بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ | صفحه ۵۰ | طاقچه
کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ اثر دانیل. ام کلاین

بریده‌هایی از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۱۷۹ رأی
۴٫۲
(۱۷۹)
آدام فیلیپس روان‌کاو بریتانیایی در کتاب ازدست‌رفته: در ستایش زندگی تجربه‌نشده این‌گونه استدلال می‌کند که انسان مدرن چنان گرفتار و شیفتهٔ زندگی‌هایی که تجربه نکرده ــ زندگی افراد مشهور، بازیگران و خوانندگان جذاب و اشخاص ثروتمند ــ شده که نمی‌تواند قدر زندگی خود را بداند و آن را واقعاً تجربه کند. این مثال دیگری است از تمایل غیرطبیعی ما برای پرهیز از زندگی در حال. دور شدن از این‌جا و اکنون با فرو رفتن در تخیل و تصور «چی می‌شد اگه می‌شد؟»
الهام راگا
برخلاف زیگموند فروید که معتقد بود میل جنسی اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین گرایش انسان است و آلفرد آدلر که میل به کسب قدرت را انگیزهٔ اصلی می‌دانست فرانکل معتقد بود که نیاز به لوگوس ــ لغتی یونانی به معنای معنا ــ بر سایر امیال و انگیزه‌های انسان برتری دارد.
الهام راگا
کامو معتقد است که در مواجهه با پوچی انسان‌ها سه واکنش دارند: خودکشی ایمان به خدا پذیرش کامو سومین مورد را انتخاب کرد
الهام راگا
آلبر کامو نخستین فیلسوف مدرنی بود که مواجهه و رویارویی ما با پوچی و بی‌معنایی جهان را مسئلهٔ اصلی و اساسی فلسفه اعلام کرد
الهام راگا
ما هرگز به نقطهٔ نهایی و قلهٔ شادی و احساس خوشبختی نمی‌رسیم چون شادی و خوشبختی اصولاً قله‌ای ندارد. همیشه یک کوه بلندتر هست. کوهی که درحال‌حاضر در قله‌اش نشسته‌ایم و حس خوبی داریم، به‌زودی تبدیل به سطح هوشیاری و درک معمول می‌شود. روان‌کاوان تجربی از این موضوع با اصطلاح نقطهٔ تنظیم شادی یاد می‌کنند. مطالعات و تحقیقات آن‌ها نشان می‌دهد که تحریک احساسات شادی‌بخش، تأثیرات دایم و پایدار بر حس خوب بودن و حال خوب داشتن ما ندارد. فرضیهٔ «تردمیل لذت‌گراییِ» آن‌ها به این نکته اشاره می‌کند که ما پیوسته خودمان را عادت می‌دهیم به سطوح آشنای خرسندی و رضایت و بنابراین مدام به نقطهٔ شروع برمی‌گردیم، با همان احساسات عادی روزمرهٔ متمایل به افسردگی و استرس.
الهام راگا
در نظر آریستیپوس لذتْ مترادف آسایش بود و به اعتقاد اپیکور مترادف آرامش.
الهام راگا
میل فریبنده و وسوسه‌کننده‌ای که سبب به تله افتادن ما در دام بلندپروازی می‌شود، میل ما به کمال‌گرایی است. ما متقاعد شده‌ایم، جامعه ما را متقاعد کرده که خصوصیت کمال‌گرا بودنْ یکی از خصوصیات بارز اشخاص محترم و معتبر جامعه است. ما فرزندان‌مان را وادار می‌کنیم که کمال‌گرا باشند
الهام راگا
از چند مورد استثنا که بگذریم فلاسفهٔ آکادمیک معاصر، کلاً بحث چگونه زیستن را به تاک‌شوهای روتین و فله‌ای کانال‌های تلویزیونی و خوش‌پوشان خوش‌گفتار مباحث انگیزشی سپرده‌اند. به زعم آکادمیک‌های امروزی جست‌وجوی پاسخ برای پرسش چگونه زیستن کسرشأن یک فیلسوف دگراندیش و معتبر امروزی است. البته شخصاً این رویکرد را تأیید نمی‌کنم.
الهام راگا
فرانکل معتقد بود که نیاز به لوگوس ــ لغتی یونانی به معنای معنا ــ بر سایر امیال و انگیزه‌های انسان برتری دارد. «محرک اصلی انسان کسب لذت و پرهیز از درد نیست، بلکه یافتن معنایی است در زندگی. فرد آمادهٔ رنج کشیدن است به شرط آن‌که معنا و مقصودی در آن رنج بیابد
سروش
گرین می‌نویسد: طبعاً نباید انتظار داشته باشیم که آدم‌های دوروبرمان برای رسیدن به همدلی و وحدت جهانی از چیزی که دوست دارند دست بکشند. خود من برای بچه‌هایم هزینه‌هایی می‌کنم که می‌توانم برای کودکان کشورهای محروم صرف شود. پولی را هزینهٔ مسائل نه‌چندان ضروری بچه‌هایم می‌کنم که می‌تواند برای سیر کردن شکم اطفال هزینه شود، و با این اوصاف من همچنان حاضر نیستم از این کار دست بکشم. بله، من یک بشر جایزالخطا هستم اما ترجیح می‌دهم انسانی باشم که می‌داند ریاکار است و سعی می‌کند کمتر ریاکار باشد تا کسی که احساس می‌کند هوای اطرافیانش، آشنایان و همکیشانش را داشتن به قیمت تضییع حقوق دیگران، او را تبدیل به آدم نیکی می‌کند.
سروش
کلیسا تز ماکیاولی را تأیید نکرد. چون برخلاف اصل بنیادی کلیسا بود که پاداش نیکی در خود نیکی است، کسی برای نفع شخصی نباید کار درست و صحیح را انجام دهد. فرد کار نیک را انجام می‌دهد تا انسان نیکی باشد و خوب البته مهم‌تر از آن باعث خرسندی خالقش شود. علاوه‌براین اگر انجام کار نیک محتاج فداکاری و گذشت شخصی باشد باعث ارتقا و کمال شخص به مرتبه‌ای بالاتر از نیکی می‌شود.
سروش
کتاب ماکیاولی بر یک اصل بنیادی و اساسی استوار است: «حق با قدرت است.» کاری که باید انجام شود، کاری که باید انجام دهیم، باید انجام شود حتا اگر شده برای عملی شدنش متوسل به خدعه و نیرنگ شویم. انجام کار درست در همه‌حال و همه‌جا را فراموش کنید چون در خیلی جاها و خیلی احوال جز شکست و ناکامی برای‌تان ثمری ندارد.
سروش
از آدم‌هایی که دربارهٔ بی‌عدالتی‌های دنیا گله و شکایت می‌کنند درحالی‌که حاضر نیستند از روی صندلی‌های گرم‌ونرم‌شان برخیزند و کاری انجام دهند بیزارم. مرا ریاکار خطاب کنید، بدترین نوع ریاکار، ریاکاری که در مورد چیزی که ریاکاری می‌داند، ریاکاری می‌کند. اما نمی‌توانم این گله‌کنندگان ریاکاری را که تصور می‌کنند با دادوفریاد خالی می‌توانند دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند ستایش کنم. نمی دانم شاید بهتر باشد برای خاموش کردن جوش‌وخروش آتشین‌شان یک سطل از آب جهان‌سومی روی سرهای جهان‌اولی‌شان خالی کنیم.
سروش
افسوس خوردن و شکایت از اوضاع جهان ثمری ندارد مگر این‌که در فکر راهی برای اصلاح آن باشید. اگر راهکاری ندارید بیهوده برای نوشتن کتابی در مورد این مشکلات و مصایب زحمت نکشید به یک جزیرهٔ گرمسیری بروید و در آفتابش دراز بکشید. پیتر سینگر؛ فیلسوف امریکایی اخلاق‌گرا
سروش
گوستاو، عموی فانی و الکساندر، چنین سخنانی ادا می‌کند «دنیا لانهٔ دزدان است و شب در راه. ابلیس زنجیرها را پاره می‌کند و چون سگی هار در جهان می‌چرخد. زهر دنیا بر همه تأثیر خواهد گذاشت. هیچ‌کس توان گریختن ندارد. بنابراین بیایید شاد باشیم تا زمانی که می‌توانیم شاد باشیم بیایید مهربان بخشنده باشیم. ما نباید از لذت بردن در این جهان شرمسار باشیم.»
سروش
جان استوارت میل، فیلسوف قرن‌نوزدهمی، هنگام اشاره به بزرگ‌ترین لذات انسانی به عنوان پایه و بنیانی برای خلق مکتب سودمندگرایی، تأکید کرد که به اعتقاد او لذات صرفاً حیوانیِ انسان، جایگاهی در این میان ندارند. میل نوشت: «بهتر است یک انسان ارضانشده باشید تا یک خوک ارضاشده. بهتر است سقراط ناکام باشید تا ابله کامیاب.» از نظر میل لذات به دو دستهٔ عالی و پست تقسیم‌بندی می‌شوند و در میان این لذات عالی، اندیشیدن و تفکر از بالاترین درجه برخوردار است.
سروش
من قطعاً به این اعتقاد ندارم که خراب بودن حالم یا نگرانی و اضطرابم برای روح یا سیستم گوارشی‌ام مفید باشد. اما اعتقاد داشتن یا نداشتن به این مسئله باعث نمی‌شود دست از نگرانی بردارم یا از حال بد به حال خوب تغییر فاز دهم.
Sahar B
حقیقت این است که کسی که می‌خواهد به هر قیمتی اعمال فاضلانه انجام دهد، در میان جماعت بسیاری که فضیلتی ندارند، دچار رنج و اندوه می‌شود، در دنیایی که آدم‌های بدکار اداره‌اش می‌کنند، غیرقابل‌تصور است که حاکمِ واقعاً درست‌کار برای مدت زیادی دوام بیاورد.
Sahar B
گاهی اوقات از خودم می‌پرسم «چی می‌شد اگه می‌شد روزهایی که قوه و بنیه‌ش رو داشتم و حواس پنج‌گانه‌م بهتر و کامل‌تر کار می‌کرد از زندگی بیشتر لذت می‌بردم؟ آیا زندگی‌ای که تجربه کردم زیباتر و پُربارتر می‌شد؟» چنین افکاری تنها منتهی به حسرت می‌شود. و در این موضوع با وودی آلن همعقیده می‌شوم که می‌گفت «بزرگ‌ترین حسرت من در زندگی این است که چرا کس دیگری نیستم.»
مهدی اکبری
«اگر در جست‌وجوی معنای زندگی باشید هرگز زندگی نخواهید کرد.» همین موضوع را از زاویهٔ دید متفاوتی بیان می‌کرد. معنی زندگی، چیزی نیست که بتوانیم جست‌وجو و کشفش کنیم چیزی است که شخصاً بایستی خلقش کنیم.
کاربر ۲۰۸۴۰۷۳

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

قیمت:
۴۸,۵۰۰
تومان