بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از اون لحاظ | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب از اون لحاظ اثر عبدالله مقدمی

بریده‌هایی از کتاب از اون لحاظ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۸ رأی
۳٫۱
(۸)
وقتی میزبان به میهمانش می‌گوید: «حالا تشریف داشتین» یعنی «من خیلی خوابم می‌آد. لطفاً زودتر پاشو برو».
یک مشکل لاینحل، sky
چرا: از ادات پرسش که جواب آن «به تو چه؟» است.
محمدرضا
آی باکلاه آباد: نصب این واژه در انتهای اسم شهر، مهم‌‌ترین اقدام اهالی برای آبادانی آن است. آبی: رنگ شش‌تایی.
سیّد جواد
برخورد: معمولاً به دنبالش واژه شدید هم می‌آید. یعنی: کاریشان نداریم، بی‌خیال بابا اتفاقی نیفتاده که ول کن بابا
آفتاب
برادرزاده: آنکه برادر، زاییده است. (به من چه، معنی کلمه به کلمه‌اش همین می‌شود.)
majid
دل: چیزی که اگر داد و ستد نمی‌شود معلوم نبود چه بلایی سر فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی و هندی می‌آمد.
محمدرضا
بخور و نمیر: در قدیم حقوق کارمند را می‌گفتند. ولی چند سالی است فرهنگستان زبان فارسی ترکیب «نخور و بمیر» را جایگزین این ترکیب کرده است.
محمدرضا
اخبار: برنامه‌ای در تلویزیون وطنی که تا ثابت نکند که همه دنیا بدبخت‌تر از ما هستند، ول‌مان نمی‌کند.
یک مشکل لاینحل، sky
ابر: از باریدنی‌ها؛ گرچه بعضی وقت‌ها آن‌قدر نمی‌بارد و نمی‌بارد که مسئولین را مجبور به بارورکردن مصنوعی خود می‌کند و بعد راهش را می‌کشد و می‌رود در افغانستان می‌بارد، نامرد.
sarar-'
تشکل: فارسی‌شده NGO؛ جایی که عده‌ای آدم بیکار جمع می‌شوند و پیش پاافتاده‌ترین کارها را به جدی‌ترین شکل دنبال می‌کنند.
محمدرضا

حجم

۱۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴,۷۰۰
تومان