نتایجی که در شبکه‌های اجتماعی به دست می‌آید رقمی محسوب نمی‌شود. امروزه برخی از کارهای سنتی را می‌توان آنلاین انجام داد. می‌توان جلسات را از راه دور با ویدئوکنفرانس تشکیل داد. می‌توان به‌جای مراجعهٔ مستقیم به خانه‌های مردم برای جمع‌آوری رأی، همین کار را به‌آسانی با گوشی‌های هوشمند انجام داد. اما اینها گوشه‌ای کوچک از امکاناتی است که سیستم‌های هوشمند در اختیار ما قرار می‌دهد.
☆Nostalgia☆
سیاست حزبی بیش از پیش فرقه‌گرا شده است. زمانی احزاب جناح‌های مختلف داشتند و عقاید مختلف در فراکسیون‌های حزبی در کنار هم زندگی می‌کردند. اکنون همان احزاب بلندگوی نقطه‌نظر خاصی شده‌اند و هیچ نظر مخالفی را تحمل نمی‌کنند. این وضعیت در ایالات متحده بسیار نمایان‌تر است. زمانی نظام دو حزبی در این کشور ظرفیت زیادی برای نظرات مختلف داشت. احزاب جمهوری‌خواه و دموکرات مانند کلیسای بزرگی بودند که هر یک برای خود بال‌های محافظه‌کار و لیبرال داشت و در موارد زیادی میان نقطه‌نظرات دو حزب همپوشانی دیده می‌شد. امروز این دو حزب رأی‌دهندگان را به دو قطب کاملاً مجزا کشانده‌اند. هسته‌ای مرکزی از اعضا که سخت معتقد به سیاست‌های خاص هستند دو حزب را در دو جهت مخالف به‌دنبال خود می‌کشانند. رأی‌دهندگان عادی نیز به ندرت با افرادی از حزب مخالف مواجه می‌شوند.
☆Nostalgia☆

حجم

۲۵۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

حجم

۲۵۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۶۶,۵۰۰
۳۰%
تومان