بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هیجانات چگونه ساخته می‌شوند؟ | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هیجانات چگونه ساخته می‌شوند؟

بریده‌هایی از کتاب هیجانات چگونه ساخته می‌شوند؟

۴٫۰
(۳۱)
رفتار شما در یک لحظه شکل نمی‌گیرد بلکه همیشه پیش‌بینی شده است. هنگامی‌که پول را از یک صندوق باز برمی‌دارید، شما در لحظه مرتکب این عمل شده‌اید، اما علت نهایی رفتار شما شامل مفاهیمی نظیر «حساب نقدی»، «پول»، «مالکیت» و «سرقت» می‌شود.
☆Nostalgia☆
کودکانی که دارای تجربه‌های مصیبت‌بار در اوائل زندگی خود هستند، تلومرهای کوتاه‌تری دارند. به عبارت دیگرـ در مقایسه با شکستن استخوانـ آسیب هیجانی می‌تواند آسیبی جدی‌تر، طولانی‌تر و با عواقب بعدی شدیدتر به همراه داشته باشد.
☆Nostalgia☆
شما در داخل بدن خود، بسته‌های کوچکی از مواد ژنتیکی دارید که مانند کلاهک‌های محافظ در انتهای کروموزوم‌ها نشسته‌اند. این بسته‌ها تلومر نامیده می‌شوند. همهٔ موجودات زنده شامل انسان‌ها، مگس‌های میوه، آمیب‌ها، حتی گیاهان باغ شما این تلومرها را دارند. هر بار که یکی از سلول‌های شما تقسیم می‌شود، تلومرهای آن کمی کوتاه‌تر می‌شوند (اگرچه می‌توان آن‌ها را با آنزیمی به نام تلومراز ترمیم کرد.) پس به طورکلی اندازهٔ آن‌ها به‌آرامی کاهش می‌یابد و در برخی موارد، زمانی که خیلی کوتاه شده باشند، شما می‌میرید. این پیری طبیعی است. اما حدس بزنید که چه چیزهای دیگری باعث می‌شود تا تلومرهای شما کوچک‌تر شوند؟ استرس.
☆Nostalgia☆
چرا شما می‌توانید از کسی برای شکستن پای خود شکایت کنید اما برای شکستن قلب خود نه؟ قانون آسیب‌های هیجانی را از آسیب‌های جسمی بی‌اهمیت‌تر تلقی می‌کند و کمتر مستوجب مجازات می‌داند. فکر کنید این عمل چقدر فریبکارانه است. قانون از تمامیت جسم شما محافظت می‌کند، اما از تمامیت ذهن شما نه، حتی اگر جسم شما تنها ظرف برای اندامی (مانند مغز) باشد که باعث می‌شود تا شما، خودتان باشید. آسیب هیجانی واقعی محسوب نمی‌شود مگر این‌که با آسیب فیزیکی همراه باشد. ذهن و جسم از یک‌دیگر مجزا هستند.
☆Nostalgia☆
هدف از مجازات چیست؟ تنبیه؟ جلوگیری از آسیب‌های آینده؟ یا توان‌بخشی؟ این به نظریهٔ قانون در بارهٔ ذهن انسان بستگی دارد. هدف هر چه باشد، باید مجازاتی اعمال شود که انسانیت متهم را حفظ کند، زیرا که انسانیت قربانی قابل احترام است، حتی اگر متهم یک عمل شنیع و نگفتنی را انجام داده باشد. انجام کاری غیر از این، خود دستگاه حقوقی را در معرض خطر قرار می‌دهد.
☆Nostalgia☆
یک رفتار نتیجهٔ نهایی عوامل متعددی از جمله پیش‌بینی‌های مغزی، خطای پیش‌بینی پنج حس به‌علاوهٔ حس درونی و یک آبشار پیچیده شامل میلیاردها حلقهٔ پیش‌بینی است و این فقط داستان درون یک فرد است. مغز شما توسط مغزهای دیگر در بدن‌های دیگر نیز احاطه شده است. هر زمان که صحبت یا عمل می‌کنید، بر پیش‌بینی‌های افراد دیگر در پیرامون خود اثر می‌گذارید و آنان نیز به‌نوبهٔ خود بر پیش‌بینی‌های شما اثر می‌گذارند. فرهنگ عمومی به طورکلی بر پایهٔ مفاهیم ایجاد شده و بر پیش‌بینی‌های شما تأثیر به‌سزایی دارد و بنابراین نقش مهمی در رفتار شما ایفا می‌کند. مردم می‌توانند در بارهٔ میزان اهمیت نقش فرهنگ بحث کنند، اما واقعیت نقش آن قابل‌بحث نیست. اصل مطلب این است که گاهی اوقات یک مشکل زیست‌شناختی می‌تواند در توانایی مغز شما در انتخاب اقدامات‌تان دخالت داشته باشد.
☆Nostalgia☆
در خارج از دادگاه، قوانینی را می‌بینیم که در آن، کلیشه‌های جنسیتی عواطف قابل پذیرشی را که باید احساس و بیان کنیم، تجویز می‌کنند. قوانین سقط جنین، آن‌طور که نوشته شده‌اند، مشخص می‌کنند که کدام هیجانات ـ که رنج و گناه باشد ـ مناسب‌اند که یک زن آن‌ها را احساس کند، در حالی که در این فرآیند از رهایی و شادی سخنی به میان نمی‌آید. منازعات در بارهٔ مشروعیت ازدواج همجنسگرایان، به طریقی بر سر این بود که آیا قانون حق دارد هیجان عاشقانهٔ بین دو نفر از افراد هم‌جنس را تحریم کند یا نه. قوانین تصویب‌شدهٔ حاکم در بارهٔ مردان همجنسگرا این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا عشق پدرانه با عشق مادرانه برابر است یا خیر. (۲۵) به طورکلی، هیچ توجیه علمی برای دیدگاه قانون دربارهٔ هیجانات مردان و زنان وجود ندارد. آن‌ها تنها باورهایی هستند که از یک دیدگاه منسوخ به طبیعت بشر حاصل شده‌اند.
☆Nostalgia☆
با زنان خشمگین در موارد غیر از پرونده‌های خشونت خانوادگی هم خوب عمل نمی‌شود. قضات انواع ویژگی‌های منفی شخصیتی را در زنان خشمگین قربانی تجاوز پیدا می‌کنند که به اطلاق آن‌ها به مردان مجرم قربانی خشمگین تمایلی ندارند. برای مثال، هنگامی‌که یک زن مورد تجاوز قرارگرفته باشد، قضات (و هیئت منصفه و پلیس) انتظار دارند که او در جایگاه شاهد، ابراز اندوه و تأسف کند که این امر به حکم سنگین‌تری برای متجاوز منجر می‌شود. زمانی که یک قربانی زن خشمگین باشد، نظر قضات در بارهٔ او منفی خواهد بود. این عمل موجب سقوط قضات در روایت دیگری از «هرزهٔ خشمگین» می‌شود. هنگامی‌که مردم یک مرد را هیجانی تلقی می‌کنند، معمولاً حالت هیجانی را به وضعیت او نسبت می‌دهند، اما زمانی که مردم زنی را هیجانی شمردند، این حالت را به شخصیت او نسبت می‌دهند. آن زن آشغال است، اما آن مرد روز بدی داشته است.
☆Nostalgia☆
خشم به صورت کلیشه‌ای برای مردان قابل پذیرش است، زیرا قرار است تهاجمی باشند. فرض بر این است که زنان قربانی باشند و قربانی‌های خوب نباید خشمگین شوند؛ آن‌ها باید ترسیده باشند. زنان، برای ابراز خشم مجازات می‌شوند. اگر زنان دچار احساس خشم شوند، احترام، حقوق و شاید حتی شغل خود را از دست می‌دهند. هرگاه من یک سیاستمدار مردمی باهوش را می‌بینم که «کارت خشمگین هرزه» را در برابر یک حریف زن بازی می‌کند، آن را نشانه‌ای فریبکارانه می‌دانم که نشان می‌دهد آن زن باید واقعاً صالح و قدرتمند باشد. (من هنوز یک زن موفق ندیده‌ام که پیش از اینکه به عنوان یک رهبر پذیرفته شود، «هرزه» نامیده نشده باشد.)
☆Nostalgia☆
یک لحظه وقت بگذارید و به هیجانات خود فکر کنید. آیا تمایل دارید که چیزها را با شدت بیشتر یا ملایم‌تری احساس کنید؟ وقتی ما در آزمایشگاهم، پرسش‌هایی از این دست را برای آزمایش‌شوندگان مرد و زن مطرح می‌کنیمـ برای توصیف حافظهٔ هیجانی آنانـ زنان احساسات بیشتری را نسبت به مردان گزارش می‌کنند. به این ترتیب، زنان باورمندند که بیش از مردان هیجانی هستند و مردان هم با این موضوع موافقت می‌کنند. اما یک استثناء وجود دارد، و آن خشم است، زیرا افراد بر این باورند که مردان آتشین‌مزاج‌تر هستند. با این حال، هنگامی‌که افراد تجربه‌های هیجانی مشابه خود در زندگی روزمره را ثبت می‌کنند، تفاوت‌های جنسیتی وجود ندارد. بعضی از مردان و زنان بسیار هیجانی هستند و برخی از آن‌ها نیستند. به همین ترتیب، مغز زنان برای هیجان یا همدلی و مغز مردان هم برای بردباری یا خردورزی طراحی نشده است.
☆Nostalgia☆
استاندارد قانونی بر پایهٔ کلیشه‌های هیجانی به ویژه برای رفتار عادلانه نسبت به مردان و زنان، مشکل‌ساز خواهد بود. اعتقاد غالب در بسیاری از فرهنگ‌ها این است که زنان هیجانی‌تر و دلسوزتر هستند، در حالی که مردان معقول‌تر و تحلیلی‌ترند. قفسه‌های پر از کتاب‌های محبوب، این تصویر را به عنوان واقعیت نشان می‌دهد: مغز زنانه، مغز مردانه، مغز مرد، مغز زن، تفاوت‌های ذاتی، جنسیت مغز، آزاد کردن قدرت مغزی زنان و غیره و غیره. این کلیشه‌ها حتی بر زنان قدرتمندی که به طور گسترده‌ای مورد احترام هستند هم تأثیر می‌گذارد.
☆Nostalgia☆
شخص منطقی یک کلیشه است و شامل ایده‌های کلیشه‌ای در بارهٔ «حالات بیانگر» هیجانی، احساس و درک می‌شود که بخشی از دیدگاه کلاسیک در بارهٔ هیجانات و نظریهٔ طبیعت انسانی هستند که از آن پشتیبانی می‌کنند.
☆Nostalgia☆
بروز هیجانات انحراف موقت از قوهٔ خردورزی نیست. هیجانات نیروهای بیگانه‌ای نیستند که بدون رضایت شما حمله می‌کنند. آن‌ها سونامی نیستند که هشیاری شما را مخدوش کنند. آن‌ها حتی واکنش شما به جهان نیستند. آن‌ها ساخته‌های شما هستند. نمونه‌های هیجانات بیش از افکار و یا ادراکات و باورها یا خاطرات، خارج از کنترل شما نیستند. واقعیت این است که شما ادراکات و تجربیات زیادی را می‌سازید و کارهای زیادی انجام می‌دهید اما بعضی از آن‌ها بسیار تحت کنترل هستند و بعضی نه.
☆Nostalgia☆
اگر به اندازهٔ کافی بدشانس هستید که از درد مزمن رنج می‌برید، احتمالاً با این بدبینی مواجه می‌شوید که «کسی نمی‌داند که بر شما چه می‌گذرد». آن‌ها سعی می‌کنند که درد شما را این‌گونه توضیح دهند که «این درد در سر شماست» به این معنا که «شما آسیب بافتی ندارید، بنابراین باید به روان‌پزشک مراجعه کنید.» من می‌گویم که شما دیوانه نیستید. چیزی در بارهٔ شما اشتباه است. مغز پیش‌بینی‌کنندهٔ شما، که در واقع «در سر شما» قرار دارد، یک درد واقعی ایجاد کرده است که در حالی که بدن شما بهبود یافته است، همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. این مانند سندرم اندام خیالی است به این معنی که فردی که یکی از اندام‌هایش قطع شده، هنوز هم می‌تواند دست و پای قطع شدهٔ خود را احساس کند، زیرا مغز او پیش‌بینی‌هایی را در بارهٔ آن اندام انجام می‌دهد. (۲۳)
☆Nostalgia☆
دانشمندان اکنون به درد مزمن به عنوان یک بیماری مغزی که ریشه در التهاب دارد، می‌نگرند. این امکان وجود دارد که مغز فرد مبتلا به درد مزمن زمانی درگذشته دریافت‌های شدید درد را تجربه کرده باشد و هنگامی‌که آسیب برطرف شده، مغز خاطرهٔ آن را فراموش نکرده است. به هر صورت، آن دریافت‌ها همچنان پیش‌بینی و دسته‌بندی شده و موجب درد مزمن می‌شوند. همچنین ممکن است که پیش‌بینی‌های مربوط به حرکات درونی بدن، حجم ورودی دریافت درد را در مسیر عبور از بدن به مغز شدت ببخشند.
☆Nostalgia☆
اجازه بدهید به شما نشان دهم که این مسئله به چه معناست. شاید فکر کنید که در زندگی روزمره، چیزهایی که می‌بینید و می‌شنوید بر آنچه احساس می‌کنید اثر می‌گذارند، اما اغلب راه دیگری برای این مسئله وجود دارد و آن اینکه آنچه احساس می‌کنید، دیده‌ها و شنیده‌های شما را تغییر می‌دهد. در این لحظه، حس درونی شما تأثیر بیشتری بر روی درک و نحوهٔ رفتار شما دارد تا جهان خارج.
بهرام
مردم دوست دارند بگویند که چیزی را که می‌بینند باور دارند، اما واقع‌گرایی عاطفی نشان می‌دهد که ما چیزی را که باور داریم می‌بینیم. دنیا، اغلب در پیش‌داوری‌های ما نقش دارد.
بهرام
دفعهٔ بعد که دوست خوبی به شما پرخاش کرد، واقع‌گرایی عاطفی را به یاد داشته باشید. شاید دوست شما از دست‌تان رنجیده باشد، اما شاید او شب گذشته نتوانسته بخوابد، یا شاید هنوز ناهار نخورده است. تغییر در بودجه‌بندی بدنش که او آن را به صورت حالت عاطفی تجربه می‌کند، ممکن است هیچ ارتباطی به شما نداشته باشد.
بهرام
نگه‌داشتن دست کسی که عاشقش هستید و یا حتی قرار دادن عکس او بر روی میز کارتان، فعالیت مناطق بودجه‌بندی شما را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود که درد کمتری احساس کنید. اگر با دوستان در پایین یک تپه ایستاده‌اید، صعود کردن به نظر تندتر و آسان‌تر می‌رسد. اگر در فقر رشد کرده باشید، وضعیتی که به عدم تعادل مزمن بدن و بودجه‌بندی و پرکاری دستگاه ایمنی منجر می‌شود، چنانچه یک فرد حمایت‌کننده را در زندگی خود داشته باشید، مشکلات بودجه‌بندی بدن کاهش می‌یابند. برعکس، هنگامی‌که یک رابطهٔ نزدیک دوست‌داشتنی را از دست می‌دهید و به خاطر آن احساس بیماری جسمی می‌کنید، بخشی از دلیل آن این است که عزیز شما دیگر به شما در تنظیم بودجه‌بندی مغزیتان کمک نمی‌کند. شما احساس می‌کنید بخشی از خود را از دست داده‌اید، زیرا، به یک معنا، این اتفاق افتاده است.
بهرام
چرا این مسئله به هیجانات مربوط می‌شود؟ زیرا هر منطقهٔ مغزی که ادعا شده که محل هیجانات در مغز انسان است، منطقهٔ بودجه‌بندی بدن در داخل شبکهٔ درون‌حسی است. با این حال این مناطق، در طی هیجانات واکنش نشان نمی‌دهند. آن‌ها اصلاً واکنش نشان نمی‌دهند. آن‌ها به طور ذاتی پیش‌بینی‌هایی می‌کنند تا بودجهٔ بدن شما را تنظیم کنند. آن‌ها برای مناظر، صداها، افکار، خاطرات، تخیل و البته هیجانات، پیش‌بینی‌هایی صادر می‌کنند. ایدهٔ منطقهٔ مغزی هیجانی توهم ناشی از اعتقاد قدیمی به مغز واکنشی است. عصب‌شناسان امروزه این را فهمیده‌اند، اما این پیام هنوز به بسیاری از روانشناسان، روان‌پزشکان، جامعه‌شناسان، اقتصاددانان و دیگران که هیجانات را مطالعه می‌کنند نرسیده است.
بهرام

حجم

۹۶۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۳۵ صفحه

حجم

۹۶۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۳۵ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۴۷,۵۰۰
۵۰%
تومان