بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قمارباز | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب قمارباز اثر فئودور داستایفسکی

بریده‌هایی از کتاب قمارباز

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۱۲۴ رأی
۴٫۲
(۱۲۴)
من با هیجان بسیار گفتم: «من چه‌کار دارم به این‌که بی‌معنی است یا با معنی! من فقط می‌دانم که وقتی کنار شما هستم باید حرف ‌بزنم. باید مدام حرف‌ بزنم و حرف ‌می‌زنم. من جلو شما عزت نفسم را فراموش ‌می‌کنم. همه‌چیز برایم یکسان است.» با خشکی و گفتی به قصد رنجاندن من، گفت: «برای من چه فایده داشت که شما را به ته دره بجهانم؟ این کار هیچ دردی از من دوا نمی‌کند. مُردن شما برای من بی‌فایده است!» من فریاد زدم: «به‌به، آفرین! این بی‌فایده‌ی فوق‌العاده‌تان را به‌عمد گفتید تا مرا زیر آن خُرد کنید! من هر چه در دل‌تان می‌گذرد به‌روشنی می‌بینم. می‌گویید بی‌فایده‌؟ ولی لذت همیشه مفید است و قدرت مطلق و بی‌حد، ولو بر یک مگس، برای خود لذتی دارد. انسان طبعاً خودکامه است و از رنج‌ دادنِ دیگری خوشش می‌آید. شما مخصوصاً خیلی دوست دارید رنج بدهید.»
کاربر ۱۳۹۱۹۲۵
آن‌ها فقط برای مراد گرفتن از همین چرخ می‌آیند و از آن‌چه در اطراف‌شان می‌گذرد، می‌شود گفت اصلاً خبر ندارند و در تمام فصل به چیزی جز این چرخ توجه نمی‌کنند.
علی
قدر پول باید به اندازه‌ای نزد یک جنتلمن ناچیز باشد که نبودش نتواند آرامش او را بر‌هم ‌زند.
mojgan
وقتی خوش‌رویی و مهربانی برایش فایده‌ای داشت، شاد‌و‌شنگول و مهربان بود و همین ‌که شادی و خوش‌رویی دیگر واجب نبود، عبوس می‌شد و دیدارش به قدری ملال‌آور بود که تحملش دشوار بود.
علی
نه‌فقط حق ‌ندارید در خصوص چیزی که به صحت آن یقین ندارید با من حرف ‌بزنید، بلکه حتا در دل‌تان هم نبایست درباره‌ی آن حکمی بکنید.
فرزانه
«پرنده را از پروازش می‌شناسند، آدم را از کارهایش!
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
کسی که به‌راستی آقامنش باشد حتا اگر تمام هستی خود را ببازد نباید پریشانی در خود ظاهر سازد. قدر پول باید به اندازه‌ای نزد یک جنتلمن ناچیز باشد که نبودش نتواند آرامش او را بر‌هم ‌زند. البته شرط نجابتِ حقیقی این است که اصلاً متوجه این لجنی که دور میز می‌جوشد و اوباشی که در آن لجن پول می‌جویند نشوی! اما از طرف دیگر گاهی طریق عکس، یعنی توجه بسیار، کمتر از آن نشان اشرافیت نیست، یعنی باز کردن چشم بر همه‌چیز و باریک‌ شدن بر دقایق و مشاهده‌ی بازیکنان و حقارت‌شان با دقت یک ذره‌بین. منتها به این شرط که خیل اوباش و لجن تالار بازی را به صورت نوعی سرگرمی ببینی، به صورت نمایشی که فقط برای تفریح تو ترتیب‌ داده‌ شده‌ باشد. البته ممکن است که آدم خود را به‌زور در این جمع جا کند اما باید چشم به اطراف خود داشته ‌باشد با یقین کامل که تماشاگر است و یکی از آحاد جمع نیست.
علی اکبر
مسئله این‌جاست که اگر این چرخ بخت یک دور دیگر می‌زد همه‌چیز عوض ‌می‌شد و (من یقین ‌دارم که) همین معلمان اخلاق اولین کسانی بودند که با خوش‌رویی شوخی‌کنان نزد من می‌آمدند و به من تبریک ‌می‌گفتند.
علی
اگر شکستم را پذیرفته ‌بودم، اگر جرئت تصمیم نمی‌داشتم چه شده ‌بود؟...
عبدالله قهری
فردا، فردا، همه‌چیز تمام خواهد شد.
nazanin

حجم

۱۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۵ صفحه

حجم

۱۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۵ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۵۰%
تومان