بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرآمد هری پاتر و فلسفه | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرآمد هری پاتر و فلسفه

بریده‌هایی از کتاب سرآمد هری پاتر و فلسفه

نویسنده:گرگوری بسم
انتشارات:نشر سیفتال
امتیاز:
۴.۱از ۳۹ رأی
۴٫۱
(۳۹)
گرایش فمنیست‌های لیبرال به کم‌اهمیت جلوه‌دادن نقش‌ها و ویژگی‌های مرتبط با زنان، بخشی از این دلیل است که چرا گروه دیگری از فمنیست‌ها، یا همان فمنیست‌های افراطی، به‌وجود آمدند، که به عنوان بخشی از «دومین موج» فمنیست‌ها در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ پدیدار شدند. فمنیست‌های رادیکال نام خود را از واژهٔ لاتین radix به معنای «ریشه» گرفتند، و با تکیه به این مفهوم معتقد بودند دلیل ریشه‌ای ظلم زنان «سیستم جنسیتی» است؛ مجموعه‌ای از انتظارات جامعه که هویت افراد را به‌گونه‌ای تحت فشار قرار می‌دهند که لزوماً این سرشت جنسی و جسمانی آنان باشد که شخصیت، نقش‌های اجتماعی شایسته، و شغل‌های اقتصادی قابل قبول این افراد را تعیین کند. در جامعهٔ مردسالار، چنین انتظاراتی باعث برتری مردان و ضعف زنان می‌شود. (۱۶) برای مثال، در تاریخ نه‌چندان دور آمریکا، زنان یک‌سری شغل‌های «یقه صورتی» هم‌چون پرستاران، منشی‌ها، و معلمان مدرسه داشتند. اگرچه هواداران فمنیسم رادیکال بر چگونگی حل این مشکل توافق نکرده‌اند، با این‌حال اغلب بر شخصیت‌هایی که از طرف جامعه به عنوان مردانه یا زنانه شناخته می‌شوند تمرکز می‌کنند، و به روش‌هایی می‌اندیشند که می‌توان این شخصیت‌ها را از این دسته‌بندی‌های خشک آزاد کرد.
hedgehog
در دید آنانی که نگاه منفی‌تری نسبت به مجموعهٔ هری پاتر دارند نیز می‌توانیم شاهد گرایشی به سوی فمنیسم لیبرال باشیم. برای مثال، هیلمن در مورد نوع تصویری که رولینگ از گروهی از دانش‌آموزان دختر ترسیم کرده می‌گوید: «این نوع گروه‌بندی تکرارشونده... ایدهٔ ساختار اجتماعی گروه‌های دوستانه و اجتماعی دختران را در مقایسه با ساختار فردی و رقابت‌جویانهٔ پسران تقویت می‌کند.» به گفتهٔ او، این موضوع باعث تشدید «جای‌گاه فرعی زنان» می‌شود، بدین معنا که به نظر او اجتماعی‌بودن به جای فردگرابودن، و دوستانه‌بودن به‌جای رقابت‌جوبودن، نشانه یا باوری از کهتربودن است.
hedgehog
این روی‌کرد لیبرال‌فمنیستی که معتقد است زنان هم خَلق هستند، ممکن است کاملا منطقی به‌نظر آید اما جای شگفتی‌ست که در واقعیت مشکل‌زاست. فرضی بنیادی در تفکر فمنیسم لیبرال وجود دارد که «خَلق» واژه‌ای فارق از جنسیت است، اما واقعیت این است که مفهوم ما از «خَلق» توسط جامعه‌ای شکل گرفته که در آن مردان به مدتی طولانی بر زندگی روانی تسلط داشته‌اند. هم‌چنین، در حالی‌که دیدگاه فمنیسم لیبرال به این باور خود خوش‌بین است که اگر زنان از فرصت‌های برابری برخوردار باشند، می‌توانند به لحاظ اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی به شرایطی برابر با مردان دست یابند، از آن سو از این احتمال چشم‌پوشی می‌کند که زنان ممکن است علائق، قدرت، و توانایی‌های متفاوتی با این مردان داشته باشند، و این تفاوت‌ها ممکن است موفقیت را در نگاه این زنان متفاوت نشان دهد.
hedgehog
شروع فمنیسم لیبرال به نوشته‌های مری والزتون‌کرفت (۱۷۵۹ تا ۱۷۹۷)، هریت تیلورمیل (۱۸۰۷ تا ۱۸۵۸)، و جان استوارت‌میل (۱۸۰۶ تا ۱۸۷۳) بازمی‌گردد، و با روی‌کردی جدال‌آمیز بیان می‌کنند که زن‌ها خَلق هستند، موجوداتی باهوش و خودمختار، و همین‌گونه نیز باید با آنان رفتار شود. فمنیست‌های سدهٔ هجدهم و نوزدهم که اغلب به عنوان «اولین موج فمنیسم» معرفی می‌شوند، از فیلسوفان عصر روشن‌گری الهام گرفتند، و با تأکید بر حقوق و مسئولیت‌های فردی بیان کردند که زنان نیز هم‌چون مردان مدعی این حقوق و مسئولیت‌ها هستند.
hedgehog
شروع فمنیسم لیبرال به نوشته‌های مری والزتون‌کرفت (۱۷۵۹ تا ۱۷۹۷)، هریت تیلورمیل (۱۸۰۷ تا ۱۸۵۸)، و جان استوارت‌میل (۱۸۰۶ تا ۱۸۷۳) بازمی‌گردد، و با روی‌کردی جدال‌آمیز بیان می‌کنند که زن‌ها خَلق هستند، موجوداتی باهوش و خودمختار، و همین‌گونه نیز باید با آنان رفتار شود. فمنیست‌های سدهٔ هجدهم و نوزدهم که اغلب به عنوان «اولین موج فمنیسم» معرفی می‌شوند، از فیلسوفان عصر روشن‌گری الهام گرفتند، و با تأکید بر حقوق و مسئولیت‌های فردی بیان کردند که زنان نیز هم‌چون مردان مدعی این حقوق و مسئولیت‌ها هستند.
hedgehog
«منتقدان، دختران هاگوارتز را به‌خاطر کرکرخندیدن و جیغ‌زدن و در کل چون سروصدای زیادی ایجاد می‌کنند، مورد تمسخر قرار می‌دهند. بعضی از دختران دنیای واقعی کرکر می‌خندند و جیغ می‌زنند. بعضی از آنان آرام و جدی هستند. بعضی صورتی و رافل دوست دارند. بعضی ورزش و جین‌های آبی دوست دارند. تمام این‌ها را در هاگوارتز می‌بینیم. من این تصور را رد می‌کنم که به دختران بگوییم تنها راهی که می‌توانند انسان‌هایی معتبر باشند این است که خودشان را پسر کنند!»
hedgehog
در دنیای پاتر عشق نیرویی‌ست که از مرزهای سلسله‌مراتبی گذشته و قدرت‌مندان را شکست داده است. به‌طور عجیبی، عشق مؤثرترین ابزار برای زمانی‌ست که در دنیای رولینگ هیچ چیزی یارای رقابت با پلیدی را ندارد. از خودگذشتگی و مهربانی ارمغانی نامنتظره با خود دارند: عشق و شفقت، جاه‌طلبی و طمع را در هم می‌شکنند، و بدون آن‌که برای شکست‌شان بکوشند بر آن‌ها غلبه می‌کنند.
hedgehog
هاسکر بیان می‌کند، «از این‌رو، افرادی که آزادی اراده ندارند، به طور منطقی، اصلا انسان نیستند؛ دست‌کم این موضوع بسیار پذیرفتنی‌ست که برای انسان‌بودن، توانایی داشتن انتخاب‌های آزاد مشخصه‌ای ضروری‌ست. پس، اگر بگوییم آزادی اراده نباید وجود داشته باشد مانند این است که بگوییم ما انسان‌ها هم نباید وجود داشته باشیم. شاید بتوان چنین چیزی گفت، و شاید واقعاً چنین باشد، اما بهایی که برای نداشتن آزادی اراده باید پرداخت بسیار گزاف است.»
hedgehog
دامبل‌دور حتا این نکته را در پاورقی اضافه می‌کند که: «هکتور داگ‌ورث گرنجر بنیان‌گذار شگفت‌انگیزترین انجمن معجون‌سازان، در این مورد این‌گونه توضیح می‌دهد: ”شیفتگی‌های قدرت‌مند توسط معجون‌سازان ماهر قابل تهیه است، اما هنوز کسی نتوانسته معجون را طوری تهیه کند که واقعاً غیر قابل شکستن، ابدی، و بدون قیدوشرط باشد، به‌گونه‌ای که تنها در این صورت بتوان آن را عشق خواند.“»
hedgehog
در کتاب داستان‌های بیدل قصه‌گو (نیویورک: شولاستیک، ۲۰۰۸) صص. ۵۶ تا ۵۷، یادداشت دامبل‌دور در گفتار «قلب پشمالوی جادوگر» به نکاتی در مورد معجون‌های عشق اشاره کرده: (این داستان (به یکی از بزرگترین و ناشناخته‌ترین وسوسه‌های جادویی اشاره می‌کند: تلاش برای آسیب‌ناپذیرشدن... انسان تا زمانی که نفس می‌کشد، آسیب هم می‌بیند. با این‌حال، به‌نظر می‌رسد که مخصوصاً ما جادوگران به این عقیده گرایش داریم که می‌توانیم طبیعت زندگی و بودن را به خواست خود تغییر دهیم... البته، تجارت معجون‌های عشق در قرون گذشته نشان می‌دهد که جادوگر افسانه‌ای ما در جستجوی راهی برای کنترل عشق افسار گسیخته‌اش به شدت تنهاست. جستجو برای معجون عشقی وافعی تا امروز ادامه داشته، اما چنین اکسیری هنوز درست نشده و معجون‌سازان را در احتمال وجود داشتنش به شک فرو برده است.
hedgehog
پررنگ‌ترین چیزی که هری را از ولدمورت متمایز می‌کند این است که هری، با وجود گذشتهٔ پرمشکلش و زندگی غم‌انگیزش، هیچ‌گاه توانایی عشق‌ورزیدن را از دست نداد. او قلبش را سخت نکرد و هیچ‌گاه نتوانست تنها به خودش اهمیت دهد. او خودش را از دیگران جدا نساخت. کاملا برخلاف ولدمورت، هری پسر مادرش ماند ـ مادری که عشق شجاعانه و فداکارانه‌اش از هری در برابر بدترینِ ولدمورت محافظت کرد. (۱۴) عشق او جادویی قدرت‌مند و باستانی را آزاد کرد که هیچ معجون عشقی توانایی شبیه‌سازی آن را نداشت و حتا ولدمورت نیز نمی‌توانست به مقابله با آن یا حتا درک آن امیدی داشته باشد.
hedgehog
به یاد داشته باشد که دامبل‌دور گفت آنقدر که نگران غرایز آشکار ولدمورت جوان نسبت به بی‌رحمی، پنهان‌کاری، و سلطه‌گری بود، به توانایی‌اش در حرف‌زدن با مارها چندان توجه نمی‌کرد. توانایی‌های ولدمورت او را تعریف نکردند: انتخاب‌هایش این کار را کردند، و بذر انتخاب‌هایش، شخصیت و سرنوشتی تاریک را رقم زدند. (۱۲) شاید او چون می‌خواست از وابستگی و ضعف دوری کند، دوست‌نداشتن را انتخاب کرد، اما این عدم تمایل همیشگی‌اش در گشودن قلبش به روی دیگران باعث ازبین‌رفتن توانایی دوست‌داشتنش شد. (۱۳) آن‌چه در ولدمورت می‌بینیم تصویری از سرنوشتی‌ست که با انتخاب حتمی پلیدی و ردکردن عشق به وجود می‌آید: شخصیتی که عاشق خودش است ولی در نهایت به خودش آسیب می‌زند و خود را به‌گونه‌ای تکه‌پاره می‌کند که دیگر قابل جبران نیست.
hedgehog
ولدمورت هیچ‌گاه فرد دیگری را دوست نداشت و هیچ‌وقت دوستی حقیقی نداشت و نخواست که داشته باشد. این موضوع به‌خاطر آغاز غم‌انگیزش، و به‌خصوص به‌خاطر ضعف اخلاقی مادرش نبود، بلکه چون او آسیب‌پذیری، رنج، و ضعفی را که با اهمیت‌دادن به دیگران ناگزیر نصیبش می‌شد رد کرد.
hedgehog
همان‌طور که خودش تحت سلطهٔ خانواده‌اش بود هیچ‌گاه دیگر کسی را ظالمانه تحت سلطه قرار ندهد. او صراحتاً دریافته بود که چنین چیزی به کجا می‌رسد و هیچ بخشی از آن را دیگر نمی‌خواست.
hedgehog
فیلسوف معاصر ویلیام هاسکر تحلیلی در مورد آزادی ارائه کرده که با شرایط مروپ کاملا مرتبط است: همهٔ روابط و تجربیات، ارزشی خاص به‌دست می‌آورند چرا که آزادانه عشق، اعتماد، و محبت ارزانی می‌دارند. معجون‌های عشقی که در بسیاری از داستان‌های جن‌وپری وجود دارند (و همین‌طور در مجموعهٔ هری پاتر) می‌توانند به تله تبدیل شوند؛ فردی که از معجون عشق استفاده کرده می‌فهمد که می‌خواهد به‌خاطر خودش و نه معجون، دوست داشته شود، با این‌حال از این نیز می‌ترسد که اگر دیگر از معجون استفاده نکند ممکن است محبت معشوقش را از دست بدهد.
hedgehog
او عشق را بر نفرت انتخاب کرد، و اگرچه عشقش به ریدل ادامه داشت، در واقع، به‌خاطر عشقش به او، به تصمیم ریدل احترام گذاشت و اجازه داد ترکش کند.
hedgehog
اگر سرنوشت ولدمورت به رستگاری ختم نشد، تنها به دلیل انتخاب‌های خودش بود که در طول زمان شخصیتی معیوب ایجاد کرد که هیچ راه گریزی از آن نبود. شخصیت فرد ممکن است سرنوشتش باشد، اما این در صورتی منطقی‌ست که شخصیت مجموعه‌ای از انتخاب‌های کاملا آزادانه باشد، و نه یک پیامد اجباری از «خونِ» فرد یا تقدیر. احتمال آزادی واقعی، احتمال خیری که بالقوه اما بدون ضرورت از بین رفته، با عنصری از تراژدی که غالباً یکی از ویژگی‌های ادبیات غنی‌ست، در کتاب‌های هری پاتر نفوذ کرده است.
hedgehog
این‌که تنها بدترین اشتباهاتش را ردگیری کنیم مهم نیست، آن‌چه اهمیت دارد این است که مسیر آخر زندگی‌اش به کجا رسید. مادر ولدمورت در مسیری گام برداشته بود و به جایی رسیده بود که سرانجام از آن پشیمان شد ولی متأسفانه، ولدمورت چنین نشد. در حالی‌که مروپ سرانجام در مسیر تاریکی توقف کرد و پیش‌تر نرفت، ولدمورت آن را از صمیم دل در آغوش گرفت. خون اسلیترین در هریک از آنان جریان داشت، اما مسیرهای زندگی هرکدام‌شان کاملا متفاوت از دیگری شکل گرفت. این موضوع، اگر معنای دیگری هم نداشته باشد، یک بار دیگر برتری انتخاب در دنیای هری را نشان می‌دهد.
hedgehog
کارهای بدی که هرازگاهی انجام می‌دهیم معرف ما نیستند، بلکه عادات ما، شخصیت شکل‌گرفته، الگوی ثابت انتخاب‌های‌مان که ما را در مسیر زندگی‌مان قرار می‌دهد معرف ما هستند. ما آن چیزی هستیم که مرتباً انجام می‌دهیم. بله کار مروپ بد بود، ولی باور ندارم که درکل انسان بدی بود. در مقابل، او شخصیت قابل توجهی را نشان می‌دهد که باید بر موانع بسیار پیش روی‌اش پیروز شود و بر وسوسه‌هایش غلبه کند. این که در نهایت سرنوشت مروپ چه شد تنها مسئلهٔ مهم نیست، بلکه مسافتی که او می‌بایست طی کند تا بدان‌جا رسد نیز مهم است.
hedgehog
در دنیای هری این انتخاب افراد است که باید سرنوشت و شخصیت افراد را شکل دهد، و نه استعداد ذاتی یا ژن‌های خانوادگی یا شجره‌نامهٔ جادویی.
hedgehog

حجم

۴۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۴۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان