بریدههایی از کتاب پیامبر اُمّی
۴٫۱
(۹)
میفرمود: «قَیدُوا الْعِلْمَ» دانش را در بند کنید. گفتند: چگونه در بند کنیم؟ فرمود: بنویسید.
همچنان خواهم خواند...
یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم (ص) این است که درسناخوانده و مکتبنادیده بوده است؛ نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابی آشنا نبوده است.
احدی از مورخان، مسلمان یا غیر مسلمان، مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی، چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوره رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است، و همچنین احدی ادّعا نکرده و موردی را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته است.
S
قطعآ اگر یک سطر نوشته از پیغمبر اکرم باقی میماند، مسلمانان به عنوان تیمّن و تبرّک و بزرگترین افتخار برای خود و خاندان خود آن را نگهداری میکردند، همچنانکه درباره حضرت امیر (ع) و سایر ائمه چنین جریانها زیاد میبینیم، که قسمتی از خطوط آن بزرگواران سالها بلکه قرنها در خاندان خودشان یا در خاندان شیعیان محفوظ مانده است. همین الآن قرآنهایی موجود است که منسوب به آن بزرگواران است.
جریان معروف زید بن علی بن الحسین (ع) و یحیی بن زید و کیفیت نگهداری آنها از صحیفه سجادیه شاهد این مدّعاست.
S
ابن النّدیم در فن اول از مقاله دوم الفهرست جریان جالبی نقل میکند، میگوید:
با یکی از شیعیان کوفی که نامش محمّد بن الحسین و معروف به ابن ابی بعره بود آشنا شدم. کتابخانهای داشت که مثل آن را ندیدهام. او آن کتابخانه را از یک مرد شیعی کوفی دریافت کرده بود و عجیب این است که در هر کتاب یا ورقهای ثبت بود که به خط کی است. جماعتی از علما شهادت خود را بر اینکه خط، خط کی است نوشته بودند. در آن کتابخانه خطوطی از امامین همامین حسن بن علی و حسین بن علی (ع) موجود بود و نگهداری میشد، و همچنین اسناد و عهدنامههایی به خط علی (ع) و سایر دبیران رسول خدا موجود بود و از آنها مراقبت میشد.
آری، تا این حد این آثار متبرّکه حفظ و نگهداری میشده است.
S
مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی میگفته است:
عجب است که بعضی افراد عمری را پای چراغ به خواندن کتابها و نوشتههای انسانهایی مانند خود صرف میکنند، اما یک شب خودِ همان چراغ را مطالعه نمیکنند. اگر یک شب کتاب را ببندند و چراغ را مطالعه کنند، معلومات بیشتر و وسیعتری پیدا میکنند
selde
. لذا رسول خدا همواره توصیه میکرد که سخنانش را ضبط کنند و بنویسند. میفرمود: «قَیدُوا الْعِلْمَ» دانش را در بند کنید. گفتند: چگونه در بند کنیم؟ فرمود: بنویسید.
میفرمود:
نَضَّرَ اللهُ عَبْدآ سَمِعَ مَقالَتی فَوَعاها وَ بَلَّغَها مَنْ لَمْیسْمَعْها.
خداوند خرّم کند بندهای را که سخن مرا بشنود و ضبط کند و به آن که نشنیده است ابلاغ نماید
selde
آیا انسان را آن پایه نیست که مبتکر باشد؟ آیا انسان نمیتواند بینیاز از انسانهای دیگر، کتاب طبیعت و خلقت را مطالعه کند؟ آیا انسان را آن مقام و درجه نیست که با غیب و ملکوت اتصال پیدا کند و خداوند مستقیمآ معلم و هادی او باشد؟ قرآن کریم درباره پیغمبر میفرماید:
وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی. اِنْ هُوَ اِلّا وَحْی یوحی. عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی.
او از هوای نفس سخن نمیگوید، آنچه میگوید جز وحی که به او میرسد نیست؛ آن که دارای نیروهای زیادی است او را تعلیم داده است.
علی (ع) درباره رسول اکرم میفرماید:
وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مُنْذُ کانَ فَطیمآ اَعْظَمَ مَلَک مِنْ مَلائِکتِهِ یسْلُک بِهِ طَریقَ الْمَکارِمِ وَ مَحاسِنِ اَخْلاقِ الْعالَمِ.
از آن زمان که کودک بود و تازه از شیر گرفته شده بود، خداوند بزرگترین فرشته خویش را مأمور و مراقب او قرار داده، آن فرشته او را در راههای مکرمت میبرد و به نیکوترین اخلاق جهان سوق میداد.
selde
کونستان ویرژیل گیورگیو در کتاب محمّد پیغمبری که از نو باید شناخت میگوید:
با اینکه امّی بود، در اولین آیات که بر وی نازل شده صحبت از قلم و علم، یعنی نوشتن و نویسانیدن و فراگرفتن و تعلیم دادن است. در هیچ یک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت قائل به اهمیت نشدهاند و هیچ دینی را نمیتوان یافت که در مبدأ آن، علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد.
selde
مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی میگفته است:
عجب است که بعضی افراد عمری را پای چراغ به خواندن کتابها و نوشتههای انسانهایی مانند خود صرف میکنند، اما یک شب خودِ همان چراغ را مطالعه نمیکنند. اگر یک شب کتاب را ببندند و چراغ را مطالعه کنند، معلومات بیشتر و وسیعتری پیدا میکنند.
mohdiu
پیغمبر، امّی بود. امّی بودن برای او کمال بود، زیرا او علم خویش را از بالا فرا گرفته بود. اما امّی بودن برای ما نقص است، زیرا مساوی است با جاهل بودن ما
همچنان خواهم خواند...
ملاقات وی رفت و از وی تقاضا کرد کتابخانهاش را به او ارائه دهد. دکارت او را به محوطهای که در آنجا جسد گوسالهای را تشریح کرده بود راهنمایی کرد و آن گوساله را به او نشان داد و گفت: این است کتابخانه من! من معلومات خود را از این کتابها به دست میآورم.
همچنان خواهم خواند...
پستترین انواع دانشآموزی همان است که از نوشتهها و گفتههای دیگران به دست آید؛ چه، گذشته از آنکه شخصیت خود دانشآموز در آن دخالت ندارد، در نوشتههای بشری اوهام و حقایق به هم آمیخته است.
همچنان خواهم خواند...
هیچیک از زبان دانستن و سواد داشتن، «علم» به معنی واقعی نیست، اما مفتاح و کلید علم هست. علم این است که انسان به یک حقیقت و یک قانون که در متن هستی واقعیت دارد آگاه گردد. علوم طبیعی، منطق، ریاضیات علم است، زیرا بشر در این علوم یک رابطه واقعی و تکوینی و علّی و معلولی را میان اشیاء خارجی یا ذهنی کشف میکند؛ اما دانستن لغت، قواعد زبان و امثال اینها علم نیست، زیرا ما را به یک رابطه واقعی میان اشیاء آگاه نمیکند، بلکه بر یک سلسله امور قراردادی و اعتباری که از حد فرض و قرارداد تجاوز نمیکند آگاه میسازد. دانستن این امور مفتاح و کلید علم است نه خود علم.
همچنان خواهم خواند...
در تواریخ میخوانیم که اسرای بدر را پیغمبر با گرفتن فدیه آزاد کرد. برخی از آنها که فقیر بودند بدون فدیه آزاد شدند و برخی که تعلیم خط میدانستند با آنها قرارداد کرد که هرکدامشان ده نفر از کودکان مدینه را خط نوشتن بیاموزانند و آنگاه آزاد شوند
همچنان خواهم خواند...
به دستور خدا و پیامبرش لازم شد مسلمانان به خاطر حفظ آثار دینیشان، و هم برای ادای حقوق فرزندانشان، و هم برای انتظام دنیاشان به صنعت شریف نوشتن و خواندن همت بگمارند. همین جهت سبب شد که «نهضت قلم» به وجود آمد؛ آنچنان نهضتی که همان مردمی که افراد باسوادشان انگشتشمار بودند، آنچنان رو به علم و دانش و خواندن و نوشتن آوردند که گروهی از آنها در مدینه چند زبان را آموختند و توانستند پیام اسلام را با زبانهای گوناگون به سراسر جهان ابلاغ نمایند.
همچنان خواهم خواند...
به دستور خدا و پیامبرش لازم شد مسلمانان به خاطر حفظ آثار دینیشان، و هم برای ادای حقوق فرزندانشان، و هم برای انتظام دنیاشان به صنعت شریف نوشتن و خواندن همت بگمارند. همین جهت سبب شد که «نهضت قلم» به وجود آمد؛ آنچنان نهضتی که همان مردمی که افراد باسوادشان انگشتشمار بودند، آنچنان رو به علم و دانش و خواندن و نوشتن آوردند که گروهی از آنها در مدینه چند زبان را آموختند و توانستند پیام اسلام را با زبانهای گوناگون به سراسر جهان ابلاغ نمایند.
همچنان خواهم خواند...
از حقوق فرزند بر پدر این است که نام نیک برایش انتخاب کند، نوشتن به او بیاموزاند، و وقتی که بالغ شد همسر برایش انتخاب کند.
همچنان خواهم خواند...
مشّائین از حکما را از آن جهت «مشّائین» گفتهاند که معلم در حالی که راه میرفت و قدم میزد به دانشجویان تعلیم میکرد
همچنان خواهم خواند...
اگر محمّد یک دانشمند بود، نزول این آیات در غار (حرا) تولید حیرت نمیکرد، چون دانشمند قدر علم را میداند؛ ولی او سواد نداشت و نزد هیچ آموزگاری درس نخوانده بود. من به مسلمانها تهنیت میگویم که در مبدأ دین آنها کسب معرفت اینقدر با اهمیت تلقی شده.
همچنان خواهم خواند...
کونستان ویرژیل گیورگیو در کتاب محمّد پیغمبری که از نو باید شناخت میگوید:
با اینکه امّی بود، در اولین آیات که بر وی نازل شده صحبت از قلم و علم، یعنی نوشتن و نویسانیدن و فراگرفتن و تعلیم دادن است. در هیچ یک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت قائل به اهمیت نشدهاند و هیچ دینی را نمیتوان یافت که در مبدأ آن، علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد.
همچنان خواهم خواند...
حجم
۴۸٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۴۸٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
۴,۰۰۰۶۰%
تومان