بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جنون و مرگ در فلسفه | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جنون و مرگ در فلسفه

بریده‌هایی از کتاب جنون و مرگ در فلسفه

نویسنده:فریت گوون
امتیاز:
۴.۳از ۸ رأی
۴٫۳
(۸)
«... (مطلق همچون سوژه) نه سوژه تجربی است نه حتی سوژه استعلایی، بلکه خود کلِ هستی است.»
Juror #8
جنون و مرگ به‌عنوان «دیگری» های عقل (فلسفه) تلقی شده و به‌منزله امور منفی خواسته یا ناخواسته به حاشیه رانده شده‌اند.
Juror #8
اگر طبق تلقی ستنی موضوع کلی فلسفه را «وجود و احوالات آن» لحاظ کنیم، آنگاه مفاهیم جنون و مرگ به‌دشواری ذیل بررسی موضوعی فلسفه قرار می‌گیرند. مگر اینکه جنون و مرگ را «طوری از اطوار وجود» یا آن دو را مصادیقی از «احوالات» وجود به حساب بیاوریم.
Juror #8
کولی بر اساس فایدروسِ افلاطون آنجا که مانیا (جنون) با آپولو پیوند زده می‌شود و آپولو به‌عنوان خدای پشتیبان سروش دلفی معرفی می‌گردد، ادعا می‌کند که جنون («جنونی آپولونی») خاستگاه حکمت و فرزانگیِ سقراطی است.
Juror #8
پدیدارشناسی و منطق نه از طریق تعالی و ترفیع نفس فردی، نه از راه حذف آن، بلکه از طریق رهانیدنش از دشواری‌های خاص سوبژکتیویته به‌پیش می‌روند.
Juror #8
جورجیو کولی در زایش فلسفه ادعا می‌کند که جنون سرآغاز حکمت و فرزانگی است.
Juror #8
چنان‌که هایدگر خاطر نشان ساخته، فلسفه و تفکر فلسفیِ سنتی بیش از آنکه به «ناوجود»، «ناحقیقت» و «نیستی» اندیشیده باشد، بر «وجود» و «امر حاضر» تکیه کرده است؛ یا به تعبیری وجود را به امر حاضر بدل کرده است.
Juror #8
برای هگل «حتی اگر تفاوت نادیالکتیکی ممکن باشد، مطلقا نامعقول خواهد بود».
Juror #8
«اما، نفس که خود و هستی خود را درک می‌کند، موجود طبیعیِ محاسبه‌پذیر یا هستنده‌ای هماهنگ نیست.»
Juror #8
ارسطو در متافیزیک تصریح می‌کند: «به‌واسطه شگفتی است که انسان‌ها اکنون آغاز به فلسفه‌ورزی می‌کنند و در ابتدا به فلسفه‌ورزی همت گماشتند.»
Juror #8
افلاطون در محاوره تئتتوس این نکته را بیان می‌کند: «... زیرا این احساس شگفتی نشان می‌دهد که شما فیلسوف هستید، چرا که شگفتی تنها خاستگاه و سرآغاز فلسفه است...»
Juror #8
فهم خاصی از آغاز با مسئله چیستیِ فلسفه گره خورده است. از منظر فایدون، پرسش این است که آیا لحظه‌ای وجود دارد که پرسش‌پذیری (سوفیستیِ) مرگ را به میل فلسفی به مردن بدل سازد.
Juror #8
«دیوانگی و عقلانیت در واقع به‌عنوان اموری متقابل تصور نمی‌شوند، بلکه از جهات خاصی همچون پدیدارهایی وابسته به هم، در برخی ساختارهای زیربنایی سهیم با هم تلقی می‌شوند که هر کدام به انحای قابل توجه دیگری‌شان را آشکار می‌سازند».
Juror #8
دیوانگی، به‌مثابه از خود به در شدن، را می‌توان توامان به‌عنوان یک حالت بیماری و بخشی از تقلای نفس جهت رهایی از این‌همانی انتزاعی با وجود طبیعی‌اش به‌منزله احساس نفس فردی نگریست.
Juror #8
دریدا اصرار می‌ورزد که قدرت تفکر متافیزیکیِ غرب تنها در طرد نیست، بلکه در قدرت «مستعمره‌کردن» نیز هست. به سخن دیگر، عقلانیت غرب جنون را با ساکت نگه‌داشتن آن طرد نمی‌کند، بلکه بیشتر با دادن آوایی خاص به آن، یعنی آوای عقلانیت، بر آن چیره می‌شود.
Juror #8
رابطه اخلاقیِ ممکن میان فرد دیوانه و عاقل دال بر این نیست که شخص دیوانه باید مطابق معیارهایی درمان شود که پیشاپیش بر وجه عقلانیت بنیان‌گذاری می‌شوند، بلکه مستلزم کنار نهادن چنین معیارهایی است و نیازمند این است که فرد در مقابل امکان به خطر افتادن عقلانیت خود گشوده باشد.
Juror #8
فوکو «من سخن می‌گویم» را با «من می‌اندیشم» در مقابل هم قرار می‌دهد و ادعا می‌کند که «من سخن می‌گویم» فاقد یقین بی‌چون و چرای «منِ» «من می‌اندیشم» است. با این‌همه، «من می‌اندیشم» به نظر می‌رسد که دارای همان مسئله ناپدید شدن لحظه‌ای است که من به سکوت می‌افتد. دکارت از این مسئله آگاه است و وجود خدا را برای پرهیز از آن درکار می‌آورد. به‌وضوح، در روایت مدرن چنین حرکتی غیرممکن است. دقیقا به این معناست که فوکو اظهار می‌کند که دکارت جنون را طرد می‌کند، امکان نابودی یا گسست فعالیت اندیشه را طرد می‌کند.
Juror #8
گفته می‌شود که نفس علت (aitia) زندگی است. نفس همچنین چیزی است که با مرگ مرتبط است، در اینکه جدایی‌اش از بدن به مرگ می‌انجامد.
Juror #8
هر پرسش متافیزیکی همواره کل گستره دشواره‌های متافیزیکی را در خود دارد. هر پرسشی خود همواره کل است.
Juror #8
مشغولیت فلسفی مستلزم گذر از فهمِ متداول و معمولی مرگ است.
Juror #8

حجم

۳۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۳۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان