بریدههایی از کتاب وقتی هرگز از راه می رسد
۳٫۹
(۲۱)
یه جاهایی توی ذهن ما هستن که ما چیزهایی رو که نمیخوایم به خاطر بیاریم اون جا زندانی میکنیم، مثل یک زیرزمین قدیمی پر از چیزهایی که نمیخوایم کسی ـ از جمله خودمون ـ اونها رو ببینه. ما فکرمیکنیم همین که خودمون از اونها در امان باشیم دیگه خطری ما رو تهدید نمیکنه. و بعد یک روز، به دلایلی که قادر به درکشون نیستیم، یک چیزی ناگهان اون درها رو از جا میکنه و تمام اون خرت و پرتهای ذهنی ما بیرون میریزه.
zohreh
واقعاً هیچ راهی رهایی از اونها وجود نداره. خوابها پیامهایی آگاهیبخش از طرف روح تو هستند. تنها راه پشت سر گذاشتن اونها توجه به چیزی است که به ما میگن.
zohreh
«تو فکر میکنی خوابها یه همچین چیزهایی هستن؟ پیغامهای از طرف نفسمون؟»
«البته. چی دیگه میشه بهشون گفت؟ روح، روان، هر اسم دیگهای هم که بخوای روش بذاری، یه راه و روشی برای مراقبت کردن از ما داره، حتی وقتهایی که حواسمون نیست. اونها وقتی ذهنهای ما آروم هستن میان سراغمون، وقتی که ما هیچ راه دیگهای جز پذیرفتن نداریم.»
zohreh
«تعبیر خوابهای مردم، سرگرمیه منه. من مجذوب کل این قضیهٔ چشمانداز درونی هستم، اینکه چه جوری اون نفس درون ما همیشه برامون پیغام میفرسته.»
zohreh
جوری زندگی کن که استحقاقش رو داری.
zohreh
«چه جوری میتونی به هرگز اعتقاد نداشته باشی؟ اون فقط یه کلمه هست.»
میسی خیلی جدی گفت: «نه. فقط یه کلمه نیست. اون تمام درهایی هست که ما بسته نگه میداریم. اون جاهایی هست که ما به خودمون اجازهٔ رفتن بهش رو نمیدیم. چیزهایی که به خودمون اجازهٔ داشتن یا بودنش رو نمیدیم، چون فکر میکنیم که برای بیشتر از این به اندازهٔ کافی خوب یا قوی نیستیم. میفهمم چون من هم اینجوری بودم. و بعد سرپرست خونواده شدم، و فهمیدم که برای هرگزها وقت ندارم.»
zohreh
«من به هرگز اعتقاد ندارم، و توام نباید اعتقاد داشته باشی.»
zohreh
وقت فراموش کردن گذشته و برگشتن به زندگی خودت است. چیزی که این روزها همه روی آن اتفاق نظر داشتند.
zohreh
«بهش غذا دادی؟»
«فقط یه کم شیر و یه کنسرو ماهی تن.»
«پس دیگه یه گربه داری.»
zohreh
خواب بهترین دوست یه دختره. و هیچ دلیلی برای زندگی کردن بدون اون وجود نداره.
zohreh
عقلانی بودن چیزی که میخواست بگوید را ارزیابی میکرد.
zohreh
او میخواست که این حرفها را باور کند. اما خواستن و باور کردن دو چیز متفاوت بودند.
zohreh
«تو همهٔ اینها رو ریخته بودی تو خودت. چرا؟ تو که میدونی من همیشه پشتتم، مگه نه؟ اینکه تو میتونی هر چیزی رو به من بگی؟»
zohreh
چیزی وجود نداره که من به خاطر بچههام ازش دست نکشم
zohreh
یه هدیهٔ کوچیک فقط برای اینکه اتفاقهای مهم زندگیت رو باهاش به خاطر بیاری.
zohreh
تعهدات قانونی و تعهدات اخلاقی دو چیز کاملاً متفاوت اند.
zohreh
«فکر میکنم تو یکی از شجاعترین زنهایی هستی که من میشناسم.»
zohreh
«فعالیت را با دستاورد اشتباه نگیر.»
zohreh
«رستگاری در انجام کاری است که ما را بیشتر از همه میترساند.»
zohreh
مردهایی که خیانت میکنن از عشق اینکه بخوان مرد خانواده باشن دست به این کار نمیزنن، کریستی-لین. اونها همچین کاری میکنن چون مثل گربههای ولگردن.
zohreh
حجم
۳۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
حجم
۳۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
قیمت:
۸,۵۰۰
تومان