بریدههایی از کتاب خطاب به عشق
۳٫۶
(۸۷)
فارغ از هر چه که ناراحتم میکند، از بابت تو خوشحالم.
rzvmn
ما خوفانگیزترین دشمنان خودمان هستیم.
rzvmn
شاید دوست داشتنت واقعی نباشد مگر وقتی که مرا با تمام ضعفها و خطاهایم دوست بداری.
rzvmn
خستگی روحی و جسمیات را درک میکنم. این حالت زودرنجیات را درک میکنم که چنان حاد میشود که گاهی روحیهات را نابود میکند. ناامیدیات را درک میکنم که حتی به مرگ روحیهات هم ختم میشود؛ من ناامیدیات را درک میکنم؛ ازدسترفتن انرژیات در کار و باقی چیزها. آشفتگی و اضطراب تنهاییات را درک میکنم. فقط یک نکته برایم مبهم میماند: ترست از این سکوتِ من که بهاجبار پیش میآید. نه، عشق من، "این نباید وجود داشته باشد". یقین و اعتماد باید این خالیها را پر کند. در واقع، تو باید به من مطمئن باشی، حتی بدون هیچ نشانهای از من.
آذر پولاد
من خستهام، به تو احتیاج دارم.
rzvmn
آنچه در وجودم پر میزند از جنس شادیِ دلدادگیست. اما در عین حال تلخی رفتنت را میچِشَم. غم چشمهایت را، وقتِ وداع. واقعیت این است که طعم با تو بودن طعمیست بین اضطراب و خوشبختی. اما اگر همانطور که نوشتهای، دوستم داری، باید چیز دیگری به دست بیاوریم. زمان، زمان ماست که عاشق شویم و عشق را آنچنان نیرومند و مستدام بخواهیم تا از فراز همه چیز عبور کنیم.
mobina
نامهات همیشه دلشادم میکند چون از پیش تو میآید و مرا مطمئن میکند که تو هستی -که واقعاً زمانی دور چیزی بین ما وجود داشته
کاربر ۳۸۹۵۴۳۰
عشق من. از همه چیز مهمتر، خوشحال باش و زیبا!
mim._.ebrahimi
اما دستکم اگر ترکم کردی فراموشم نکن.
Naarvanam
اوقاتی هست که حرف نمیزنم و آن موقع است که به من شک میکنی. اما اینها مهم نیست. قلبم آکنده از توست. خداحافظ، عزیزم. ممنونم بابتِ این حرفها که این همه دلشادم کرد. ممنونم از او که دوستم دارد و دوستش دارم. با تمام توانم میبوسمت.
Naarvanam
فقط یک روشنبینی وجود دارد: پی خوشبختی رفتن. میدانم که هر چقدر هم گذرا باشد هر چقدر هم مخاطرهآمیز یا شکننده، خوشبختی برای ما دوتا مهیاست اگر دستمان را سمتش دراز کنیم. حتماً اما باید دستمان را دراز کنیم.
Naarvanam
ماریا خستگیناپذیرانه به او اطمینان میبخشد، به او باور دارد، به آثارش، نه کورکورانه بلکه بهعنوان یک زن میداند که آفرینش از هر چیزی قویتر است. و او بلد است این را با یقین و ایمانی حقیقی بگوید.
Naarvanam
ما همدیگر را اتفاقی دیدیم، همدیگر را بازشناختیم، تسلیم هم شدیم، عشقی آتشین از بلور ناب ساختیم، آیا به خوشبختیمان و آنچه نصیبمان شده حواست هست؟
Naarvanam
زمان، زمان ماست که عاشق شویم و عشق را آنچنان نیرومند و مستدام بخواهیم که از فراز همهچیز عبور کنیم.
Naarvanam
از همین حالا منتظرم و منتظرت میمانم، بهدرازای زندگی، آنقدر که عشق برای تو و برای من معنا پیدا کند. اگر تو فقط یکبار مرا از ته دل دوست میداشتی، باید میفهمیدی که انتظار و تنهایی برای من فقط مترادف ناامیدی است.
کاربر ۳۷۸۳۷۷۶
تو را میبوسم از ته قلبم، از ته روحم، از ته وجودم، از ته. ماریا.
کاربر ۲۸۱۵۳۷۷
مدتهاست که میدانم این اوقاتی که از همه چیز روگردانم خطرناکترین اوقات روحیام است. اوقاتی که میخواهم فرار کنم و در دوردستها زندگی کنم، دور از هر کس و هر چیز که شاید بتواند به دادم برسد. این حالتم بهخاطر این است که میخواهم بیایم پیش تو. اگر تو اینجا بودی همه چیز آسانتر میشد.
محمد
آدمها وقتی در یک حال و هوایی هستند از این چیزها مینویسند بیاینکه سراپا چنین احساسی داشته باشند. ولی در عین حال به خودم میگویم که تو حرفهایی را که احساس نکرده باشی، نمینویسی.
Eli
تو مرا دوست داری! قطعاً همینطور است، چون اگر دوستم نداشتی، نگران وضعیت افسردگیام یا شادیام بابت خواندن نامههایت نمیشدی. خب، مطمئن هستم که مرا دوست داری، میخواهی دیگر چه آرزویی داشته باشم؟!
منکسر
دیگر باید بخوابم، دارم چرت میزنم. کاش میشد فکرم را برایت بفرستم که یک روز تمام پر از تو بوده است
منکسر
حجم
۶۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۶۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۳۰%
تومان