بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پنج قدم فاصله | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پنج قدم فاصله

بریده‌هایی از کتاب پنج قدم فاصله

۴٫۴
(۱۶۳۲)
«شاد باش استلا، زندگی همینه. قبل از این‌که بفهمیم تموم می‌شه.»
Elentari
«ما به این تماس با کسی که عاشقش هستیم نیاز داریم، درست همان‌طور که به هوا برای نفس‌کشیدن نیاز داریم. هیچ‌وقت اهمیت لمس‌کردن را نفهمیدم، لمس‌کردن او... تا زمانی که دیگر نتوانستم داشته باشمش.»
parnian
آرزو می‌کنم ای کاش می‌توانستم به او برسم و دستش را بگیرم و حالش را بهتر کنم
S H
«تنها چیزی که توی دنیا می‌خوام اینه که با تو باشم؛ ولی باید تو رو در امان نگه دارم، در امان از خودم.»
Zara Black
اگه شروعش مرگه و پایانش هم مرگه، پس شروع واقعی چیه؟»
SARINA
من از زندگی‌کردن بدون این‌که واقعاً زندگی کنم خسته شده‌ام.
Parinaz
«شاد باش استلا، زندگی همینه. قبل از این‌که بفهمیم تموم می‌شه.»
farez
«یه تئوری هست که من خیلی دوست دارم. می‌گه برای این‌که مرگ رو بفهمیم، باید به تولد نگاه کنیم.» همین‌طور که حرف می‌زند با روبان سرش بازی می‌کند. «یعنی وقتی تو رحم مادریم، داریم اون زندگی رو می‌کنیم، درسته؟ هیچ ایده‌ای نداریم که زندگی بعدی فقط یه اینچ اون‌وَرتره.» شانه‌ای بالا می‌اندازد و به من نگاه می‌کند. «شاید مرگ هم همین‌طوره. شاید فقط زندگی بعدیه. یه اینچ اون‌وَرتر.»
فلانی
این‌که بخوای کسی زنده بمونه، لزوماً به‌معنیِ این نیست که اون رو بخوای.
مریم
استلا، زندگی همینه. قبل از این‌که بفهمیم تموم می‌شه.»
parmida Rajabi
ولی هدف همه‌شان درنهایت یک چیز است: چطور برای من وقت بیش‌تری بخرد. این‌کار مرا حتی بیش‌ازپیش می‌ترساند، البته نه برای خودم. وقتی شما فیبروز کیستیک دارید، به فکر جوان‌مرگ‌شدن عادت می‌کنید. نه، من برای والدینم می‌ترسم. چه به سر آن‌ها می‌آید اگر این بدترین اتفاق حالا که همدیگر را ندارند بیفتد.
کاربر ۱۴۶۸۹۸۳
با لغزیدن روی آخرین گلبرگِ آخرین گل، دستم پایین می‌افتد و انگشتانم در پس‌زمینه‌ای از ستارگان کشیده می‌شوند؛ نورهای سوزنی‌شکلی که اَبی برای ترسیم ابدیت نقاشی کرده بود. گلویم را صاف می‌کنم و دستم را دراز می‌کنم و کمی خم می‌شوم که عکس دونفری‌مان را از کنار تخت بردارم. لبخندهای مشابه‌مان از زیر شال‌های ضخیمِ پشمی بیرون زده است و چراغانی‌های تعطیلات در پارکِ انتهای خیابان بالای سرمان سوسو می‌زنند؛ درست مانند ستاره‌های داخل نقاشی‌اش.
hosna_iran
«درون این قلب و روح من است. مهربان باش.»
ک مثل کتاب…
«خواهش می‌کنم چشمات رو ببند.» ملتمسانه می‌خواهد و دندان‌هایش را روی هم می‌فشارد. «بذار برم.»
کاربر۰۰۰۰۰۰
همه توی این دنیا داریم هوای قرضی نفس می‌کشیم.
جَوَنده‌ی‌کتاب👒
«یعنی وقتی تو رحم مادریم، داریم اون زندگی رو می‌کنیم، درسته؟ هیچ ایده‌ای نداریم که زندگی بعدی فقط یه اینچ اون‌وَرتره.» شانه‌ای بالا می‌اندازد و به من نگاه می‌کند. «شاید مرگ هم همین‌طوره. شاید فقط زندگی بعدیه. یه اینچ اون‌وَرتر.»
mehrsa
اتفاق معمولی نیست که زوج خوشحالی را درحال ورود به بیمارستان ببینی. درحالی‌که آن‌ها را دست‌دردست هم و با نگاه‌های آرزومند می‌بینم، از خودم می‌پرسم چه حسی خواهد داشت اگر من هم کسی را داشته باشم که این‌طور به من نگاه کند. مردم همیشه فقط به لولهٔ کانولا و جای زخم‌هایم و لوله گاسترونومی من نگاه می‌کنند، نه به خودم.
Fateme Soltani
می‌گوید: «اگه این تموم چیزیه که می‌تونیم باهم داشته باشیم، پس بهتره ازش نهایت استفاده رو بکنیم. می‌خوام نترس و آزاد باشم.» و طوری نگاهم می‌کند که انگار مرا به چالش می‌کشد. «زندگی همینه ویل. قبل از این‌که بدونیم تموم می‌شه.»
mozhdeh
برای این‌که مرگ رو بفهمیم، باید به تولد نگاه کنیم.»
razie NAZARI
«تو من رو مجبور می‌کنی زندگی‌ای رو آرزو کنم که هیچ‌وقت نمی‌تونم داشته باشم.»
h

حجم

۲۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

حجم

۲۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان