بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اگر باران نیستی نازنین، درخت باش | طاقچه
کتاب اگر باران نیستی نازنین، درخت باش اثر محمود درویش

بریده‌هایی از کتاب اگر باران نیستی نازنین، درخت باش

نویسنده:محمود درویش
انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۴.۳از ۱۱ رأی
۴٫۳
(۱۱)
دلتنگِ نانِ مادرم می‌شوم و قهوه مادرم و نوازشِ مادرم ... و روز به روز طفولیت نیز در من بزرگ می‌شود و به ایامِ عمْرم عشق می‌ورزم زیرا اگر بمیرم از اشک مادرم خجل می‌شوم!
...💙
چشمانِ تو خاری است در دل که به دردم می‌آورَد اما من آن را می‌پرستم
...💙
تابِ ایستادن ندارم من کهنسال شده‌ام، تو ستاره‌های خردسالی را برگردان
...💙
بالای صفحه نخست بنویس که من نه از مردم تنفّر دارم و نه دستِ تعرّض به دارایی کس می‌برم اما ... چون گرسنه شوم گوشتِ تنِ غاصبِ خود را می‌خورم برحذر باش ... برحذر باش از گرسنگی من و از خشمِ من!!
.ً..
در پسِ پنجره ما روز است
شباهنگ
آه ای زخمِ ترحّم‌ناپذیرم وطنم جامه‌دانِ سفر نیست و من مسافر نیستم من عاشقم و خاک معشوقِ من است!
سیاوش
باری شعرْ خون است قلب را نمک است نان را آب است چشم را
سیاوش
بنویس من عربم و تو تاکستان‌های اَجدادم را غصب کردی و زمینی را که من و جمله فرزندانم در آن کشت می‌کردیم و برای ما ... برای همه نوه‌هایم نیز جز این سنگ‌ها نگذاشتی. آیا چنان که می‌گویند دولتِ شما این‌ها را نیز خواهد برد؟! پس بالای صفحه نخست بنویس که من نه از مردم تنفّر دارم و نه دستِ تعرّض به دارایی کس می‌برم اما ... چون گرسنه شوم گوشتِ تنِ غاصبِ خود را می‌خورم برحذر باش ... برحذر باش از گرسنگی من و از خشمِ من!!
شباهنگ
سخت است که در مرگِ عزیزم بنگرم و زمین را در سبدِ خس و خاشاک نریزم ...
YaSaMaN
ای به چشمان و خالْ فلسطینی ای به نامْ فلسطینی ای به رؤیاها و اندوهْ فلسطینی ای به دستار و پاها و تنْ فلسطینی ای به کلمات و سکوتْ فلسطینی ای به صدا فلسطینی ای به میلاد و مرگْ فلسطینی تو در دفترهای قدیمم آتشِ اشعارِ من بودی و در سفرهایم زادِ راه و به نامِ تو به دره‌ها بانگ برآوردم که اسبانِ رومیان را می‌شناسم
Maliheh Fakhari Razi

حجم

۱۴۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

حجم

۱۴۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد