بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از اون لحاظ | طاقچه
تصویر جلد کتاب از اون لحاظ

بریده‌هایی از کتاب از اون لحاظ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۸ رأی
۳٫۱
(۸)
بتون: پرده گوش مسئولین.
آفتاب
کراوات: گردن‌آویز زینتی (باور کنید واژه مصوب فرهنگستان زبان فارسی است).
آفتاب
تکراری: ویژگی فیلم‌هایی که مدیران تلویزیون قصد دارند مردم موضوعش را قشنگ متوجه بشوند.
آفتاب
بی‌ذوق: آدم نامردی که بعد از شنیدن جوک داغ ما، حتی یک لبخند هم نزند.
آفتاب
جوان: موجودی که تمام دستگاه‌های مملکت در خدمتش هستند و می‌خواهند که مشکلاتش را حل کنند، تازه دو قورت و نیمش هم باقی است.
احسان
نخ‌نما: پیراهن فقیران و شلوار پولدارها.
آفتاب
ابوطیاره: پدربزرگ هواپیما؛ پدر طیاره؛ وسیله‌ای که باید از فرودگاه بلند شود، اما موقع فرود به فرودگاه خاصی احتیاج ندارد و هر‌ جا که دلش خواست می‌نشیند (می‌افتد) . ابهام: چون در کشور ما وجود خارجی ندارد، معنی‌کردن‌اش هم لازم نیست. آپارتمان: مجموعه لانه‌های زنبوری با مقاومت فوق‌العاده در برابر زلزله‌های دو‌ریشتری که توسط عزیزان انبوه‌ساز ناز ِ طناز ِگل پیاز به بهره‌برداری رسیده است.
S
ثروتمند: آن چیزی که ما توی تلویزیون دیده‌ایم، کسی است که بچه‌هایش دزد و قاتل و معتادند و خودش روانی است و بدبخت و بیچاره.
آفتاب
پیراهن: نوعی لباس که روزگاری پیران بیشتر از جوانان پاره می‌کردند ولی با حضور مدهای رنگارنگ، جوانان روزی یک دستش را پاره می‌کنند.
محمدرضا
رادیو: وسیله‌ای برای تأکید خوب و گل و نازنین بودن هموطنان و موعظه‌های پدربزرگانه که دعوا نکنید، کدورت‌ها را رفع کنید و...
آفتاب
بخشنامه: دستور اداری، نامه‌ای که اگر واژه «بگیرید» در آن درج شده باشد به سه‌سوت و اگر کلمه «بدهید» داشته باشد، پس سال‌ها یا قرن‌ها به ادارات تابعه ابلاغ می‌شود.
majid
آزادی: چیزی که همگان برای به دست آوردنش نهایت تلاش را می‌کنند و پس از دستیابی نمی‌دانند با آن چه کار کنند.
majid
برادرزاده: آنکه برادر، زاییده است. (به من چه، معنی کلمه به کلمه‌اش همین می‌شود.)
آفتاب
پاپ: نوعی موسیقی که برای نواختن و خواندن آن تنها چیزی که نیاز دارید «رو» و تنها چیزی که نیاز ندارید «سواد» است.
محمدرضا
انتقاد: چیزی که همه از آن نسبت به خود استقبال می‌کنند ولی به شرطی که دچار غرض‌ورزی نشوید. (توجه کنید، انتقاد یعنی تعریف‌کردن و غرض‌ورزی یعنی انتقاد.)
majid
اجرت: مزد، حقوق، وجهی که بابت کار می‌گیرند (البته اگر بعد از کسورات قانونی‌ای مثل بیمه عادی، مکمل، خانه و خانواده، بازنشستگی، پس‌انداز اجباری، قبض آب و برق و تلفن و گاز و... چیزی از آن بماند.)
S
ابر: از باریدنی‌ها؛ گر‌چه بعضی وقت‌ها آن‌قدر نمی‌بارد و نمی‌بارد که مسئولین را مجبور به بارور‌کردن مصنوعی خود می‌کند و بعد راهش را می‌کشد و می‌رود در افغانستان می‌بارد، نامرد. ابرو: آب‌باریکه؛ حقوق؛ معیشت یا چنین چیزهایی؛ قرار است ابروی همه را درست کنند، فقط خدا کند چشممان کور نشود. ابلاغ: آگاهی‌رساندن؛ در دو نوع خصوصی و عمومی وجود دارد، از خصوصی‌ها مانند: مزایده و مناقصه‌های نان و آب‌دار و از عمومی‌ها هم مثل: تمدید زمان قرعه‌کشی بانک‌ها و شرکت جماعت در فلان‌جا برای زدن مشت محکم و این حرف‌ها.
S
کتابفروشی: جایی که به مدد کتاب‌های کنکور هنوز رونق دارد.
آفتاب
اخبار: برنامه‌ای در تلویزیون وطنی که تا ثابت نکند که همه دنیا بدبخت‌تر از ما هستند، ول‌مان نمی‌کند.
محمدرضا
ابلیس: سابقاً شیطان بود، ولی بعد از دیدن شیطانی‌های بشر، عجالتاً زد گاراژ.
محمدرضا

حجم

۱۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴,۷۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد