- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب اپلای
- بریدهها
بریدههایی از کتاب اپلای
۴٫۲
(۱۰۹)
زندگی به اضافهٔ مرگ است. زندگی به اضافهٔ هیچ چیز دیگر نیست. به اضافهٔ لذت خواب و خوراک و شهوت و پول نیست. اصلاً مرگ ضد زندگی نیست؛ مترادف و همخانوادهٔ آن است.
ابوالفضل
آب میخواستم. اما نه معدنی و بطری آب. چشم گرداندم به امید آبسردکن. از هرچیز بستهبندی شده هم دلزده شدهام. اصلاً چرا مردم آب را هم فروشی کردهاند؟ قبلا که هرکس یک آبسردکن میگذاشت به نیتی.
چشمم پیدا کرد. همان آبسردکنهای استیل که رویش نوشته بنوش به یاد حسین علیه السلام. این نوش رفع نیش میکند. فکر میکنی وقتی مردم تشنه میشدند آب میخوردند؟ نه، نوششان برای رفع اثر نیشهایی بود که بدذاتیها و زشتیها به جانشان میزد. لیوان را برداشتم و دو بار پر کردم و لاجرعه سرکشیدم. چه خوب که یکبار مصرف نیست. همین لیوان غل و زنجیر شدهٔ استیل را دوست دارم که یادم میآورد آزادی بیحدوحصر ندارم.
ابوالفضل
روز گاهی شاید بسوزد. شب گاهی شاید بسوزد. اما وقتی توالی شب و روزت سوخت میشود و روشنایی پشتش نیست، تمام زندگیت از آبادی به ویرانی میرود.
ابوالفضل
بدن همسرم برای من باید باشد نه اجتماع. مثل ماشین بنز تو که کلیدش توی جیبت است! زن هم دوست دارد روح و جسم مردش برای خانوادهٔ باشد نه متعلق به همه!
ابوالفضل
لذتی که به آغوشی بیاید که خدا نخواهد به خیانتی هم میرود.
#انسان_بمانیم
تاریکی خوب است. اصلاً خوشبهحال آنهایی که کورند. کوچک که بودم مرد همسایهمان کور بود و میدیدمش که چه آرام و با احتیاط دست به عصا راه میرود. همیشه سرش را بالاتر از بقیهٔ مردم و طوری کج میگرفت که انگار میخواهد زوایای پنهان روبرویش را در بیاورد و حرکت کند. برعکس ما که همیشه توی چالهوچوله میافتادیم، بسکه عجله میکردیم و نصف قدرت بیناییمان بلااستفاده میماند، هیچوقت ندیدم او زمین بخورد.
#انسان_بمانیم
برای رها شدن ذهنم نگاهم را به قد و قوارهٔ درختها که در تاریکی برای خودشان ابهتی به هم میزنند، میاندازم و بعد به دربانی که از صبح جلوی در میایستد تا غیر از دانشجو کسی به آسفالت دانشگاه قدم نگذارد؛ خبر ندارد اندیشه و افکار بدون پا میآیند... باز و بسته کردنِ در راهحل نیست. از این گذشته، آنهایی که باعث دردسر هستند بلدند آدم بخرند و در هم برایشان باز باشد.
#انسان_بمانیم
اگه ده روز پشت سر هم تکرار بشه چی؟
یه سری قابلمهٔ جدید میخرم.
سر برمیگرداند سمت من و با چشمان درشت شده نگاهم میکند و با مکث رو برمیگرداند. دارد میخندد. بندهٔ خدا مرا هیولا دیده، عبد شکم دیده، مترسک دیده که اینطور جزئی سؤال میپرسد.
به همین خونسردی؟
نه خب. دیگه نمیذارم غذا درست کنه. میفرستمش یه دور کلاس حواس جمعی، مواد غذایی رو هم قایم میکنم، از بیرون هم غذا میخرم که حداقل گرسنه نمونیم.
ز.م
شاید ذهنم درگیر شبهه شده اما به خاطر شبهه خدا را حذف نکردم. به سؤالهایم گفتم صبر کنید پیگیرتان هستم.
ژنرالیسم
هرچه بیشتر به دنبال راحتی بروی ناراحتتر میشوی. چون عادت کردهای به راحتی. یک لحظه که راحتیات برود؛ برای هزار لحظه ناراحت میشوی. اینها همه، نتیجهاش میشود؛ غر...
ژنرالیسم
حال کل دنیا خراب است بشر دستوپا میزند که هر میوهٔ ممنوعهای را بچشد، شاید به لذت بیشتر برسد!
ژنرالیسم
در دلم به خدا غر میزنم که؛ با این تکلیفهای پشت سر هم که برای ما ردیف میکنی دقیقاً چه کار باید بکنم؟ مینشینم سیصد ساعت زمانم را برنامهریزی میکنم به ثانیه زیرورو میکنی و من میمانم میان گود. میشود الآن برنامهات برای دو دقیقهٔ دیگر را بدانم تا آمادگی دفاعی داشته باشم؟
ژنرالیسم
یک چیزی شبیه ماشین شده بود زندگیها و مردگیها.
ژنرالیسم
قبول ندارم فطرتها ایراد دارد. انسان خودش همهچیز را مشکلدار میکند.
ژنرالیسم
دخترها چه بتی از ما پسرها، برای خودشان میسازند، البته قبل از ازدواج. پشت هر حرکت و سکوت ما پسرها یک تعبیر عاشقانه میگذارند و در خیالات پرورش میدهند و تا فراسوی واقعیت پیش میروند و هر شرط و شروطی را لذتمندانه قبول میکنند، اما همینها در زندگی یکیدوتا از تندیهای مردانه را که میبینند تمام عاشقی یادشان میرود و داد فمنیستیشان بالا میرود و ما میشویم بیشعور. فاصلهٔ عاشقی تا بیشعوری فقط چندماه است.
ژنرالیسم
با سهراب هم باید صحبت کنم که نگوید چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. به جایش بگوید چشمها را باید بست، بعضی چیزها را نباید دید. کنترل نگاه، دل را هم به مدیریت میکشاند.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
هر چهقدر هم که آنطرف آباد باشد من دلم میخواهد که کشور خودم را آباد کنم
Fatemeh Najjar
رسانهها در حقیقت دارند همین کار را میکنند؛ تغییر فرهنگی مردم و جوامع.
Fatemeh Najjar
آدمی که برای زندگیش برنامه دارد، همراه تقدیرهای خدا هزار تدبیر خودش را هم میگذارد.
Fatemeh Najjar
استاد میگفت راحتطلبی انگیزههای حرکت کردن را میسوزاند و کسالت و افسردگی میآورد.
Fatemeh Najjar
حجم
۲۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۸۰۰
۲۷,۹۰۰۵۰%
تومان