بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خطاب به عشق | صفحه ۲۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خطاب به عشق

بریده‌هایی از کتاب خطاب به عشق

نویسنده:کاترین کامو
انتشارات:نشر نو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۸۷ رأی
۳٫۶
(۸۷)
وقتی آدم قلبش را سرد احساس می‌کند بهتر است خاموش باشد.
مهدیس 🌙
قولت را فراموش نکن، عزیزم؛ چون من به آن زنده‌ام.
mohamad mirmohamadi
بیشتر از هر چیز دلم می‌خواست می‌توانستم تمام روحم را در چشمانم بگذارم و تا ابد، تا هنگام مرگم، به تو نگاه کنم.
M.M. SAFI
فراق تو و زخم‌هایی که نمی‌دانم در کدام نقطه از اعماق وجودم به‌خاطر دلشکستگی‌های روزهای آخرمان نیش زده، مرا دیوانه کرده است.
آریانای آبی :
اما دست‌کم اگر ترکم کردی فراموشم نکن
mohamad mirmohamadi
دوستت دارم با تمام ژرفای هستی. مصمم و مطمئن منتظرت هستم. مطمئنم که ما می‌توانیم خوشبخت باشیم، مصمم که با تمام توان یاری‌ات دهم و اعتماد به نفست بدهم. اگر تو به من کمی کمک کنی، خیلی ناچیز، کافی‌ست که با آن کوه‌ها را بلند کنم.
mohad
وقت‌هایی که آدم خود را بیچاره‌ترین حس می‌کند، فقط نیروی عشق است که می‌تواند او را نجات دهد
mohad
آدم همیشه نیرومند نیست. هر چقدر هم که فکر کند تواناست ممکن است نتواند بر رنج‌هایش چیره شود
mohad
جای من اینجا نیست، فقط همین را می‌دانم. جای من کنار اوست که دوستش دارم. بقیۀ چیزها بیهوده و در حد حرف است. همین الآن که راه می‌رفتم با خودم گفتم که زندگی بدون هیچ نشانه‌ای از تو چقدر احمقانه است. اگر من و تو هم را دوست داریم، باید با هم حرف بزنیم، باید پشت هم باشیم. کاری برای هم بکنیم. این همبسته بودن است و هر کاری هم که بکنیم تا آخر راه همبسته خواهیم ماند
mohad
الآن، تنها دلی تنگ دارم از عطوفتی غریب با اندیشیدن به زمانی که با هم گذراندیم، با فکر به حالت جدی تو، به وزن تنت روی بازویم وقتی که با هم در دشت راه می‌رفتیم، با فکر به صدایت، به طوفان
mohad
الآن، تنها دلی تنگ دارم از عطوفتی غریب با اندیشیدن به زمانی که با هم گذراندیم، با فکر به حالت جدی تو، به وزن تنت روی بازویم وقتی که با هم در دشت راه می‌رفتیم، با فکر به صدایت، به طوفان
mohad
حتماً برایم بنویس و با من بمان. هیچ‌کس و هیچ چیز را نمی‌شناسم مگر تو. من لایق تو هستم. کنار هم بمانیم آن‌طور که بودیم و به درگاه خدایت دعا کنیم که این آغوش پایان نگیرد. یا کاری را که لازم است بکنیم، از دعا بهتر.
mohad
امروز از تصور این غلیان و ازهم‌گسیختگی که در آن هستی متأثر شدم. بله، از وقتی باخبر شده‌ام، دلم پیش توست و امروز بیشتر از همیشه حاضرم بهترین داشته‌هایم را بدهم تا بتوانم تو را با تمام غمم ببوسم.
mohad
حدس می‌زنم که تو این حق را برای من قائل نیستی که شریک لحظات شادی‌ات باشم، اما به‌نظرم هنوز حق شریک بودن در غم‌ها و رنج‌هایت را دارم، شده از راه دور
mohad
صدای تو، امروز صبح، بالأخره صدای تو! و خدا می‌داند که چقدر دوستش دارم و چقدر آرزو داشتم که بشنومش. اما کلماتت آن چیزی نبود که از ته قلب منتظرش بودم. صدایی که بی‌وقفه برایم تکرار می‌شد با تمام لحن‌ها، حتی همان که راسخ گفت که من باید از تو دور بمانم! و من ماندم بدون هیچ کلمه‌ای، با دهانی خشک، با همۀ این عشقی که نمی‌توانم به زبان بیاورمش.
Aysan Mohammadi78
منتظرت هستم و مدام به تو فکر می‌کنم.
rzvmn
من فقط نیاز دارم این عشق را که به آن آ‌گاهم احساس کنم.
rzvmn
البته می‌دانم که تو مرا دوست داری وگرنه به چه دلیلی این زندگی تحمل‌ناپذیر را با این جنبه‌هایش پذیرفته‌ای؟
rzvmn
دیوانه هستم و فقط یک چیز می‌تواند از آن بیرونم بکشد و آن هم احساس عشق توست، نه دانستن آن.
rzvmn
من الآن دیوانۀ آرامی هستم
rzvmn

حجم

۶۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

حجم

۶۶۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰
۳۰%
تومان