بریدههایی از کتاب سه شنبه ها با موری
۴٫۲
(۴۲۷)
«تنها دیگران نیستند که باید اونها رو ببخشم میچ، باید خودمون رو هم مورد بخشش قرار دهیم.»
- «خودمون رو؟»
- «بله، به خاطر همهٔ اون کارهایی که نکردیم و همهٔ کارهایی که باید میکردیم. تأسف خوردن به اونها بیفایده است،
جهان
«در زندگی چیزی به نام خیلی دیر شده وجود ندارد.»
فرزانه
«به یکدیگر عشق بورزید یا بمیرید.»
فرزانه
«با هم مهربان باشید و در برابر هم احساس مسئولیت کنید. اگه این رو رعایت کنیم، دنیا مکان بهتری برای زندگی میشود.»
فرزانه
چرا مردم همیشه میگن کاش هنوز جوون بودیم. کسی رو ندیدم که بگه کاش شصت و پنج ساله بودم.»
درحالیکه لبخند میزد، گفت: «میدونی این نشانهٔ چیه؟ زندگی ناموفق. زندگی بدون معنی و مفهوم. چون اگه به معنی و مفهوم برسی، دیگه دلت نمیخواد که به عقب برگردی، فقط میخوای به جلو بری. میخوای بیشتر ببینی، کارهای بیشتری بکنی.
فرزانه
«مرگ یک امر طبیعیه. علت اینکه ما اونو وحشتناک جلوه میدیم اینه که خودمون رو بخشی از طبیعت نمیدانیم. فکر میکنیم چون انسان هستیم، پس از طبیعت فراتر هستیم.
marziyeh
یک معلم در جاودانگی تو اثر میگذارد؛ و هرگز نمیتوانی بگویی که این تاثیر چه وقت پایان میپذیرد.
فرزانه
گاه آنچه را میبینی باور نمیکنی. مجبوری آنچه را که احساس میکنی باور کنی و اگر قرار باشد کاری کنی که دیگران به تو اعتماد کنند، باید احساس کنی که تو هم میتوانی به آنها اعتماد کنی، حتی وقتی در تاریکی هستی، حتی وقتی سقوط میکنی.
فرزانه
«زندگی مجموعهای از کشمکشهای متضاد است. گاهی وقتها دلت میخواد کاری بکنی، اما مجبوری کار دیگری انجام بدی. از چیزی ناراحتی اما میدونی که نباید باشی، یه وقتهایی فقط به فکر منافع خودت هستی، درحالیکه میدونی نباید باشی. کشمکشهای متضاد مثل کشیدن یک استیک میمونه. همهٔ ما جایی در این میان زندگی میکنیم.»
zeynab
«آنچه را میتوانی انجام دهی و آنچه را نمیتوانی انجام دهی همه را بپذیر»؛ «بپذیرید که گذشته هرچه بوده گذشته، بدون آنکه آن را انکار کنید»؛ «یاد بگیرید خود و دیگران را ببخشید.»
zeynab
برای اینکه به زندگی خود معنا ببخشید باید دیگران را عاشقانه دوست بدارید، خودتان را وقف دنیای اطرافتان کنید و چیزهایی خلق کنید که به زندگی شما معنا و مفهوم ببخشد.»
فرزانه
«عشق برنده میشود، همیشه عشق برنده است.»
فرزانه
از موری پرسیدم که چرا وقتی جوانتر بود از آمریکا نرفت.
«مثلا کجا؟»
- «نمیدونم. آمریکای جنوبی، گینهٔ نو، به جایی که به اندازه آمریکا خودخواهی وجود نداشته باشه.»
karbasi
«من فکر میکنم ازدواج امر بسیار مهمیه و اگر ازدواج نکنی، موهبتهای بسیاری رو از دست میدهی.
karbasi
میدونی رضایت واقعی تو چیه؟»
- «تو چیه؟»
-«این که دیگران رو در داشتههات شریک کنی.»
«برام عجیبه...»
- «منظورم پول نیست میچ. منظورم زمانیه که در اختیار داری. منظورم توجه است، منظورم گفتن قصه است. اون قدرها سخت نیست
karbasi
نه پول و نه قدرت، هیچکدوم احساسی رو که به اون نیاز داری به تو نمیدهند. هر قدر پول و قدرت داشته باشی، دوای دردی نمیشه
karbasi
این مردم به قدری عطش عشق دارند که حاضرند به جای آنچه گیرشون نمیاد هر چیز دیگهای رو قبول کنند. اونها مادیات رو در آغوش میکشند. اما بیفایده است، نمیتونن جای خالی عشق رو با مادیات پر کنن.
karbasi
«مرگ پایان زندگیه نه خاطره و یادها.»
Amin
موری یک لحظه به خانههای مجاور خیره شد و در ادامه گفت: «میدونی میچ، مشکل اینجاست که ما نمیدونیم چقدر به هم شبیه هستیم. سفیدها، سیاهها، کاتولیکها، پروتستانها، زنها و مردها. اگه یکدیگر رو بیشتر شبیه هم میدیدیم، میتونستیم مثل یه خانوادهٔ بزرگ جهانی زندگی کنیم و بعد به همون اندازه که مراقب خودمون هستیم، مراقب خانوادمون باشیم. اما باور کن، وقتی داری میمیری، میبینی که این عین حقیقته.
Amin
وقتت را صرف کاری کن که به زندگیت معنا و هدف بده.»
Amin
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان