بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیمار خاموش | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیمار خاموش

بریده‌هایی از کتاب بیمار خاموش

۴٫۴
(۱۶۲۶)
من پدرم را در باطنم و در اعماق ناخودآگاهم مدفون کرده بودم. مهم نبود که چه‌قدر دور شده‌ام. او همه جا با من بود. همیشه یک گروه شرور و بی‌رحم از خشم و اضطراب تعقیبم می‌کردند و با صدای او فریاد می‌زدند که من بی‌ارزشم و باید از خودم خجالت بکشم.
مژده
«برای این‌که درمانگر خوبی باشی، باید دریافت کنندهٔ احساس بیمارانت باشی. اما نباید آن‌ها را برای خودت نگه داری. چون مال تو نیستند و به تو تعلق ندارند.»
Mary
گفت: «با من حرف بزن!» «حرفی ندارم. فقط گاهی حسابی در خودم فرو می‌روم. حس می‌کنم توی گل شلپ‌شلپ می‌کنم.» «چرا سعی نمی‌کنی که آن‌ها را بنویسی؟ برخی چیزها را ثبت کنی. شاید کمکت کند.» «بله. فکر کنم درست می‌گویی. سعی خواهم کرد.» «فقط حرف نزن عزیزم. انجامش بده!» «انجام می‌دهم.»
Fari A
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمی‌روند. فقط به شکل زنده مدفون می‌شوند و یک روز به شیوه‌ای زشت‌تر سر برمی‌آورند.
کاربر ۳۷۳۳۸۱۰
وقتی کتی را دیدم و عاشقش شدم، ماری جوآنا برایم کم‌رنگ شد. خیلی عاشق شده بودم و دیگر لازم نبود که چیزی حس خوب را در من القا کند. این‌که کتی سیگار نمی‌کشید هم کمک بیش‌تری به من کرد. به نظرش نشئه‌ها سست‌عنصر و تنبل بودند و زندگی‌شان به کندی پیش می‌رفت. شما انتخابش می‌کنید و شش روز بعد اوست که به شما می‌گوید: «اوچچچچ.»
❤ محمد حسین ❤
صدای حرف زدن رفتار همیشه بلندتر از واژه‌هاست.
Negin
لطفاً این را بدان که آدم‌ها غیرقابل پیش‌بینی هستند و بی‌احساس، سر به هوا و نامهربان می‌شوند. آن‌ها سعی می‌کنند خودشان را مهربان نشان دهند تا در عشق پیروز باشند.
Fatemeh Ka
همهٔ وسایلش گران بودند، اما چون درهم چپانده شده بودند بنجل و اوراقی به نظر می‌رسیدند. انگار نشانه‌ای از ذهن باربی بودند و به دنیای درونی بی‌نظم او اشاره می‌کردند. مرا به یاد هرج و مرج، درهم ریختگی و حرص و طمع می‌انداختند... گرسنگی سیری‌ناپذیر. با خودم فکر کردم که دروان کودکی‌اش چه‌طور بوده؟
فاطیما
من عقیده دارم که همهٔ ما دیوانه هستیم و فقط روش دیوانگی‌مان با هم فرق دارد.
فاطیما
دامنهٔ لغاتم محدود است و از این رو نمی‌توانم آن احساس را با کلمه شرح دهم.
AP
دونالد وینیکوت، روان‌تحلیلگر معروف گفته: «چیزی به اسم کودک وجود ندارد و شخصیت ما در انزوا شکل نمی‌گیرد. بلکه از ارتباط با دیگران حاصل می‌شود. از طریق نیروهای دیده نشده و ازیادرفته‌ای به نام والدین.»
shaghayegh
ما از بخش‌های مختلفی ساخته شده‌ایم. از چیزهای خوب و بد. یک ذهن سالم این تعادل نداشتن‌ها را تحمل می‌کند و در یک زمان بخش‌های بد و خوب را با تردستی کنترل می‌کند. بیماری روانی دقیقاً به معنای ناتوانی در این نوع تلفیق است و در نتیجه تماس‌مان را با بخش‌های غیرقابل پذیرش خود از دست می‌دهیم.
mobina
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمی‌روند. فقط به شکل زنده مدفون می‌شوند و یک روز به شیوه‌ای زشت‌تر سر برمی‌آورند. زیگموند فروید
مهدیه
یک مرد هیچ وقت زن مورد علاقه‌اش را ترک نمی‌کند. اگر دوستش داشته باشد.
نگآرا
جالب است. همیشه ترس را حس سردی می‌دانستم. اما نبود. مثل آتش مرا می‌سوزاند.
❤ محمد حسین ❤
ترجیح می‌دهم که تنها باشم تا گیر آدم نامناسب بیفتم.
realarezu
بیش‌تر مردم زنده نیستند. نه درحقیقت. آن‌ها در خواب راه می‌روند و زندگی می‌کنند.
Oryx & Crake
«به یک جای خیلی دور برو و سخت کار کن تا به زندگی بی‌صداقت و سرشار از سوءاستفاده‌های عاطفی برنگردی. کسی را انتخاب کن که رفتار بهتری با تو داشته باشد. خیلی بهتر....»
faezehswifti
احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمی‌روند. فقط به شکل زنده مدفون می‌شوند و یک روز به شیوه‌ای زشت‌تر سر برمی‌آورند. زیگموند فروید
farzane
بخش دوم احساسات بیان نشده هیچ وقت از بین نمی‌روند. فقط به شکل زنده مدفون می‌شوند و یک روز به شیوه‌ای زشت‌تر سر برمی‌آورند. زیگموند فروید
آرام

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان