بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زان تشنگان | صفحه ۴ | طاقچه
۴٫۳
(۳۹)
در باز بود و کسی نبود جز ما که دو نفر بودیم. دور ضریح را طواف کردم؛ هفت بار. یک جوری شده بودم، یک جور خوب و عجیب. خوشحالم با این‌که می‌توانستم، توی قتلگاه نرفتم. خوشحالم که زیارت‌نامه نخواندم. می‌شد همان‌جور که در زیارت‌نامه‌ها آمده، بدون مزاحمت دیگران همهٔ اعمال را موبه‌مو انجام بدهم ولی من تندتند نفس عمیق کشیدم، نقش و نگار حرم را نگاه کردم، با چشم‌هایم از حرمِ خالی عکس گرفتم. عکس‌هایی که هنوز توی ذهنم نشسته‌اند.
میم.قاف
تصمیم‌هایی که تجربهٔ زندگی ما را مزه‌دار می‌کنند همان‌هایی‌اند که ما را به سمت مرگ هل می‌دهند. آزادگی زمانی احساس می‌شود که زندگی آزادانه جریان پیدا می‌کند. تصمیم‌ها جدی می‌شوند زندگی راه می‌افتد اما زندگی به جایی جز مرگ نمی‌تواند برسد.
راهی

حجم

۲۳۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

حجم

۲۳۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۹,۴۰۰
۴۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد