بد زمونهای شده حبیب. بچه قرتی هنوز ننهش شبا واسهش املا میگه، اونوقت برگشته میگه کل بندازیم، میگم بر و بچه یه تهرونه و یه خانیآباد، یه خانیآباده و یه بهروز بیمزه، میگه لوتی تو که گوله نمکی، کی گفته بی مزهای. میگم نسناس میدونی یه زمزم خانواده رو بدون یه پر خیار شور، حتی یه پر خیار شور خوردن یعنی چی؟ واسه اینه که ما شدیم بیمزه...
بوف عینکی