بریدههایی از کتاب کتاب
۴٫۵
(۱۹۲)
اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی
که آنچه «کاخ» تو را «خاک» میکند ستم است
Melika_SA
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم
بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم
setare:|
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
«عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
AVA
بر زمین افتاد شمشیرت ولی چون جنگ بود
بر تو میشد زخمها زد، بر من اما ننگ بود
با خودم گفتم بگیرم دست یا جان تو را؟
اختلاف حرف دل با عقل صد فرسنگ بود
گرچه دستت را گرفتم باز هم قانع نشد
تا نبخشیدم تو را، دل همچنان دلتنگ بود
چون در آغوشت گرفتم خنجرت معلوم کرد
بر زمین افتادن شمشیر٬ خود نیرنگ بود
AliEisaBeiki
خدایا عشق ما را میکشد یا زنده میسازد
هوای وصل، هر دم چون نفس، جانبخش و جانکاه است
لیا
از رستم پیروز همین بس که بپرسند:
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟
اژدهای کوچک
من که عمری دل برای دوستان سوزاندهام
حال باید دل بسوزاند برایم دشمنم
ژنرالیسم
بعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن
شیلا در جستجوی خوشبختی
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
«عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
Sobhan Naghizadeh
همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد
Fatima
خون میخوریم در غم و حرفی نمیزنیم
ما عاشق توایم همین است ماجرا
دلبر که جان فرسود از او...(:
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد
آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
SARA
ای حسنت از تکلّف آرایه بینیاز
اغراق، صنعتی است که زیبندهٔ تو نیست
aseman
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل میباختی
mah.gh
سرنوشت تو هم ای عشق! فراموشی بود
mah.gh
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد
آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
زهرا
گمان مکن که تو مختاری و جهان مجبور
که اختیار تو را هم خدا به جبر نوشت
Roya🌱
سکوتی سایه افکنده است همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است
کسی با چاه راز رنج خود را باز میگوید
چه تسبیحیست این؟! آه است، این آه است، این آه است
Gh.
به احتیاج سراغ از غم تو میگیریم
که غم، قنوت نماز نیازمندان است
🌱
در دلم آیینهای دارم که میگوید به آه
در جهان سنگدلها کاش میشد سنگ بود
♡
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان