بریدههایی از کتاب سه شنبه ها با موری
۴٫۲
(۴۳۱)
«مهمترین چیزی که تو زندگی باید بدونی اینه که چطور به دیگران عشق بورزی و چطور محبتشون رو پذیرا باشی.»
:)
مرگ، حتما پیوند دهندهٔ قلبهاست، همان وسیلهای که اشک آدم را درمیآورد و سبب میشود تا غریبهها برای هم اشک بریزند.
:)
«خیلیها زندگی بیمعنای دارند. به نظر نیمه خواب میرسند، حتی وقتی کاری را میکنند که به نظرشان مهم است. به این دلیل که آنها دنبال چیزهای اشتباهی هستند. برای اینکه به زندگی خود معنا ببخشید باید دیگران را عاشقانه دوست بدارید، خودتان را وقف دنیای اطرافتان کنید و چیزهایی خلق کنید که به زندگی شما معنا و مفهوم ببخشد.»
:)
«فرهنگ ما آنطور نیست که در مردم حس خوشبختی ایجاد کند. باید به اندازهٔ کافی قوی باشی که اگه تشخیص دادی فرهنگ به وظایفش عمل نمیکند، از آن حمایت نکنی و خودت یک فرهنگ ایجاد کنی.»
:)
«عشق برنده میشود، همیشه عشق برنده است.»
:)
«زندگی مجموعهای از کشمکشهای متضاد است. گاهی وقتها دلت میخواد کاری بکنی، اما مجبوری کار دیگری انجام بدی. از چیزی ناراحتی اما میدونی که نباید باشی، یه وقتهایی فقط به فکر منافع خودت هستی، درحالیکه میدونی نباید باشی. کشمکشهای متضاد مثل کشیدن یک استیک میمونه. همهٔ ما جایی در این میان زندگی میکنیم.»
:)
«میدونی میچ، مرگ تنها یه غصه با خودش داره. اما زندگی به دور از خوشبختی چیز دیگهایه. خیلی از کسانی که به دیدن من میآیند شاد و خوشبخت نیستند.»
- «چرا؟»
- «برای اینکه فرهنگ ما به گونهای نیست که در مردم احساس خوشبختی ایجاد کند. فرهنگ ما درسهای غلط به ما میدهد. باید اونقدر قوی باشی و جسارت داشته باشی که اگر این فرهنگ را نمیپسندی ازش حمایت نکنی و خودت فرهنگی جدید بسازی. اغلب مردم این کار رو انجام نمیدهند. اونا به مراتب غمگینتر از من هستند، غمگینتر از من که حتی در این شرایطی به سر میبرم. ممکنه که من در حال مرگ باشم، اما سرشار از مهر و عشق هستم، اطرافم پر از آدمهایی است که به من لطف دارند. چند نفر را سراغ داری که مدعی چنین کاری باشند؟»
:)
«میدونی میچ، حالا که دارم میمیرم مردم به من علاقهشون بیشتر شده.»
:)
از خودم پرسیدم آیا منم مثل بقیه باید از زندگی عقب بکشم، یا نه، میخوام زندگی کنم و ادامه بدم؟ من دومی رو انتخاب کردم. تصمیم گرفتم که زندگی کنم و یا دست کم سعی کنم که زندگی کنم. اونطور که دوست دارم، با افتخار، متانت، خوشاخلاقی و خویشتن داری. بعضی وقتا که صبحها بیدار میشم گریه میکنم، و به حال خودم غصه میخورم و بعضی روزها به شدت عصبانی و بدخلق میشوم، اما این حالتم خیلی دوام نمیآورد. از جایم بلند میشوم و میگویم دوست دارم زندگی کنم... تا به امروز که موفق بودهام. اینکه میتونم ادامه بدم رو نمیدونم، اما با خودم شرط بستهام که ادامه بدم.»
:)
مرگ چیزی نیست که باعث شرم شود.
:)
«بپذیرید که گذشته هرچه بوده گذشته، بدون آنکه آن را انکار کنید»؛ «یاد بگیرید خود و دیگران را ببخشید.»
:)
او دیگر هرگز نتوانست پیادهروی کند.
اما با همهٔ اینها، روحیهاش را نباخته بود و در عوض پر از افکار بکر و جذاب بود. مطالبش را روی هر چه به دستش میرسید یادداشت میکرد. دربارهٔ زندگی در سایهٔ مرگ جملات زیبا و قصار مینوشت: «آنچه را میتوانی انجام دهی و آنچه را نمیتوانی انجام دهی همه را بپذیر»؛
:)
در واقع خودم را غرق در کار کرده بودم و به دنبال موفقیتهای پیدرپی بودم. میخواستم مثل داییام پیش از این که بمیرم، غرق در شادی و خوشی شوم، هر چند میدانستم که سرانجام مرگ تقدیر همه است.
:)
«تنها دیگران نیستند که باید اونها رو ببخشم میچ، باید خودمون رو هم مورد بخشش قرار دهیم.»
- «خودمون رو؟»
- «بله، به خاطر همهٔ اون کارهایی که نکردیم و همهٔ کارهایی که باید میکردیم.
zeynab
موری گفت: «میدونی میچ، اشکال اینه که همه عجله دارند. مردم به مفهومی در زندگیشون نرسیدن، به همین دلیل همیشه شتاب دارند که آن را بیابند. به فکر ماشین نو، خونه نو و شغل تازه هستند. بعد میبینند که اینها تهی و بیمعنا هستند. برای همین به دویدن ادامه میدهند.»
zeynab
«در زندگی چیزی به نام خیلی دیر شده وجود ندارد.»
🍂پاییزه🍂
«خیلیها زندگی بیمعنای دارند. به نظر نیمه خواب میرسند، حتی وقتی کاری را میکنند که به نظرشان مهم است. به این دلیل که آنها دنبال چیزهای اشتباهی هستند. برای اینکه به زندگی خود معنا ببخشید باید دیگران را عاشقانه دوست بدارید، خودتان را وقف دنیای اطرافتان کنید و چیزهایی خلق کنید که به زندگی شما معنا و مفهوم ببخشد.»
fatima
«مهمترین چیزی که تو زندگی باید بدونی اینه که چطور به دیگران عشق بورزی و چطور محبتشون رو پذیرا باشی.»
Mithrandir
اگه به همسرت احترام نگذاری، به دردسر میافتی. اگه ندونی چطور باهاش به سازش و تفاهم برسی، با مشکل روبهرو میشی. اگه نتونی آشکارا دربارهٔ روابطت با او حرف بزنی، مشکل پیدا میکنی. و بالاخره داشتن ارزشهای مشترک هم اهمیت داره، اگه ارزشهای مشترک نداشته باشید، با مشکل روبهرو میشوید. ارزشهایتان باید مشترک باشد. میدونی مهمترین این ارزشها چیه میچ؟»
- «چیه؟»
- «اعتقاد به اهمیت ازدواجت.»
zohreh
موری گفت: «میدونی میچ، حقیقت اینه که اگر چگونه مردن رو یاد بگیری، چگونه زندگی کردن رو هم یاد میگیری.»
mehr❤ban
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان