بریدههایی از کتاب همزاد دوربین
۲٫۵
(۲)
سه، چهاربار به ژاپن رفته بودم و فهمیدم که در آنجا هر چیزی با خاطرهٔ من از اوزو، میزوگوچی، کورساوا یا (ناگیسا) اوشیما مشحون میشد. همچنین به دیدار مقبرهٔ اوزو هم رفتم. مادر کاتسوکاشیباتا، مادام کاواکیتا به ما گفته بود که مقبرهای را جستوجو کنیم که هیچچیزی روی آن نوشته نشده است. و ما جستوجو کردیم، اما مقبرهای را که روی آن نوشتهای نباشد نتوانستیم بیابیم. در نهایت کشف شد نوشتهای روی قبر وجود دارد که این بود «MU» (هیچ).
شهرام صفاری زاده
میخواستم به آرامگاه اوزو (۱۱) بروم و ادای احترام کنم. در پارکی کوچک که آموزشگاه ذِن کوچکی هم آنجا بود، بهدنبال قبر اوزو بودیم، خانم شیباتا به من گفت: «چیزی روی قبرش نیست» و من به هر سنگی که چیزی روی آن نوشته نشده بود، نگاه میکردم. خانم شیباتا در مقابل سنگ قبری که روی آن شمایل نوشتهای آویزان بود، ایستاد. به ما گفت همینه. معنای عبارت شمایل نوشته «نیستی» بود. هیچ نامی از اوزو نبود؛ تنها معنایی که این نوشته میداد «نیستی» بود.
شهرام صفاری زاده
همراه با دوستمان شیباتا (۱۰) ــ دختر کاواکیتا ــ میخواستم به آرامگاه اوزو (۱۱) بروم و ادای احترام کنم. در پارکی کوچک که آموزشگاه ذِن کوچکی هم آنجا بود، بهدنبال قبر اوزو بودیم، خانم شیباتا به من گفت: «چیزی روی قبرش نیست» و من به هر سنگی که چیزی روی آن نوشته نشده بود، نگاه میکردم. خانم شیباتا در مقابل سنگ قبری که روی آن شمایل نوشتهای آویزان بود، ایستاد. به ما گفت همینه. معنای عبارت شمایل نوشته «نیستی» بود. هیچ نامی از اوزو نبود؛ تنها معنایی که این نوشته میداد «نیستی» بود.
شهرام صفاری زاده
ژاپنیها مرا به تماشای ۱۹۰۰ در توکیو دعوت کردند، دو هفته در ژاپن بودیم و اعتراف میکنم که خیلی متأثر و مملو از حس نوستالژیا شدم. افق فکری، ریتم و طبیعتآ، مدنیتی دیگر برآنجا حکمفرماست. چهطور میتوان دربارهٔ همهچیز فیلم ساخت؟ بایستی همهچیز را رها کنید، از اصل خود بکنید و بروید آنجا؟ پائولو روشا (۹) چنین کرد، اما فکر نمیکنم من بتوانم. اما وسوسهٔ این کار را دارم. حتا اگر صرفآ در خوابهایم باشد. تصور کنید، همراه با دوستمان شیباتا (۱۰) ــ دختر کاواکیتا ــ میخواستم به آرامگاه اوزو (۱۱) بروم و ادای احترام کنم. در پارکی کوچک که آموزشگاه ذِن کوچکی هم آنجا بود، بهدنبال قبر اوزو بودیم، خانم شیباتا به من گفت: «چیزی روی قبرش نیست» و من به هر سنگی که چیزی روی آن نوشته نشده بود، نگاه میکردم. خانم شیباتا در مقابل سنگ قبری که روی آن شمایل نوشتهای آویزان بود، ایستاد. به ما گفت همینه. معنای عبارت شمایل نوشته «نیستی» بود. هیچ نامی از اوزو نبود؛ تنها معنایی که این نوشته میداد «نیستی» بود.
شهرام صفاری زاده
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۴۹ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۴۹ صفحه
قیمت:
۱۰۱,۰۰۰
۵۰,۵۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد