بریدههایی از کتاب دختران مطرود
۴٫۴
(۳۱۰)
کتابها وسیلهٔ نجات او بودند. وقتی بچه بود، قفسهای از کتابهای محبوب کودکان داشت و اینقدر عاشقشان بود که آنها را بارها و بارها خوانده بود. ولی بعد از آن، در طول بستری شدنش در بیمارستان و سفر دریایی طولانیاش و روزهای سرد در راهروهای ترسناک آیدلوایلد، کتابها بیشتر اهمیت پیدا کرده بودند. کتابها زندگی او بودند و صفحاتشان برای او مثل نفس کشیدن.
z.gh
عدالتی وجود نداره، ولی به هر حال ما براش ایستادگی میکنیم. عدالت یه ایدهآله، ولی واقعیت نیست.
نسیم رحیمی
سارا لاندن سری تکان داد و فیونا متوجه شد که زن جواب تعارفش را نداد.
«بفرما بشین فیونا.»
فیونا مطیعانه صندلیای بیرون کشید و روی آن نشست و فکر کرد، یه معلم برای همیشه معلم میمونه.
مژده
پلیسها همهٔ جوابها رو ندارن، دولت هم نداره. مردم کسانی هستند که تو میتونی جوابهات رو از طریقشون پیدا کنی.
یك رهگذر
کتابها زندگی او بودند و صفحاتشان برای او مثل نفس کشیدن.
یك رهگذر
مدرسهٔ شبانهروزی، آخرین پناهگاهی بود که پدر و مادرها عوامل شرمندگی، شکست و دختران متمردشان را در آن پنهان میکردند.
یك رهگذر
غیرممکنها را کنار بگذار، چیزی که باقی میماند حقیقت خواهد بود.
saeedeh
۱۹ نوامبر ۱۹۵۰ بود.
و او ده روز بعد میمرد.
Mersana
«نمیمیری برای اینکه قبلاً مردی.»
Mersana
دختر خوشگل قویتر با دختر ضعیفتر و چاقتر.
Farhadmarch
داشتن وجههای مناسب یعنی کل مبارزه
Farhadmarch
آنها با هم خیلی صمیمی بودند و این باعث میشد که کیتی هم رابطهای مثل آن را بخواهد. کیتی هیچ وقت نمیتوانست با کسی راحت ارتباط برقرار کند.
da☾
عدالت یه ایدهآله، ولی واقعیت نیست.
کاربر ۲۲۱۱۱۰۴
مالکوم زمانی به او گفته بود، عدالتی وجود نداره، ولی به هر حال ما براش ایستادگی میکنیم. عدالت یه ایدهآله، ولی واقعیت نیست.
ناصری
مالکوم زمانی به او گفته بود، عدالتی وجود نداره، ولی به هر حال ما براش ایستادگی میکنیم. عدالت یه ایدهآله، ولی واقعیت نیست.
ساجده رضایی
این ماجرا حدود شصت سال قبل اتفاق افتاده بود، اما چیزی دربارهٔ آن تهوعآور بود. انگار هنوز میتوانست بوی تعفن حاصل از فساد را از درون تاریکی چاه حس کند.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
لحظاتی وجود دارند که همه چیز ناگهان تغییر میکند. زمانی که دنیا به طرز غریبی ترسناک میشود؛ درست مثل زمانی که اسباببازی کالیدوسکوپ را به بچهای میدهند. زمانی که با دکمهٔ پلاستیکی ارزانقیمتی همه چیز تغییر میکند.
rozmin
کیتی هیچ وقت نمیتوانست با کسی راحت ارتباط برقرار کند.
da☾
به نظر میآمد سونیا کاملاً درونگراست. انگار فقط آنچه در ذهنش اتفاق میافتاد، برای او کافی بود.
da☾
عدالت یه ایدهآله، ولی واقعیت نیست.
کاربر ۵۶۴۲۳۱۸
حجم
۳۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۳۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰۵۰%
تومان