بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مادمازل شنل | صفحه ۱۴ | طاقچه
کتاب مادمازل شنل اثر سی. دابلیو گورتنر

بریده‌هایی از کتاب مادمازل شنل

امتیاز:
۴.۶از ۱۰۱ رأی
۴٫۶
(۱۰۱)
زمان‌هایی که بقیه در حیاط مشغول طناب‌بازی بودند، گوشه‌ای پیدا می‌کردم و مشغول خواندن می‌شدم. شب‌ها زیر ملحفه‌ام و با کورسوی شمعی که ممکن بود کل خوابگاه را به آتش بکشد، کتاب می‌خواندم. در مراسم عشای ربانی وانمود می‌کردم کتاب مذهبی به دست دارم و کتاب خودم را می‌خواندم و روح فناناپذیرم را به مخاطره می‌انداختم و چه‌بسا که جانم را لایق جهنم می‌کردم
Zahra Sayerii
دیگر توجهی به ماری‌کلیر و بقیهٔ دخترها نکردم. کارگاه با آن طاق الواردار و دیوارهای گچی سفید، صلیب عظیم نصب‌شده بر بالای در ورودی و ردیف میزهایی که دختران بر پشتشان مشغول به کار بودند، همگی از مقابلم ناپدید شدند. تنها من ماندم و سوزنم که گل‌های سحرآمیز خلق می‌کردیم. وقتی بالاخره سرم را بالا آوردم، دیدم که همه رفته‌اند و من تنها مانده‌ام.
Zahra Sayerii
مهارتی که تو داری می‌تونه نجاتت بده. شک نکن که خدا واقعاً دوستت داره گابریل.»
Zahra Sayerii
می‌گفت دووم هیچ‌چیزی به‌اندازهٔ دووم عطر شمارهٔ ۵ نیست؛ حتی عشق.
مهشید احمدی
هم‌رنگ‌جماعت‌بودن و سنت‌گرایی آخرین دغدغهٔ ذهن من بود.
maahnegah
«بله. پایان آغاز شده.»
maahnegah
«اخلاق مسئلهٔ کوچیکیه که تفاوت بزرگی ایجاد می‌کنه.»
maahnegah
از جا برخاستم و او را با غضب ترک کردم، شاکی از اینکه من هرچقدر با جان و دل کار و تلاش می‌کردم که ما زن‌ها را از زنجیرهٔ لباس‌های سنتی دست‌وپاگیر برهانم و آزاد کنم، بازهم ذهن‌هایمان آن‌قدر بسته و اسیر بود که حتی احتمال نمی‌دادیم شاید لیاقت چیزی فراتر از شوهر و فرزند و به پای اجاق پیرشدن را داشته باشیم.
azar
«تا حالا به این فکر کردی که بهش یاد بدی؟ مردها آموزش‌پذیرن. اتفاقاً اگه وقت صرفشون کنی سریع یاد می‌گیرن. یه کم اراده و صبوری می‌خواد.»
azar
به کمتر از عالی راضی نبودم
azar

حجم

۴۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

حجم

۴۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

قیمت:
۷۷,۵۰۰
تومان