بریدههایی از کتاب از اون لحاظ
۳٫۱
(۸)
وقتی میزبان به میهمانش میگوید: «حالا تشریف داشتین» یعنی «من خیلی خوابم میآد. لطفاً زودتر پاشو برو».
یک مشکل لاینحل، sky
چرا: از ادات پرسش که جواب آن «به تو چه؟» است.
محمدرضا
آی باکلاه
آباد: نصب این واژه در انتهای اسم شهر، مهمترین اقدام اهالی برای آبادانی آن است.
آبی: رنگ ششتایی.
سیّد جواد
برخورد: معمولاً به دنبالش واژه شدید هم میآید. یعنی: کاریشان نداریم، بیخیال بابا اتفاقی نیفتاده که ول کن بابا
آفتاب
برادرزاده: آنکه برادر، زاییده است. (به من چه، معنی کلمه به کلمهاش همین میشود.)
majid
دل: چیزی که اگر داد و ستد نمیشود معلوم نبود چه بلایی سر فیلمها و سریالهای ایرانی و هندی میآمد.
محمدرضا
بخور و نمیر: در قدیم حقوق کارمند را میگفتند. ولی چند سالی است فرهنگستان زبان فارسی ترکیب «نخور و بمیر» را جایگزین این ترکیب کرده است.
محمدرضا
اخبار: برنامهای در تلویزیون وطنی که تا ثابت نکند که همه دنیا بدبختتر از ما هستند، ولمان نمیکند.
یک مشکل لاینحل، sky
ابر: از باریدنیها؛ گرچه بعضی وقتها آنقدر نمیبارد و نمیبارد که مسئولین را مجبور به بارورکردن مصنوعی خود میکند و بعد راهش را میکشد و میرود در افغانستان میبارد، نامرد.
sarar-'
تشکل: فارسیشده NGO؛ جایی که عدهای آدم بیکار جمع میشوند و پیش پاافتادهترین کارها را به جدیترین شکل دنبال میکنند.
محمدرضا
بخشنامه: دستور اداری، نامهای که اگر واژه «بگیرید» در آن درج شده باشد به سهسوت و اگر کلمه «بدهید» داشته باشد، پس سالها یا قرنها به ادارات تابعه ابلاغ میشود.
محمدرضا
البسه: ج لباس. در دنیای امروز جزء وسایلی است که هر چه کمتر داشته باشی متمدنتری، مثل عقل.
محمدرضا
بینمک: طنزنویسهایی که با وجود برخی مسئولین عزیز و نمکریزیهای آنها، فکر میکنند که خیلی بامزه هستند.
N.Sh
آموزش: یاددادن؛ شاید هم یادندادن، به هر حال مهم شهریه است.
N.Sh
وارونه: دنیای امروز ما.
mahdiye
آنی: سرعت خدمات مسئولین برای رفع همه نوع مشکل از بزرگ و حاد و بحرانی و عادی و بچهبازی و چه و چه... البته بعضیها به اشتباه به فرآیند تعویض بر و بچه های دور و بر مدیر بعد تعویض ایشان نیز آنی میگویند. ولی آن بعضیها کور خواندهاند و باید بدانند که مردم شریف و ناز و گل و بلبل، عمراً حرفهایشان را باور کنند.
آوار: مهمان ناخوانده، خصوصاً اگر بخواهد بهعنوان چشمروشنی میزبان بختبرگشته، برایش دموکراسی بیاورد.
sarar-'
جمهوری: نوعی حکومت که مردم فکر میکنند - دقت کنید: فکر میکنند - دارند بر خودشان حکومت میکنند.
محمدرضا
ابر: از باریدنیها؛ گرچه بعضی وقتها آنقدر نمیبارد و نمیبارد که مسئولین را مجبور به بارورکردن مصنوعی خود میکند و بعد راهش را میکشد و میرود در افغانستان میبارد، نامرد.
محمدرضا
حجم
۱۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۴,۷۰۰
تومان