بریده‌هایی از کتاب زندگی پس از مرگ

پیرو هر فلسفه و یا فرهنگ و دینی که باشند، به نظر می‌آید که همگی یک سلسله واقعه را پشت سر گذاشته‌اند و این امر از حد و مرز درک انسان خاکی بسیار دور است. همه تجربه آموختگان تقریبآ مسیری یکسان را طی کرده‌اند، یعنی سفر به سوی نوری سرشار از عشق و آرامشی مطلق. براساس گفته آنها، آن نور غیرقابل گذر مانند مرز آخر و یا نقطه‌ای بی‌بازگشت است. این سفر در آستانه مرگ از چند مرحله تشکیل شده است.

مدیوم‌ها اشخاصی هستند که قادرند با دنیای درگذشتگان ارتباط برقرار کنند و بدین شکل اطلاعاتی پیرامون گذشته، حال و آینده و یا شرایط زندگی آن دنیا اخذ کنند.

یک نفر در دفترخانه قبرستان هنگام تشییع جنازه همکاری که او نیز متخصص بی‌هوشی بود و به شکلی ناگهانی فوت شده بود، در دفتری نوشته بود: «تو زندگی‌های بسیاری را نجات دادی، برای همین مرگ تو را نبخشید.»

براساس گفته دکتر ملوین مورس، پنجاه تا هفتاد درصد از اشخاصی که فرد عزیزی را از دست داده‌اند، پس از مرگشان با آنها ارتباط برقرار خواهند کرد.

افراد بیشماری که از نزدیک با مرگ روبرو شده‌اند، می‌دانند که حسی که در آن دم داشته‌اند، نه موجب وحشتشان شده و نه دردناک بوده، بلکه برخلاف آن بوده است.

همه ما روزی خواهیم مرد همه ما روزی خواهیم مرد. باید منطقی بود، مرگ جزئی از زندگی است.

هیپوکامپ که پنجمین چین‌خوردگی سینوسی مغز است و در جلو و پایین نیم کره مغز قرار دارد، نقشی مهم در پدیده تجربه نزدیک به مرگ بازی می‌کند. یک پزشک آمریکایی متخصص اعصاب به نام وایلدلر پنفیلد کشف کرد که با تحریک الکتریکی قسمت ویژه‌ای از نیم کره راست مغز، احساسهایی مشابه تجربیات نزدیک به مرگ به وجود می‌آید. براساس گفته افرادی که تحت آزمایش قرار گرفته بودند، آنها از کالبدشان بیرون آمده و نوای موسیقی به گوششان رسیده و با دوستان و یا نزدیکانی که در گذشته‌ای دور فوت کرده بودند، ملاقات کرده و صحنه‌هایی از زندگی‌شان را در مقابلشان دیده‌اند. آن ناحیه از مغز به نام شکنج زاویه‌ایو یا چین‌های سفید قشر مغز در نیم کره راست و دقیقآ در بالای گوش واقع است.

یک پزشک آمریکایی متخصص اعصاب به نام وایلدلر پنفیلد کشف کرد که با تحریک الکتریکی قسمت ویژه‌ای از نیم کره راست مغز، احساسهایی مشابه تجربیات نزدیک به مرگ به وجود می‌آید.

بنابراین می‌دانیم، می‌دانیم آن گاه که زندگی جسم را رها می‌کند، روح با آن پرتوی استثنایی، به راه خود می‌رود.

«تنها انسانهای آگاه قادر به حس ارواح در اطراف خود هستند.»