با نزدیکبینی معمول، و تنها از پنج قدمی، تقسیم سریع همسایگانمان به مردمانِ سودمند و زیانبار، خوب و دیوسرشت بس آسان است، اما در هر سنجش کلامی، هنگامی که در کل برای مدت زمانی کمی طولانیتر به اندیشه مینشینیم، نسبت به این تقسیمبندی شُستهرُفته بدگمان میشویم و سرانجام رهایش میکنیم.
arman eghbali
اندیشمند، نیازی به آفرینگویی و دست زدن ندارد
پویا پانا
بزرگترین خطر برایت در کجا نهفته است؟ ـ در دلسوزی.
پویا پانا
«جاییکه خنده و شادی وجود دارد، اندیشیدن به هیچ دردی نمیخورد»
پویا پانا
مگذار منات زیادی باد کند
حباب میترکد با یک خش
پویا پانا
زندگی، مردنی درازمدت است.
پویا پانا
در روابط خود با مردمانی که احساساتشان را بروز نمیدهند، باید بتوانیم ریاکار باشیم: آنها از هر کسی که مچشان را به هنگام مهربانی، پرشوری یا سرحالی بگیرد، به یک باره متنفر میشوند، انگار که رازهایشان را دیده است. اگر میخواهید در چنین لحظاتی احساس خوبی به آنها بدهید، باید آنها را بخندانید یا گوشهای سرد ولی همراه با شوخطبعی به آنها بزنید، آنگاه احساسشان یخ میزند و بر خودشان چیره میشوند.
پویا پانا
اما شاید این نیرومندترین جادوی زندگی است: با حجابی از امکانات زیبا پوشیده شده که با رشتههای طلا بافته شده ـ نویدبخش، با ایستادگی، شرم، به سخره گیرنده، دلسوز و فریبنده. بله، زندگی یک زن است!
PEIMAN
مردمانی که در دوران فساد زندگی میکنند شوخ و اهلِ تهمت و افترا میشوند. آنان با شیوههایی از کشتن آشنا هستند که نه به دشنه نیاز دارد و نه به حمله، از این گذشته میدانند آنچه خوب به زبان آورده، باور میشود.
پویا پانا
اکنون دیگر هیچچیز سیرابمان نمیکند!
پویا پانا