بریدههایی از کتاب نظم زمان
۴٫۰
(۶۴)
غیاب نیست که باعث غم است. علاقه و عشق است. بدون علاقه و بدون عشق، این غیابها برای ما رنجی ایجاد نمیکند. به همین دلیل حتی رنجِ ناشی از غیاب هم در نهایت چیز خوبی است و حتی زیباست، چون برگرفته از چیزی است که به زندگی معنا میدهد.
H.H
شهود و عقایدِ خود را "طبیعی" فرض نکنید: اغلب نتیجهٔ افکار متفکران متهوری هستند که پیش از ما زندگی میکردهاند.
H.H
عالم مجموعهای از اشیاء نیست، مجموعهای از وقایع است.
تفاوت بین اشیاء و وقایع این است که اشیاء در زمان تداوم دارند؛ وقایع پایداریِ محدودی دارند. سنگ نمونهای از یک "شیء" است: میتوانیم از خود دربارهٔ مکانش در روز بعد بپرسیم. از سوی دیگر، بوسه یک "واقعه" است. بیمعنی است که در مورد مکان آن در روزِ بعد پرسشی بکنیم. عالم از شبکهای از بوسه ساخته شده، نه از سنگ.
کرم کتاب
جهان به شکل ظریفی منفصل است، نه پیوسته. خداوند جهان را با خطوطِ پیوسته ترسیم نکرده: با دستی متین آن را مانند ژرژ سورا(ی) نقاش با نقطه کشیده است.
دانهایبودن در سراسر طبیعت وجود دارد: نور از فوتون تشکیل شده یعنی از ذرات نور. انرژیِ الکترون اتمها فقط میتواند مقادیر بخصوصی به خود بگیرد و نه هر مقداری را. رقیقترین هوا دانهای است و چگالترین ماده نیز همینطور.
کرم کتاب
"اکنونِ" ما در کلّ کیهان گسترده نشده است. مثل حبابی در پیرامون ماست.
Ali.eb_yqi
جریان ابدی
تمامی اعصار را با خود میبرد
در هر دو مُلک،
و در هر دو بر آنها غالب است
parnain barari
حافظه است که فرآیندهایی که در روندِ زمان پخش شده و ما از آنها ساخته شدهایم را به هم جوش میدهد. از این دید ما در زمان وجود داریم. به همین دلیل است که من امروز همان کسی هستم که دیروز بودم. درکِ خود به معنای تأمل بر زمان است.
کاربر ۲۳۳۶۴۰۴
من عشقهایم هستم و لحظات نومیدیام و دوستیهایم و نوشتههایم و شنیدههایم: تمثالهای حک شده بر حافظهام. من بیش از هر چیز دیگر کسی هستم که دقیقهای قبل برای خود چای دم کردم. همانی که چند لحظهٔ پیش کلمهٔ "حافظه" را در کامپیوترش تایپ کرد. کسی که هم اکنون جملهای که دارم کامل میکنم را تصنیف کرد. اگر تمام اینها ناپدید شوند، آیا من هنوز وجود خواهم داشت؟ من این داستان طولانی و جاری هستم. زندگی من مشتمل بر همین است.
کاربر ۲۳۳۶۴۰۴
ج.
اما در بنیانِ هویت ما عنصر سومی هست و شاید اساسیترینِ آنها باشد و دلیلِ همین بحث ظریفی است که در این کتابِ با موضوع زمان در حال انجام است: حافظه. ما مجموعهای از فرآیندهای مستقل در لحظات متوالی نیستیم. هر لحظهٔ هستی ما توسط حافظه با ریسمان محکمِ بخصوصی به گذشتهٔ ما (نزدیکترین و دورترین زمانش) وصل شده است. حالِ ما مملو از ردهای گذشتهٔ ما است. ما تاریخچههای خود هستیم. من این تودهٔ گوشتِ فانی لمیده بر مبل راحتیِ در حال تایپ حرف الف بر لپتاپم نیستم؛ من تفکراتِ پر از ردهای عباراتی که مینگارم هستم،
کاربر ۲۳۳۶۴۰۴
در این مرحلهٔ واسط که زمان کاملاً نامعین است، هنوز معادلاتی داریم که آنچه را اتفاق میافتد برای ما شرح میدهد. معادلاتی فاقد زمان.
این آن عالمی است که نظریهٔ حلقه وصف میکند.
آیا اطمینان دارم که این توصیفِ صحیحِ عالم است؟ نه، ندارم ولی امروزه تنها روش منسجم و کاملی است که من میشناسم و میتوان از طریق آن و با در نظر گرفتنِ خواص کوانتومیِ ساختار فضازمان در مورد این ساختار فکر کرد. گرانش کوانتومیِ حلقه نشان میدهد که میتوان نظریهای منسجم بدون فضا و زمانِ بنیادین تدوین و با استفاده از آن پیشبینیهای کیفی کرد.
در چنین نظریهای، فضا و زمان دیگر محفظه یا شکل کلّی عالم نیستند. تقریبهایی هستند از پویشی کوانتومی که به خودی خود نه فضا میشناسد و نه زمان. صرفاً واقعه هست و ارتباط. عالمی است فاقد زمانِ فیزیک پایه.
کاربر ۲۴۶۴۰۹۷
حجم
۷۳۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
حجم
۷۳۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
قیمت:
۶۶,۰۰۰
تومان