بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اینجا شب‌هایش بلند است | طاقچه
کتاب اینجا شب‌هایش بلند است اثر بهمن کامیار

بریده‌هایی از کتاب اینجا شب‌هایش بلند است

نویسنده:بهمن کامیار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲۲ رأی
۳٫۵
(۲۲)
هرچند سخت اما باز هم زندگی می‌کنم، اگر توانم باشد. با این امید که زنده باشم و ببینم او کجای این دنیا را بدون من می‌خواهد به قبضهٔ خودش درآورد.
Gloria
مردها نمی‌دانند که گوش برای زن‌ها چه اندام حساسی است، وگرنه این‌قدر بی‌محابا هر حرفی را به زبان نمی‌آوردند
Gloria
فاصلهٔ بهار تا پاییز ضخامت یک پنجره بود. آن‌سوی پنجره، بهار، در کوچه رفت‌وآمد داشت و این سوی پنجره خزان در من و این خانه نشسته بود، با برگ‌هایی بی‌جان که تنها منتظر نسیمی بودند تا بشکنند. بیفتند.
n re
منم! ایستاده در هوایی پُر از هوای تو حجم حضورت ستون است بر سقفم
n re
من مطمئنم عشق در معده شکل می‌گیرد و معده در بدن رأس تمام امور است. فقط چون نمی‌شود گفت از ته معده دوستت دارم یا جای تو در اعماق معدهٔ من است ـ چون ته معده ابتدای مسیر دفع مواد زاید است ـ به‌همین دلیل نزدیک‌ترین عضو چاه‌مانند را انتخاب می‌کنیم و می‌گوییم از ته قلبم دوستت دارم و جای تو در اعماق قلبم است
Gloria
به نظرمن تنهایی آدم‌ها با هم فرق دارد. هرکس در تنهایی‌اش بوی خاصی به مشامش می‌رسد. همان بو نشانهٔ آیندهٔ آن فرد است. اگر تنهایی فرد بوی میوهٔ گندیده بدهد یعنی در تنهایی خود می‌میرد و بوی تعفن همه‌جا را برمی‌دارد تا همسایه‌ها بفهمند کسی در آن حوالی مرده.
Gloria
دنیا بیشتر از اینکه مدیون آدم‌های واقع‌بین باشه مدیون اوناییه که خیالاتی هستن.
Gloria
امروز آفتاب از بهار به پاییز رسیده بود
Gloria
هرچیزی باید وقت خودش اتفاق بیفته وگرنه بیات می‌شه! ظاهرش خوبه اما دیگه اون طعم و گرمای لازم رو نداره.
n re
صدای باران شب با باران روز فرق دارد؛ زنده‌تر است. می‌خواهد همه را بیدار کند. صدای مزاحمی لابه‌لای آن نیست؛ خالص است.
n re

حجم

۱۹۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

حجم

۱۹۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد