بریدههایی از کتاب شغل مورد علاقه
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمدهادی حاجیبیگلو
انتشارات:انتشارات کتابسرای نیک
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۱۰ رأی
۳٫۹
(۲۱۰)
وقتی به جایی برسیم که علائق خود را بهتر بشناسیم، یکی از چیزهایی که ممکن است پیش آید این است که تصورات اولیهمان را در مورد شغلِ موردعلاقهمان مورد بازنگری قرار دهیم و گاهی اوقات برخی از آنها را حذف کنیم. همینطور وقتی تجربیات و تصاویر ذهنیمان را تحلیل کردیم آنگاه خواهیم توانست خواستههای حقیقیمان را صورتبندی کنیم
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
ما عموماً حسادت را یک احساس مولد نمیدانیم. اما هر بار که دچار حسادت میشویم شانسی به ما رو کرده است تا بدانیم چه چیزهایی ما را از اعماق وجود جذب میکنند. وقتی حسادتهایمان را بادقت و جزئیات بیشتری بررسی کنیم، میتوانیم بفهمیم که احساس میکنیم دچار چه فقدانی هستیم و با توجه به این نکته، بیندیشیم که باید چه هدفی برای خود برگزینیم.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
زندگی اقتضا میکند که در عشق و نیز در شغل، تخصص واحدی کسب کنیم، حتی با اینکه طبیعت ما با سیاحتها و ماجراجوییهای گسترده و متنوع تناسب دارد.
shahram naseri
وقتی شیفتهٔ یک مسیر شغلی خاص میشویم نباید صرفاً این پرسش کاملاً شخصی را در نظر بگیریم که چه تواناییها و نقاط قوتی داریم. مسئلهٔ کاملاً متفاوت دیگری نیز در کمین است: اینکه فضای حاکم بر بازار کار در حال حاضر چقدر به سود ماست.
shahram naseri
چگونگی پیشرفت شغلی ما نهتنها به قوت و عمق تواناییهای ما وابسته است، بلکه همچنین مشروط به اصطلاحاً عصر تاریخی ماست.
shahram naseri
سرنوشت زندگی بسیار تلخ و غمانگیز است. تقریباً به قطع یقین در شرایطی خواهیم مرد که بسیاری از توانهای بالقوهٔ خود را رشد ندادهایم. بسیاری راهها که میتوانستید بروید، نرفته میمانند. و چه بسا در زیر خاک بیارامید در حالی که بخشهایی از وجودتان به شدت در پی اعلام وجود بودند، یا دچار این احساس شکست باشید که کارهای زیادی بود که نتوانستید به سرانجام برسانید. اما این اصلاً مایه شرمساری نیست. بلکه باید یکی از بنیادینترین چیزهایی باشد که وجودش را برای یکدیگر میپذیریم: این سرنوشت مشترک همهٔ ماست. و البته چه غمانگیز است.
shahram naseri
جهان مدرن مبتنی بر این تصور بسیار والاست که همگان در واقع داراییهای مشترک و برابری دارند. البته نه بر حسب داراییها و جایگاهی که فعلاً در اختیار دارند، بلکه از لحاظ امکان و استحقاقِ داشتنِ آنها. هیچ حد و مرزی بر دستاوردهای محتمل هیچیک از ما وجود ندارد. چه بسا امروز کمپول و کماعتبار باشید و از تجربهٔ طرد رنج برده باشید. اما اینها ــ چنان که همه جا گفته میشود ــ مشکلاتی گذرا هستند.
shahram naseri
ما لزوماً نسبت به همهٔ کسانی که داشتههایشان از ما بیشتر است حسادت نمیکنیم. بلکه به کسانی حسادت میورزیم که به ما یاد دادهاند خود را با آنها مقایسه کنیم؛ در حالی که خود را از جهاتی با آنان برابر میدانیم.
shahram naseri
اندیشیدن به مرگ نیرویی بیهمتا دارد تا ما را از رخوت «ابدی» مان به در آورد و وادارمان کند ذهنمان را با جدیت معطوف به این مسئله کنیم که واقعاً میخواهیم در زندگی چه کنیم.
shahram naseri
ما چرخدندههایی خرد هستیم در دستگاهی عظیم و کارآمد، بسیار ثروتمندتر، اما سرشار از حسرتهای خصوصی برای تحقق بخشیدن به وجوه کثیر و متنوع وجودمان هستیم.
zahra
سرنوشت انسان لزوماً بازتاب شایستگیهای وی نیست
zahra
هر چقدر هم خودمان را سرزنش کنیم، این نقایص از میان نمیروند، زیرا آنها نتیجهٔ خطاهای اخیر ما نیستند که بتوانیم درستشان کنیم. اینها جزء لاینفک طبیعت معیوب بنیآدم است: میزانی از نابخردی که پاداش همهٔ ما بهخاطر صرف به دنیا آمدن است.
zahra
ایدئولوژیِ فراگیر امید در جهان مدرن، جایگاه طبیعیای را که حسرت و مصیبت در سرنوشت بشر دارند انکار میکند و این امکان را از ما سلب کرده است که بابت روابط متلاطممان، آمال سقطشدهمان و مشاغل مأیوسکنندهمان به شکل جمعی تسلیت خاطر بیابیم؛ در عوض ما را محکوم کرده که در عین تنهایی احساس شکنجه و آزار کنیم که چرا نتوانستیم انتظاراتی را برآورده کنیم که چه بسا از همان آغاز کار انتظاراتی غیرطبیعی و نامعقول بودهاند
zahra
واضح است که مهمترین مانع از بین این سه مانع این است که ندانیم در پی چه هستیم: اگر این مانع برطرف نشود، تحصیلات و فرصتهای موجود در بازار کار نمیتوانند وعدههای خویش را عملی کنند.
bfs
اینکه ما ناچاریم همزمان در پی دستیابی به دو خواستهٔ بسیار بغرنج باشیم، در حالی که این دو خواسته تقریباً بههیچوجه لزوماً با یکدیگر همخوانی ندارند. ما نیاز داریم هم روحمان را سیراب سازیم و هم مخارج وجوه مادی زندگی را نیز فراهم آوریم.
bfs
تصور همگان این بود که اگر کسی دارایی کافی داشته باشد، بیتردید دیگر کار نخواهد کرد. طبقاتِ فرهیختهٔ رومیان باستان (که روحیاتشان قرنها بر اروپا حکمفرما بود) هرگونه کار مزدی را اساساً تحقیرآمیز میدانستند. این نکته بسیار گویاست که واژهای که برای اشاره به کسب و کار استفاده میشد نگوتیوم بود: این واژه بهصورت تحتالفظی یعنی «فعالیت غیرلذتبخش».
سمیه جنگی
راه حلِ سندروم شیادپنداری این است که جهش ایمانیِ سرنوشتسازی را انجام دهیم، تا با انجام این جهش دریابیم که ذهن دیگران نیز اساساً مثل ذهن ما کار میکند. همهٔ افراد قطعاً مثل ما دچار اضطراب، تردید و خودرائی هستند. آن را جهشی ایمانی خواندیم چون صرفاً باید بپذیریم که عمدهٔ آنچه حس میکنیم و آنچه هستیم، بهخصوص جنبههای شرمآور و ناگفتنیِ وجودمان، در تکتک دیگر افراد نیز بهشکلی دیگر وجود دارند.
bfs
در بسیاری از چالشهای شخصی و شغلی گاهی دچار این فکر فلجکننده میشویم که با توجه به شناختی که از خود داریم افرادی مثل ما امکان ندارد به موفقیت و پیروزی برسند؛ با خود فکر میکنیم که بیتردید واقعاً چقدر احمق، مضطرب، خامدست، ناپخته، مبتذل و کودن ایم. ما امکان موفقیت را به دیگران واگذار میکنیم، زیرا خودمان را اصلاً در ردهٔ افرادی نمیبینیم که اطرفیانمان تحسینشان میکنند. وقتی با مسئولیت یا منزلت روبهرو میشویم، سریعا به این باور میرسیم که واقعاً شیاد هستیم، همچون بازیگری که نقش خلبان را بازی میکند، یونیفرم خلبانی به تن میکند و وضعیت آبوهوا را از کابین خلبان برای مسافران اعلام میکند، در حالی که حتی نمیتواند موتورها را روشن کند. به خودمان میگوییم اصلاً بهتر است فکرش را هم نکنم.
علت بنیادینِ سندروم شیادپنداری نوعی تصور بسیار مخرب است در مورد اینکه دیگران واقعاً که هستند. ما به این دلیل احساس شیادی نمیکنیم که نقص یا کاستیِ خاصی داریم، بلکه چون نمیتوانیم حتی تصورش را هم بکنیم که ممکن است دیگران در پس این ظاهر کم و بیش آراسته چقدر میتوانند دچار نقصهای عمیق باشند.
bfs
موفقیتهای ما چه بسا اطرافیانمان و بهخصوص والدینمان را آشفته کند. در نتیجه ممکن است ناخودآگاه بخواهیم ملاحظهٔ احساساتِ آنان را بکنیم، یا ممکن است تصمیم بگیریم احساساتشان را تحریک کنیم، اما این کار به قیمت اضطراب و احساس گناه شدید در درونمان تمام میشود (حرکتی که ممکن است گاهی باعث شود عامدانه سر کار دست به خودتخریبی بزنیم).
javadkhoramshad
ما آمال و آرزوهای والدینمان را حس میکنیم و تحت تأثیرشان قرار میگیریم و از آنجا که عاشقشان هستیم میکوشیم خودمان را با آنها هماراستا کنیم. این کاملاً طبیعی است. اما چه بسا بدبختانه این آرزوها با آن شغلی تضاد داشته باشند که واقعاً برایمان رضایت و خرسندی به بار خواهد آورد
javadkhoramshad
حجم
۳۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۳۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان