وقتی میزبان به میهمانش میگوید: «حالا تشریف داشتین» یعنی «من خیلی خوابم میآد. لطفاً زودتر پاشو برو».
یک مشکل لاینحل، sky
چرا: از ادات پرسش که جواب آن «به تو چه؟» است.
محمدرضا
آی باکلاه
آباد: نصب این واژه در انتهای اسم شهر، مهمترین اقدام اهالی برای آبادانی آن است.
آبی: رنگ ششتایی.
سیّد جواد
برخورد: معمولاً به دنبالش واژه شدید هم میآید. یعنی: کاریشان نداریم، بیخیال بابا اتفاقی نیفتاده که ول کن بابا
آفتاب
برادرزاده: آنکه برادر، زاییده است. (به من چه، معنی کلمه به کلمهاش همین میشود.)
majid
دل: چیزی که اگر داد و ستد نمیشود معلوم نبود چه بلایی سر فیلمها و سریالهای ایرانی و هندی میآمد.
محمدرضا
بخور و نمیر: در قدیم حقوق کارمند را میگفتند. ولی چند سالی است فرهنگستان زبان فارسی ترکیب «نخور و بمیر» را جایگزین این ترکیب کرده است.
محمدرضا
اخبار: برنامهای در تلویزیون وطنی که تا ثابت نکند که همه دنیا بدبختتر از ما هستند، ولمان نمیکند.
یک مشکل لاینحل، sky
ابر: از باریدنیها؛ گرچه بعضی وقتها آنقدر نمیبارد و نمیبارد که مسئولین را مجبور به بارورکردن مصنوعی خود میکند و بعد راهش را میکشد و میرود در افغانستان میبارد، نامرد.
sarar-'
تشکل: فارسیشده NGO؛ جایی که عدهای آدم بیکار جمع میشوند و پیش پاافتادهترین کارها را به جدیترین شکل دنبال میکنند.
محمدرضا